بزرگنمايي:
چه خبر - عضو هيئت علمي دانشگاه فردوسي مشهد: مشهد ملوکالطوايفي اداره ميشودحسين اکبري، عضو هيئت علمي دانشگاه فردوسي مشهد:
فرهنگ چندتکه مشهد، نتيجه مديريت چندپاره است. به دليل وجود مديريت چندپاره در شهر، هر سازماني حوزه نفوذ ويژه خود را دارد، بنابراين هيچ نوع همکاري و همافزايي وجود ندارد. اين شرايط باعث ميشود که در مقابله با آسيبهاي اجتماعي، عملاً هيچ همکاري يکپارچهاي نباشد. در حاشيه شهر يک ستاد حمايتي وابسته به امامجمعه، ستادي ديگر وابسته به شهرداري، ستادي وابسته به آستانقدس و... در حال فعاليت است که باعث بروز موازيکاري براي حمايت از نيازمندان ميشود.
عدم اتفاق نخبگان باعث شده که عملاً طرحهايي که در زمينه آسيبهاي اجتماعي و توسعه شهري وجود دارد، هيچ تأثيري در شهر نداشته باشند. متأسفانه استراتژي وجود ندارد. شهرداري، استانداري، آستان قدسهرکدام مجوزهايي براي ساختوسازهاي خودشان صادر ميکنند. بايد دانست که اين اقدامات، سرمايهها و منابع مالي را هدر ميدهد و هيچگاه برنامه منسجمي براي رفع مشکلات حاشيه شهر تدوين نشده است.
از جمله طرحهاي دولتي که هزينههاي بسياري را در برداشته و نتيجهاي نداشته است، تقسيم کار بين سازمانهاي گوناگون دولتي از جمله، شوراي هماهنگي موادمخدر، سازمان تربيت بدني جوانان و سيستمهاي سپاه و... مشهد براي مقابله با آسيبهاي اجتماعي است که تقريباً هماهنگي مناسبي بينشان وجود ندارد.
هويت فرهنگيمذهبي مشهد از بين رفته است
مشهد شهري مذهبي- فرهنگي قلمداد ميشود و شهرهاي ديگر، چون تهران، شهري مدرن با مراکز خريد و جاي تفريحي به حساب ميآيد، بنابراين کسي انتظاري ندارد تا در تهران محيط و فضاي شهري فرهنگي ببيند. زماني که زائران وارد مشهد ميشوند در جستجوي محيطي مذهبي-فرهنگي هستند. اين فضاهاي شهري معرفيکننده هويت شهر مشهد است. متأسفانه امروزه مشهد به جز حرم، هويت فرهنگي ديگري ندارد. امروز يکي از فضاهايي که به مشهد هويت ميبخشد موجهاي آبي است که بسيار نااميدکننده است.
با بررسي گذران وقت زائران مشهد، به اين نتيجه رسيديم که در شلوغترين ساعتهاي روز که قبل از ظهر است تنها 30 درصد از زائران، در حرم بوده و 70 درصد ديگر، در شهر هستند، گفت: پژوهشها نشان داده که ميزان ماندگاري افراد در حرم در حال کاهش است. در گذشته، سه يا چهار ساعت روز را زيارت ميکرند و امروز تنها يک ساعت در حرم حضور دارند، بر همين اساس، مفهوم زيارت در حال تغيير است.
تعريفي که هر شهر از فرهنگ خود و گويشش ميسازد، در رابطه با معرفي هويت فرهنگي آن شهر بسيار بااهميت است. به لحاظ تاريخي، پيشينهاي که در مشهد و حواشي زيارت شکل گرفته، براي زائران تجربه خوبي نبوده است. ما با گذشت سالها نتوانستيم، حتي بازاريان پيرامون حرم را آماده براي بروز رفتار ديني کنيمتا در فروش اجناس خود به ضرر زائران عمل نکنند و اين پيشزمينه براي مسافراني که به مشهد سفر ميکنند، ايجاد شده که مشهديها در فروش خود عدالت را رعايت نميکنند.
زيارت را تبديل به يک امر اقتصادي کردهايم
بايد توجه داشت که نبايد بازاريان پيرامون حرم، با هر سود و شرايطي تجارت کنند. نوع بافت اطراف حرم بهگونهاي است که لذت زيارت را براي زائران از بين ميبرد. در واقع مشهد، استراتژي فرهنگي، براي بهرهگيري از ظرفيتهاي مذهبي خود در جهت بهبود شرايط فرهنگي ندارد و زيارت را تبديل به يک امر اقتصادي کرده و به دنبال آن زائر نيز تبديل به يک موجود اقتصادي شده است.
