بزرگنمايي:
چه خبر - قاتل شدن در ماه عسل!
انتظار ميرود ماه عسل يکي از شادترين لحظاتي باشد که تازه عروس و داماد تجربه ميکنند. متاسفانه در مورد زوجهاي زير، ماه عسل پايان رابطه شان بوده است. در اين ازدواج ها، يکي از عروس و داماد به اين نتيجه ميرسند که تنهايي شادتر خواهند بود. البته ميتوانستند طلاق هم بگيرند، اما ظاهرا هنوز سرشار از احساسات گرم و عاشقانه بودند و تصميم گرفتند همسرشان را به جاي طلاق بکشند.
ساچين ميشرا
ساچين ميشرا مجبور شده بود همسر اول خود را طلاق دهد. او يک سال بعد تصميم به ازدواج مجدد گرفت. با اين حال نتوانسته بود همسر اول خود را فراموش کند. ساچين اغلب با او صحبت ميکرد و برايش هديه ميخريد. اين رابطه ازدواج جديدش را تحت تاثير قرار داده و باعث ميشد مدام با هم بحث کنند.
ساچين بعد از دو ماه تصميم گرفت همسر جديدش، کاناک را به ماه عسل ببرد. او و کاناک يک شب قبل از اينکه به کوه بروند، در هتل ماندند. آنها شروع به بحث درباره همسر اول ساچين کردند که ساچين به کاناک حمله کرد. او با يک سنگ تيز به سرش ضربه زد، يک چنگال در بدنش فرو کرد و او را از صخره پرت کرد. سپس به ايستگاه پليس رفت و به آنها گفت: همسرش هنگام شنا در رودخانه غرق شده است. پليس غواصان خود را به رودخانه فرستاد که بعد از دو ساعت دست خالي بازگشتند. افسران ويدئوي ضبط شده اين منطقه را ديدند، اما هيچ ردي از کاناک نيافتند. آنها تصميم گرفتند دوباره ساچين را بازجويي کنند که اين بار او به قتل اعتراف کرد.
آرور مارتين
آرور مارتين و پيتر اشميت در سال 1991 در کوهنوري با هم آشنا شدند. اين زوج به سرعت از هم خوششان آمد و با هم بيشتر ديدار کردند. اما سال بعد اشميت با اورسولا ديشامپ ازدواج کرد. اين ازدواج به سرعت تلخ شد و اورسولا قبول کرد با پليس درباره بيمه اي که شامل اشميت هم مي شد صحبت کند.
اشميت همسرش را راضي کرد با هم به رانندگي بروند و سپس ماشين را به سمت کانال راند، ولي قبل از اينکه خودرو در آب بيفتد از آن بيرون پريد. اورسولا سعي کرد از خودرو بيرون بيايد، اما اشميت سرش را زير آب نگه داشت تا غرق شود. مسئولين به اين ماجرا مظنون شدند، اما نتوانستند شواهد کافي پيدا کند. اشميت تنها به سه سال آزادي مشروط محکوم شد. بعدها مشخص شد که او 500 هزار دلار از بيمه عمر دريافت کرده است.
چند سال بعد نامزد قديمي اشميت، آرور مارتين با مارک ون بيرز آشنا شد. آنها ازدواج کردند و به ماه عسل رفتند. ون بيرز در حال رانندگي متوجه فردي در کنار جاده شد و کنار کشيد. اشميت و سه تن از دوستانش ون بيرز را تا حد مرگ زدند. آخرين گفته بيرز اين بود: «لطفا به همسرم صدمه نزنيد.» آنها ون بيرز را داخل ماشين انداختند و آن را از صخره پايين انداختند. آنها مارتين را کنار جاده پياده کردند و او با پليس تماس گرفت. او به پليس گفت: چند ثانيه قبل از سقوط خودرو از ماشين بيرون پريده است. خانواده ون بيرز از اين حرف بسيار ناراحت شدند و وقتي آرور اصرار کرد که ون بيرز سوخته به او مشکوک شدند.
مارتين 800000 دلار از بيمه دريافت کرد. سپس با اشميت به فلوريدا رفتند و به خوشگذراني پرداختند. مارتين به دوستشان لي ماربرگر گفت که او و اشميت مرتکب قتل شده اند. اشميت روز بعد با ماربرگر تماس گرفت و او را تهديد کرد که به کسي چيزي نگويد. اما ماربرگر با پليس تماس گرفت. پليس هر دوي آنها را دستگير کرد. مارتين به 15 سال و اشميت به 20 سال حبس محکوم شدند. مارتين بعد از شش سال و اشميت بعد از هفت سال آزاد شدند و رابطه خود را از سر گرفتند.
