بزرگنمايي:
چه خبر - ماجراي آشنايي و ازدواج محسن فروزان و همسرش
فروزان و همسرش در گفتگويي خانوادگي به مسائل مختلف زندگي فوتبالي و شخصي خود پرداختهاند. دروازهبان سابق تراکتورسازي و استقلال که در اين فصل توانسته به همراه پارس جنوبي به نتايج خوبي دست يابد، در گفتگو با ايدهآل به اتفاقات جالب خانوادگي بين خودش و نسيم نهالي به عنوان همسرش اشاره کرده که در ادامه ميتوانيد آن را بخوانيد.
آشنايي در شهر تبريز
نسيم نهالي: من در شهر تبريز دانشجو بودم و محسن هم در تيم گسترش فولاد تبريز بود. شناخت خاصي روي فوتباليستها نداشتم و از فوتبال بيزار بودم و هميشه با خودم فکر ميکردم که مبادا شوهري گيرم بيايد که هميشه بنشيند و فوتبال نگاه کند.
محسن: حالا يکي پيدا شده که کلا خودش فوتباليست است (خنده!)
نسيم نهالي: من را هم مجبور کرده که فوتبال نگاه کنم.
محسن: با هم فوتبالها را دنبال ميکنيم!
نسيم نهالي: ما در همان تبريز با هم آشنا شديم. به مرور زمان رابطهاي شکل گرفت و در نهايت محسن به اين نتيجه رسيد که شناختمان از يکديگر کافي است و ميتوانيم ازدواج کنيم.
محسن: حدود 3سال زمان برد تا به تصميم براي ازدواج رسيديم. در اين مدت هم خانوادهها در جريان بودند و باهم در ارتباط بوديم تا بتوانيم به شناخت کافي از يکديگر برسيم. دقيقا در تاريخ 21 تيرماه سال 92 بود که باهم آشنا شديم. بعد از 3سال حس کردم که به يک شناخت کامل از يکديگر رسيدهايم و الان بهترين زمان براي اين است که ازدواج کرده و زير يک سقف باهم زندگي کنيم. خدا را شکر هم همسرم و هم خانوادهاش نيز رضايت کامل داشتند.
از احساسات تا منطق
نسيم نهالي: ما با شناخت کامل از يکديگر، تصميم به ازدواج گرفتيم ولي شخصا اعتقاد دارم که احساسات 99درصد در اين موضوع دخيل بوده است. ما خيلي به همديگر علاقمند شده بوديم و قطعا منطق هم در اين تصميم نقش مهمي داشته چرا که ما 3سال زمان براي شناخت يکديگر صرف کرديم. نظر خانوادهها هم صددرصد در اين ازدواج دخيل بود.
محسن: به نظرم هم احساسات و هم منطق در ازدواج ما نقش داشت. ما در آن مدت راجعبه خيلي مسائل باهم صحبت کرديم چرا که دونفر با دو تفکر مختلف، دو شخصيت مختلف و دو فرهنگ مختلف بوديم که ميخواستيم زير يک سقف زندگي کنيم و در نتيجه بايد اختلافنظرها را حل ميکرديم و صحبت ميکرديم و با زمان دادن به همديگر خيلي از مسائل را پشتسر گذاشتيم. هدفمان را از زندگي مشترک مشخص کرديم و قبل از ازدواج به تفاهم کامل رسيديم. البته تفاهم کامل ما اين بود که "هرچيزي که همسرم بگويد، من بگويم چشم!" اين تفاهم بعد از 3سال ايجاد شد و من حرف اول و آخر را در خانه ميزنم و آن هم "چشم" است (خنده!)
نسيم نهالي: اتفاقا محسن اصلا زنذليل نيست! ما با هم تفاهم داريم... ضمنا من اين را هم بگويم که براي خواستگاري، پيشنهاد رومانتيکي از محسن دريافت نکردم!
محسن: هميشه اين موضوع را ميگويد که دوست داشته من خيلي رومانتيک از او خواستگاري کنم. من در يک جو ورزشي و فوتبالي بزرگ شدم که بحث رومانتيک بودن در آنجا خيلي وجود ندارد. البته من شخصا خيلي احساساتي و رومانتيک هستم ولي در آن زمان آنقدر درگير مسائل فوتبالي بودم که اين موضوع را فراموش کرده بودم که بايد شرايطي رومانتيک فراهم کرده و از نسيم نهالي خواستگاري کنم.