رتبه خراسان رضوي در آسيبهاي اجتماعي
مهمترين راهکار براي مقابله با جرايم اجتماعي شهر مشهد، استراتژي مقابله و تعيين جايگاه هر کدام از سازمانهاي دولتي و هماهنگي ميان آنهاست. آمارهاي به دست آمده در طول سالهاي 91-95 نشاندهنده اين است که استان خراسانرضوي در زمينه آسيبهاي اجتماعي چون طلاق، اعتياد، حاشيهنشيني و درگيريجزو 5 استان نخست کشور است. حدود 8 درصد جمعيت کشوردر استان خراسانرضوي سکونت دارند، بنابراين هرچه ميزان جمعيت افزايش پيدا کند، به همان نسبت ميزان جرايم و آسيبهاي اجتماعي رشد ميکند.
بايد توجه داشت که نوع آسيبهاي اجتماعي در بالاي شهر و پايين شهر متفاوت است؛ براي نمونه اعتياد. در پايينشهر، معتادان، کارتنخواب هستند، درحالي که در بالاي شهر چنين نيست، چراکه افراد معتاد را جمعآوري ميکنند. همچنين افراد، وضعيت مالي مناسبي دارند و بهراحتي مصرف ميکنند. براي مثال در پارکهاي منطقه گلشهر، افراد در فاصله اندکي از هم مواد مصرف ميکنند و سرنگهاي تزريق در همهجا ريخته است، اين درحاليست که چنين شرايطي در بالاي شهر وجود ندارد.
يکي از مواردي که در ايجاد جرايم اجتماعي تأثير دارد، فقر شهري و بيکاري است. از عواملي که باعث گرايش افراد به اعتياد ميشود، بيکاري و فشارهاي مختلف اقتصادي و اجتماعي است. زماني که کار و تفريح در شهر وجود داشته باشد، در واقع جايي که افراد بتوانند انرژيهاي خود را تخليه کنند، به سراغ جرم نميروند. يکي از راههاي خلاصي افراد از فشارهاي اقتصادي مالي، مصرف مواد مخدر است.
آمار درگيري و نزاع در مشهد رو به افزايش است
آمارهاي نزاع و درگيري در شهر مشهد بسيار نگرانکننده است. ميزان درگيري هر ساله نسبت به سال گذشته، جهش خاصي داشته است که افزايش اين پديده، نشاندهنده تأثير ناکاميهاي اجتماعي در مشهد است. بايد توجه کرد که شهر مشهد بهسرعت به سمت مدرنشدن ميرود، اين درحاليست که بيشتر شهروندان مشهدي از اين فرايند توسعه هيچ بهرهاي نبردهاند که نشاندهنده دوتکهشدن شهر است.
بروز خشونت افراد، انواع گوناگوني دارد. نزاع و درگيري، ونداليسم و... که راهکارهايي براي رهاشدن از فشار ناشي از ناکامي هستند. افرادي که دچار غضب اجتماعي ميشوند، براي نمونه زماني که شاخه درختي را ميشکنند يا روي ماشين مدل بالا خط ميکشند، احساس قدرت ميکنند. به همين دليل است که انواع خشونتهاي فردي و تخريب اموال عمومي در مشهد گسترش پيدا کرده و مشهد مستعد رفتارهاي شورشي شهري است.
«اگر بخواهيم افراد را از احساس ناکامي خارج کنيم، نيازمند يک رويکرد علمي و اجرايي هستيم»، اگر رويکرد مورد نظر علمي نباشد، مشکلات بسياري را به بار ميآورد. براي نمونه، بهزيستي به معتادان ترزيقي، سرنگ در تعداد بالا ميدهد تا از سرنگ مشترک استفاده نکنند. اين اقدام گرايش معتادان را به تزريق بيشتر ميکند؛ در نتيجه عملي که براي بهبود شرايط اعتياد انجام شده، وضعيت را بدتر ميکند.