ويديالاکشمي
خانواده ويديالاکشمي مانع ازدواج او با دوست دوران کودکيش، آناند بودند. در عوض او را تشويق ميکردند با آنانتارامان، يکي از بستگان قديميشان ازدواج کند که بسيار ثروتمند بود. او حس کرد نميتواند اين ازدواج را رد کند و پيشنهادشان را پذيرفت. آناند از او خواست با هم فرار کنند. اما ويديالاکشمي نگران بود مادرش سکته کند. آنها تصميم گرفتند آنانتارامان را بکشند تا بتوانند با هم باشند.
ويديالاکشمي برنامه ماه عسلشان را با همه جزئيات ريخت و آن را در اختيار آناند گذاشت. آناند و دوستش آنها را در ماه عسل تعقيب کردند. ويديالاکشمي هر لحظه به آناند پيام ميداد. آنانتارامان همسرش را براي قايق سواري روي درياچه برد و سپس روي زمين دراز کشيدند تا عکس بگيرند. آناند و دوستش از پشت به آنها نزديک شدند و آنانتارامان را با بند دوربينش خفه کردند. ويديالاکشمي که شاهد بي جان شدن شوهرش بود گردنبند سنگينش را به يکي از قاتلان داد. او منتظر ماند آنها دور شوند و سپس جيغ زنان به سمت ديگر رفت و به روستاييان گفت که کسي گردنبندش را دزديده و شوهرش را کشته است.
آناند و دوستش به سمت يک خودرو رفتند و از راننده خواستند آنها را به هتل برساند. آنها به زبان خارجي درباره قتل حرف ميزدند که راننده آن را فهميد. راننده آنها را تا اتاقشان تعقيب کرد و در اتاق را از پشت قفل کرد و با پليس تماس گرفت. افسران از آنها بازجويي کرده و به قتل اعتراف کردند. هر سه آنها محکوم به حبس ابد شدند.
ارنست دامولين
ارنست دامولين با هلگا کونارد در تبليغات قلبهاي تنها آشنا شد. آنها بعد از دو هفته به اسکاتلند سفر کردند و باهم فرار کردند. در شب ازدواجشان دامولين پيشنهاد کرد با هم پياده روي کنند. او ميخواست چراغهاي شهر را ببينند، با هم گپ بزنند و از همراهي يکديگر لذت ببرند. وقتي به بالاي صخره رسيدند او را بغل کرد و به پايين هل داد.
يک ملوان جسد کونارد را کشف کرد و دو افسر پليس را پيدا کرد. انها نزد دامولين رفتند که اصرار ميکرد همسرش تعادل خود را از دست داده و پايين افتاده است. پليس او را براي بازجويي برد و اتاق آنها را بازرسي کرد. آنها متوجه بيمه نامه عمر 412368 پوندي هلگا يک روز قبل از مرگش شدند. دامولين سعي کرده بود اين پول را يک روز بعد از مرگ همسرش از بيمه بگيرد. اما شرکت بيمه با توجه به شرايط مرگ کونارد اين مبلغ را به او پرداخت نکرد. دامولين به جرم قتل همسرش به حبس ابد محکوم شد ولي بعد از 16 سال آزاد شد.
سيمران پال سينگ بولار
سيمران پال سينگ بولار و سيمانژيت کور، چند هفته بعد از ازدواجشان به ماه عسل رفتند. آنها بعد از ورود به هتل به گردش رفتند، ولي دعوايشان شد. بولار معتقد بود همسرش با يکي از اعضاي خانواده رابطه نامشروع دارد. به همين دليل عصباني شد و همسرش را مورد ضرب و شتم قرار داد. او سيمانژيت را از صخره پايين انداخت و 30 دقيقه منتظر ماند تا مطمئن شود مرده ست. پس از قتل شروع به فرار کرد. چند روز بعد خانواده هايشان گم شدن آنها را گزارش کردند. پليس توانست رد بولار را در خانه دوستش پيدا کند. او بعد از بازجويي به قتل اعتراف کرد و جسد همسرش هم پيدا شد. بولار محکوم به حبس ابد شد.
ميشل اسکوتو
ميشل اسکوتو که از اينکه بتواند سريع و راحت پول به دست آورد نااميد شده بود، نامزدش، وندي تراپاگا را متقاعد کرد يک بيمه عمر يک ميليون دلاري امضا کند. سپس به او فشار آورد با هم ازدواج کنند و او را متقاعد کرد به خانواده اش به دروغ بگويد که باردار است. اسکوتو با نامزد قبلي خود، يولاندا کريلو ملاقات کرد و از نقشه خود براي کشتن وندي به او گفت. او تصميم داشت به وندي دارو دهد و غرقش کند. طوري که به نظر برسد از اوردوز مرده است.