شرايط فوتبالي در زندگي
محسن: من در چندسال اخير در شهرهاي زيادي فوتبال بازي کردم. در تبريز براي گسترش و تراکتورسازي بازي کردم، در بابلسر براي خونه به خونه، در سياهجامگان مشهد بازي کردم و در تهران هم حضور داشتم و همسرم در آن 3سال که صرف شناخت از يکديگر کرديم، روي اين موضوع کاملا شناخت پيدا کرد و اين را متوجه شد که يک فوتباليست، خانهبهدوش است و بايد يک چمدان داشته باشد و هر سال جابجا شود! من شرايط اخلاقيام خاصي دارم و در فوتبال ما، بازيکني مثل من را کم ميپسندند! مربيان و مديرعاملها، بازيکناني را دوست دارند که اگر بدترين شرايط را هم سر آنها بياورند، بازيکن حرفي نزند و اعتراضي نکند. براي همين چندسال بود که حتي نيمفصل جابجا ميشدم و اين شرايط را سختتر کرده بود. با اين حال اين شرايط را همسرم به خوبي درک کرده و روي آن شناخت پيدا کرده است.
نسيم نهالي: راستش من کاملا اين شرايط را درک کرده بودم و شرطي براي محسن نگذاشتم که مثلا حتما بايد در يک تيم تهراني باشد. تنها شرطي که برايش گذاشتم اين بود که يک خانه در تهران داشته باشيم تا من بتوانم مثل هر دختري که آرزو دارد جهيزيهاش را به خانهاش ببرد، من هم اين کار را انجام دهم. دوست نداشتم که هرچندماه يکبار اين جهيزيه را بار کاميون کنم و اسبابکشي کنم. درواقع تنها شرط من اين بود که محسن خانهاي در تهران داشته باشد که من بتوانم جهيزيهام را با سليقه خودم در آن بچينم و بعد هرجا که دوست دارد برود و من هميشه در کنارش هستم.
محسن: زندگي ما درواقع دو بخش دارد، يکي زندگي شخصي است و ديگري زندگي فوتبالي و طبيعتا براي خودم هم بودن در تهران در هر دوبخش زندگي، بهتر بود و خودم هم دوست دارم در تهران باشم. اول اينکه خانواده همسرم تهران هستند و ما آدمهاي خيلي شادي هستيم و دوست داريم در کنار دوستان و خانواده باشيم. ضمن اينکه اگر دلم هم براي خانواده خودم تنگ شود، سه ساعت بعد رشت هستم و خانوادهام را ميبينم.
حواشي در زندگي شخصي
محسن: متاسفانه الان شرايط طوري شده که کمکم فوتبال ما تبديل به کرهشمالي شده است، يعني در تمام مسائل شخصي افراد ورود ميکنند و بازيکنان به يکسري تفکرات که در اين شرايط مطابفت ندارد، محدود ميکنند. ما يک نسل جوان هستيم که حتي با يک دهه قبل خودمان هم تفاوت داريم. در عين حال که کشور قانون دارد و همه ما آن را رعايت ميکنيم، ولي زندگي شخصي آدمها به خودشان ارتباط دارد. يکي از اين موارد حاشيهاي براي ما موضوع خواستگاري و عکس مراسم خواستگاري ما بود که من را به کميته اخلاق خواستند و آن روزهاي خوب ما را خراب کردند! حراست فدراسيون رفتم و گفتند نبايد اين عکسها را بگذاريد و در اين بين يکسري دوستان هم هستند که براي پربازديدشدن سايتها و صفحاتشان به اين مسائل دامن ميزنند، آنها را بزرگ ميکنند و حاشيه ميسازند که من هم رفتم و توضيح دادم که اين عکس خواستگاري ماست و گفتند عکس را از صفحهات پاک کن و ما هم پاک کرديم و موضوع ختم به خير شد! دوباره رسيديم به موضوع ديگري که کار و شغل همسرم است. همسرم کار تبليغات انجام ميدهد و اين درست نيست که به خاطر شغل همسرم، من را از فوتبال محروم کنند!