مسائل اجتماعي، شبکهاي متصل هستند
شهروندان مشهدي پتانسيل لازم براي بروز رفتارهاي شورشي را دارا هستند.«بررسيهاي انجامشده، نشاندهنده اين است که پراکندگي جرايم همپوشاني دارند». اعتياد، فساد و درگيري در شهر، بسيار بالاست. در واقع مسائل اجتماعي، شبکهاي متصل هستند و همبستگي بالايي دارند. براساس همين بررسيها، مردم مشهد ديدگاهي از محل زندگي خود دارند که شهر را به دو بخش تقسيم ميکند؛ يک بخش کمبرخوردار و سرشار از آسيب و بخشي سراسر برخوردار.
شهر مشهد شهري يکپارچه نيست؛ درنتيجه براي مقابله با آسيبهاي اجتماعي در هر محدوده به يک برنامه خاص نيازمنديم که متناسب با پتانسيلها و فرصتهاي منطقه باشند. بايد دانست که يک نسخه براي رفع جرايم اجتماعي شهر مشهد فاجعهبار است.
عوامل افزايشدهنده آسيبهاي اجتماعي در مشهد
مراکز استانها خاصيت هنجارفرستي دارند. چندپارگي يا به عبارتي ديگر نبود فرهنگي يکسان، ساختار اجتماعي، اقتصادي مشابه و شکاف طبقاتي بسيار زياد، بين دهکهاي بالا و پايين جامعه از جمله عواملي هستند که باعث افزايش سطح آسيبهاي اجتماعي در شهر مشهد شدهاند.
طيف گستردهاي از مردم مشهد و نواحي استان، در سه يا چهار دهک پايين درآمدي قرار دارند. براساس بررسيهاي انجام شده روي 7000 نمونه در شهر مشهد، حدود 64 درصد از جمعيت در سه دهک پايين درآمدي قرار دارند و در فقر به سر ميبرند، اين درحاليست که هزينه و درآمد دهک بالاي جامعه 19 تا 20 برابر، بيشتر از دهک پايين است، درنتيجه شاهد شکاف درآمدي بسيار زياد در شهر مشهد هستيم.
مشهد از لحاظ فرهنگي، کاملاً چندتکه است. اين شرايط، امکان تضاد، درگيري و وقوع جرايم اجتماعي را افزايش ميدهد. در اين شهر، انسجام و پيوستگي اجتماعي پايين است و يکسري خردهفرهنگهاي متفاوتي وجود دارد که به سليقه خود عمل ميکنند. بايد توجه داشت که يکساني فرهنگ، ميتواند حالت کنترلي روي رفتار افراد داشته باشد.
نابرابري اجتماعي و شکاف طبقاتي پديدهاي به نام احساس محروميت نسبي را در افراد طبقات پايين جامعه و مناطق حاشيه شهر به وجود ميآورد و همين احساس محروميت نسبي از دلايل اصلي وقوع انواع جرايم اجتماعي است، بهگونهاي که افراد، دچار ناکامي ميشوند و سطح نزاع و درگيري افزايش مييابد.
حاشيه شهر شامل چه مناطقي ميشود؟
حاشيه شهر، از سمت غرب، شامل منطقه 12، 2، 3، 5، 6 و 7 است. ساکنان اين مناطق عموماً سطح درآمدي و تحصيلي پاييني دارند که تجمع انواع آسيبها در همين مناطق است. براساس الگوي به دست آمده از آسيبهاي شهري مشهد، عموماً حاشيهنشيني و فقر يکي از دلايل ايجاد آسيبهاست. حاشيه شهر مشهد به لحاظ مساحت شهري، داراي مساحت کمتري است، اين درحاليست که جمعيت بسياري را در خود جاي داده است.
مهاجرتها عموماً پلکاني است. مشهد بيشترين شهر مهاجرپذير در استان خراسانرضوي است، در واقع روند مهاجرت به اين شکل است که در مرحله نخست از روستاها به شهرهاي کوچک و پس از يک يا دو نسل به مشهد مهاجرت ميکنند. امروزه الگوي مهاجرت نسبت به گذشته تغيير کرده است. در گذشته اين مهاجرتها، براي رفع نيازهاي اوليه چون خوراک و پوشاک و... بود و امروزه براي بهبود کيفيت زندگي خود، آموزش بهتر و خدماتِ بيشتر است.
با توجه به نقشه توسعه کالبدي شهر، مشهد هر 10 سال، يکبار توسعه خاصي را پيدا ميکند. در واقع لايههايي در آن به وجود آمده است که جزو بافت شهري مشهد نيست. براساس بررسيهاي صورتگرفته بر روي 7000 نمونه، حدود 40 درصد آنان متولد مشهد نبودهاند و اين درحاليست که ميزان اين آمار در حاشيههاي شهر، به 50-60 درصد ميرسد. بر اين اساس، شهرهاي مهاجرپذيري چون مشهد، بايد توانايي ادغام مهاجران را به لحاظ فرهنگي و اجتماعي داشته باشند که متأسفانه شهر، فاقد اين توانايي است.