اسکوتو و تراپاگا ازدواج کردند و اتاقي در يک هتل محلي رزرو کردند. اسکوتو همسرش را مسموم کرد. او هوشياري خود را از دست داد و وقتي بيدار شد که اسکوتو در حال تلاش براي غرق کردن او در جکوزي بود. اسکوتو بعد از گذاشتن تراپاگا در ماشينش، به سمت خانه کريلو رفت. سپس با هم به يک منطقه بياباني رفتند و تراپاگا را از ماشين بيرون انداختند و آنقدر زدند تا بميرد. سپس جسدش را روي زمين انداختند و دور شدند.
جسد او خيلي زود کشف شد. اسکوتو به پليس گفته بود که تراپاگا بعد از بحثشان هتل را ترک کرده و از آن زمان او را نديده است. پليس مشکوک شد، اما شواهد کافي نداشت. دو ماه بعد اسکوتو به دنبال پول بيمه عمر رفت. او در يک محاکمه مدني، نسخههاي متضادي از آنچه شب مرگ همسرش اتفاق افتاده بود ارائه داد و دستگير شد. کريلو هم در قبال مصونيت عليه او شهادت داد و اسکوتو محکوم به حبس ابد بدون امکان عفو شد.
برايان آمفري
برايان آمفري سابقه کيفري طولاني داشته است: او براي جعل، سرقت، مسائل مربوط به موادمخدر و ... دستگير شده است. هم چنين او به حداقل 9 مورد تجاوز مظنون است. با اين حال، کاساندرا پتري تصميم گرفت گذشته اش را ناديده بگيرد و با او ازدواج کند. رابطه آنها پر از مشکل بود. آمفري يک مرد شرور بود که يک بار آن قدر او را زد که بستري شد. پتري از او شکايت کرد. آمفري به خانه اش رفت و تهديد کرد که خانه اش را ميسوزاند. او ماشين پتري را دزديد و حساب بانکي اش را خالي کرد.
در حالي که در زندان بود پتري از او طلاق گرفت. اما گاهي به ملاقاتش در زندان ميرفت. وقتي آمفري آزاد شد نزد پتري برگشت. آنها تصميم گرفتند دوباره با هم ازدواج کنند و چند هفته بعد به ماه عسل رفتند. آمفري با چاقو به او حمله کرد و جسدش را در حمام شست و او را با ملحفه پوشاند. خانواده پتري که نگران شده بودند با پليس تماس گرفتند. پليس جسد او را با چندين زخم پيدا کرد. آمفري دستگير شد و محکوم به قتل درجه دو و 35 سال زندان شد.
کلوديوس جيمز گيسيک
ساموئل کوري توانست دوستش، کلوديوس را متقاعد کند با يک دختر براي پول بيمه ازدواج کند. کلوديوس پاتريکيا آن آلبانوسکي را انتخاب کرد و به او پيشنهاد ازدواج داد. آلبانوسکي شک داشت و کلوديوس از ساموئل خواست او را متقاعد کند. او موفق شد و آلبانوسکي پيشنهاد ازدواجش را پذيرفت. آنها به سرعت ازدواج کردند و دو روز بعد کلوديوس بيمه عمري به ارزش 350000 دلار براي او خريد.
آنها براي ماه عسل به نيواورلئان رفتند. کلوديوس عروس خود را در بيشتر مدت سفر تنها گذاشت. او مشغول برنامه ريزي قتل با ساموئل بود و يک شب ديروقت به اتاقشان برگشت و به آلبانوسکي گفت: ميخواهد اردکها را به او نشان دهد. آنها در تاريکي به رودخانه رفتند و چند دقيقه قبل از اينکه به هتل برگردند کنار رودخانه ماندند.
ساموئل ماشين خودرو را پارک کرد و با چراغ به کلوديوس علامت داد که آماده است. کلوديوس هم با چراغ قوه خود سه بار به او علامت داد. سپس همسرش را به خيابان پرت کرد و ساموئل با ماشين از روي او عبور و سپس فرار کرد. آلبانوسکي به بيمارستان برده شد و چند ساعت بعد مرد.
مادرش نامهاي به پليس نوشت و اشاره کرد که دخترش چند ساعت قبل از مرگ با خانه تماس گرفته و در مورد مبلغ زيادي که بيمه شده نگران است. پليس از کلوديوس بازجويي کرد و او را قانع کرد عليه ساموئل شهادت دهد تا محکوميتش کم شود. کلوديوس به 21 سال زندان محکوم شد، اما پس از 12 سال آزاد شد. ساموئل محکوم به مرگ شد که بعد به حبس ابد کاهش يافت.
منبع: bartarinha.ir