نسيم نهالي: بايد من را به کميته انضباطي فوتبال دعوت ميکردند (خنده)
محسن: دقيقا (خنده). شغل همسرم به من مربوط است، ولي همسرم هر شغلي که داشته باشد، دليلي براي اين نيست که محسن فروزان فوتباليست را از فوتبال محروم کنند! اين خارج از حيطه فوتبال است. ولي آمدند و گفتند بايد محسن فروزان 6ماه محروم شود! ما مسافرت ماهعسل رفته بوديم و به محض اينکه رسيديم به هتل، تا اينترنت را فعال کردم، ديدم حکم محروميت من منتشر شده است. آن يک هفتهاي که مسافرت بوديم دائم به اين موضوع فکر ميکردم. شما فکر کنيد در فصل نقلوانتقالات 6ماه محروم شويد، يعني يکسال را کامل از دست دادهايد و در واقع آن يک هفته را هم خراب کردند.
نسيم نهالي: البته من جا دارد از همه هنرمندان، فوتباليستها و مردم خيلي تشکر کنم. با وجود اينکه متاسفانه برخيها هستند که در صفحات مجازي با هر خبر و هر حاشيهاي به صفحات ديگران هجوم ميبرند و فحاشي و توهين ميکنند و حتي به مسي و رونالدو هم رحم نکردند، با اين حال خيليها در اين موضوع از ما حمايت کردند که باعث شد تا اين مسئله حل شود. يک دلخوري هم از همان مسئولين دارم که وقتي يک فردي تشکيل خانواده ميدهد و نشان ميدهد که همسر، خانواده و فرزندش را دوست دارد، اين خودش يک نوع فرهنگسازي است و بايد به آنها بها داده شود نه اينکه با آن مقابله شود. اين موضوع کمک ميکند به جلوگيري از برخي مسائل بد که در کشور رواج پيدا نکند. متاسفانه با يکسري بهانههاي عجيب جلوي اين کارها را ميگيرند که نبايد با همسرت عکس داشته باشي!
محسن: من هم بايد از مردم تشکر کنم. من دوستان پرسپوليسي زيادي دارم و در خانوادهام هم پرسپوليسي زياد هست ولي در بين هواداران استقلالي بيشتر محبوب هستم و ممکن است که در بين هواداران پرسپوليس منفور باشم با اين حال در اين موضوع ميتوانم به جرات بگويم که همه مردم پشت من بودند و انتقاد کردند که چرا اين حکم ناعادلانه و ناجوانمرانه را دادهاند. از مردم تشکر ميکنم که پشت من و همسرم ايستادند و هنرمندان و رسانهها و نشريات کمک کردند، حمايت کردند و نگذاشتند که من به ناخق محروم شوم.
محسن فروزان و همسرش نسيم نهالي
مصائب زندگي با فوتباليست
نسيم نهالي: راستش زندگي با يک فوتباليست خيلي سخت است. در خيلي از جاهايي که بايد باشد، نيست! مخصوصا اگر شهرستان باشد. مثلا همين اخيرا نتوانستيم شب يلدا در کنار هم باشيم. با اين حال محسن آنقدر بامحبت و با کارهايش، جبران ميکند که جايگزين ميشود. به هر حال وقتي آدم بيشتر در چشم باشد، مردم ريزبينتر شده و از هيچچيز نميگذرند. البته من پيش از ازدواج با محسن نسبت به اين اتفاقات آگاه بودم و حتي شرايط بدتري را هم تصور ميکردم ولي حالا ميگويم زندگي با يک فوتباليست سخت است ولي اصلا بد نيست و وجود خودش بهترين است. همسري در حد تيمملي داشتن نصيب هرکسي نميشود.
صداقت، خصوصيت محسن
نسيم نهالي: اگر بخواهم محسن را تعريف کنم بايد بگويم يک پسر لوس و بامحبت و به شدت باصداقت. شايد مهمترين دليلي که عاشق محسن شدم، صداقتش بود. هر چيزي که حتي به ضررش هم باشد بازهم دروغ نميگويد. حتي وقتي در خانه يک ليوان را شکسته است، بدون اينکه چيزي به او بگويم، خودش اعتراف ميکند (خنده)
محسن: همسرم خيلي به جهيزيه و وسايلش حساس است (خنده). يعني اگر يک ليوان بشکند، جدا از اينکه بايد ست کامل را بخريم، تا يک هفته ناراحت است!
بينظيرترين همسر قرن
محسن: من سالها در اين جامعه بودهام، در فوتبال بودهام و آدمهاي زيادي را ديدهام به همين دليل يکي از خصوصيتهاي من اين است که آدمشناس هستم و خيلي سريع آدمها را ميشناسم. البته نميتوانم در يک کلمه همسرم را توصيف کنم ولي ميتوانم به جرات بگويم که من بينظيرترين همسر قرن را دارم! خيلي بافکر پيشنهاد ازدواج دادم و حالا که چهارمين سال از حضورمان در کنار يکديگر را ميگذرانيم، ميبينم که تمام خصوصياتي که سالها قبل دوست داشتم همسر آيندهام داشته باشد، امروز در نسيم نهالي وجود دارد. زمانيکه در تيمملي نوجوانان بودم به سفر مکه مشرف شدم و شيخي بود که گفت اگر کسي اولين بار به زيارت خانه خدا بيايد، سه آرزويي که داشته باشد، در زندگي برايش برآورده ميشود و توضيح داد که در آرزوهايتان دنبال پول و ماشين و اينطور چيزها نباشيد و آرزوهايي بکنيد که در تمام زندگي به دردتان بخورد. يکي از آرزوهاي من هم اين بود که از خدا خواستم اگر زماني ميخواستم ازدواج کنم، خودش برايم بهترين همسر را انتخاب کند که تا آخر عمر بتوانم در کنارش از زندگيام لذت ببرم و خدا بهترين را به من داد. همسرم بسيار صداقت دارد، مهربان است و عاشق. ما جدا از اينکه زن و شوهر خوبي هستيم، دوستان خوبي هم براي يکديگر هستيم. واقعا به داشتن چنين همسري افتخار ميکنم و از زندگيام لذت ميبرم. البته اين را هم بگويم که همسرم خيلي احساساتي است و حتي با ديدن يک فيلم به سرعت احساساتي ميشود و گريه ميکند!
کنارگذاشتن شغل براي هم
نسيم نهالي: اينکه شغلم را به خاطر محسن کنار بگذارم، نياز به توضيح ندارد چون يک دوره شغلم را کنار گذاشتم. مدتي محسن از من خواست که کار نکنم و من هم قبول کردم. با هم رفتيم بابلسر براي تيم خونه به خونه بازي کند. من آدم اکتيوي هستم و به شدت دنبال جنبوجوش و فعاليت هستم و در خانه نشستن حالم را بد ميکند. در آن برهه زماني زياد حالم خوب نبود چون فعاليت نميکردم و محسن که شرايط روحي من را ديد دوباره به من گفت که اگر دوست داري ميتواني کارت را ادامه بدهي. من شغلم را در زمينه تبليغات خيلي حرفهاي دنبال ميکنم و اينطور نيست که صرفا از روي تفريح يا علاقه باشد. ضمن اينکه ما دوست داريم که مردم از کالاي داخلي و ايراني استفاده کنند تا به اقتصاد کشور هم کمک شود و اين مستلزم تبليغات خوب و مناسب براي آن کالا ميباشد. در هر زمينهاي هم ميشود اين را انجام داد و من هم به شدت نسبت به اين شغل تعصب دارم.
محسن: زمانيکه از همسرم خواستم کار نکند، واقعا چندماه افسرده شده بود چرا که در کار خودش واقعا شمارهيک است و بهشدت پرکار بود تا جاييکه خودمان هم کمتر او را ميديديم (خنده). اين بود که از او خواستم تا کارش را کمتر کند و بيشتر در کنار هم باشيم و او هم قبول کرد ولي چون واقعا افسرده شده بود، دوباره خودم از او خواستم که کارش را ادامه دهد. ضمن اينکه مسائل حاشيهاي هم که براي ما ايجاد شده بود، در اين موضوع دخيل بود. اما اينکه خودم به خاطر همسرم، فوتبال را کنار بگذارم، کمي متفاوت است...
نسيم نهالي: من ديگر نميگذارم که فوتبال را کنار بگذارد (خنده)
محسن: ببينيد نگرش من به فوتبال ديگر اين نيست که صرفا از اين ورزش لذت ببرم. فوبتال براي من درآمد زندگي است و به چشم بيزينس به آن نگاه ميکنم. تا روزي هم که بتوانم فوتبال بازي کنم، به آن ادامه ميدهم چرا که زندگي مشنرک ما هم به اين درآمد و شغل نياز دارد و وابسته است. البته اگر همه پولمان را بابت هر قرارداد بدهند که خيلي خوب است ولي معمولا هميشه يک بخش کوچکي از قراردادمان را پرداخت ميکنند (خنده). ناصرخان حجازي از زمان بازياش براي استقلال طلب داشت، فوت کرد و هنوزهم طلبش باقيست! من هم آدمي نيستم که بتوانم شغل ديگري انجام دهم و به نظرم يک فوتباليست آفريده شدم و اصلا اهل تجارت و بيزينس نيستم.
نسيم نهالي: حالا به خاطر من فوتبال را کنار ميگذاري!؟
محسن: خودت ديگر نميگذاري من فوتبال را کنار بگذارم (خنده). ضمن اينکه عمر فوتباليستها و ورزشکارها کلا کوتاه است و اصلا معلوم نيست که چقدر بتواند ادامه دهد و ممکن است با يک مصدوميت، حتي در سنين جواني، دوران حرفهاي آنها تمام شود.
اهميت به لباس و پوشش
نسيم نهالي: من از کودکي به هنر و رشتههاي هنري خيلي علاقمند بودم. در دوران کودکي خيلي به نقاشي علاقه داشتم. ضمن اينکه در هر دوره سني که بودم، به خوشتيپي در فاميل معروف بود. در عين حال انتخاب رشته معماري در دانشگاه به دليل همين علاقه به کارهاي هنري بود و کلا نميتوانم کاري خارج از فضاي هنر انجام دهم. همين که به کار تبليغات روي آوردم هم علاقه ذاتي من به کارهاي هنري و پوشش و لباس بود. وقتي بچه بودم هميشه گوشه پردهها و لباسهاي مادرم را با قيچي ميبريدم و براي عروسکهايم لباس ميدوختم و با اينکه هردفعه مادرم کلي مرا دعوا ميکرد، ولي بازهم اين کار را تکرار ميکردم (خنده). علاقه من به لياس و پوشش، ذاتي است و بخش زيادي از فکر، ذهن و پول توي جيبم صرف اين ميشود که ظاهري آراسته و خوب داشته باشم، چه بيرون و چه داخل خانه و اين موضوع برايم يک غذاي روحي است.
محسن: از قديم هم اين را گفتهام که بچههاي رشت هميشه خوشتيپ هستند (خنده). هميشه خوشتيپي و شيکپوشي را دوست داشتم و هميشه سعي کردهام که ظاهري آراسته، خوب و شيک داشته باشم و اين موضوع در وجودم قرار دارد. اهل ظاهرسازي هم نيستم و دوست دارم خوشتيپ باشم. من حتي لباسهاي ورزشيام را خودم تهيه ميکنم و رنگ و طرح آنها را خودم انتخاب ميکنم.
نسيم نهالي: از زماني هم که ازدواج کرديم، در لباس پوشيدن همديگر نظر ميدهيم.
محسن: ما سعي ميکنيم هرجا که ميخواهيم برويم لباسهاي خوب و شيک بپوشيم.
نسيم نهالي: ضمن اينکه با هم ست باشيم...
محسن: بعد از ازدواج براي همسرم خيلي مهم است که لباسهاي ست بپوشيم. مثل امروز که در کنار شما هستيم. ضمن اينکه اين را هم بگويم که اين شيکپوشي ما بدين معني نيست که بخواهيم بگويم ما از بقيه برتر هستيم. اين کار احساس خوبي به ما ميدهد و خودمان لذت ميبريم و نميخواهيم بگوييم از ديگران بهتر و برتر هستيم.
منبع: مجله ايده آل