مهاجران، با شرايط نامناسب مالي در حاشيهها سکونت ميکنند.همه مهاجراني که در وضعيت بد مالي هستند، ساکن حاشيههاي شهر ميشوند که باعث تشديد حاشيهنشيني است، اين درحاليست که بسياري از افراد زاده شهر مشهد، به دليل ناتواني مالي در حاشيهها ساکن شدهاند.
سطح بالاي بيکاري در مشهد با وجود سرمايههاي فراوان شهري
يکي از دلايل فقر شهري، مهاجرتهاي افراد سطح پايين درآمدي است. هنگامي که جمعيت زياد مهاجر، با سطح درآمدي پايين به شهر داريم، بايد بدانيم که لايههاي شهر مشهد تشکيلشده از افراد کمبرخوردار اقتصادي است، اين درحاليست که مشهد هر ساله حدود 30 ميليون زائر دارد و بسيار شگفتانگيز است که فرصتهاي اشتغال شهر، اندک باشد و سطح بيکاري بالا. پرسشي که مطرح ميشود اين است که:
چرا مديران شهري نميتوانند از اين فرصتها، در ايجاد اشتغال، کارآفريني، توليد و ثروت، استفاده کنند؟
اين مهاجران در موج نخست مهاجرت که به شهر ميآمدند، در مسيرهاي شهر يا روستاي خود ساکن ميشدند تا در کنار ديگر نزديکانِ مهاجرتکرده خود باشند و بتوانند يکديگر را پشتيباني کنند، اين درحاليست که امروز و در موج دوم مهاجرت، در مناطق ديگري چون منطقه 9 و 10 سکونت ميکنند و تلاش دارند تا ارتباطي با نزديکان و همروستاييهاي خود نداشته باشند و در جستجوي گمنامي هستند.
هر منطقهاي که در آن، تراکم اخلاقي زياد باشد، آسيبهاي اجتماعي افزايش مييابد. در اين مناطق، ريزدانگي و فقرجمعي، محيط مناسبي را براي انواع آسيبها فراهم ميکند. گمنامي و مهاجرت باعث شده، که آسيبهاي اجتماعي چون اعتياد و طلاقدر نواحي کمبرخوردار بيشتر شود؛ بهويژه زنان اين قشر، عموماً براي گرفتن نفقه درخواست طلاق ميدهند.
از آنجايي که در مناطق حاشيهاي، شهرداري خدماتي ارائه نميدهد، موجب فراهمشدن يک وضعيت خاص شده و بسترهاي وقوع جرم را ايجاد ميکند، چرا که کودکان اين مناطق، ترزيقکردن مواد را ميآموزند؛ درواقع يادگيري رفتارهاي اجتماعي آنها افزايش مييابد و خردهفرهنگ بزهکاري را ميآموزند. هنگامي که ارتکاب به جرمي در يک منطقه بيشتر باشد، يادگيري بيشتر ميشود.
هرجا که جمعيت بيشتر باشد، روسپيگري افزايش مييابد.در حاشيه شهر، جمعيت بالاست، در نتيجه شرايط اجتماعي روسپيگري در آن، بيشتر ميشود. بسياري از اين دختران فراري، ساکن حاشيه شهر ميشوند؛ بهويژه در منطقه 12 که خانهها، 40-50 متري است و تراکم جمعيت بالاست. در برخي از مدارس مناطق 12، بيش از 50 درصد بچهها، بچههاي طلاق هستند که مادرانشان در اين منطقه خانه گرفتهاند.
قشر کمبرخوردار سطح تحصيلات پاييني دارند. بررسيها نشان داده که قسمت کمبرخودار سطح تحصيلات پاييني دارد. ميانگين تحصيليشان حدود کلاس ششم و هفتم است، اين درحاليست که در نواحي برخوردار، ميانگين سواد تا ديپلم و فوقديپلم است. بايد توجه داشت که شکاف درآمدي باعث شکاف تحصيلي ميشود. قاعده کلي اين است که دختران سواد پايينتري دارند.
صداوسيما مروّج تجملگرايي است
«فاصله طبقاتي ميان اقشار جامعه بالاست». نسل جواني که در حاشيه شهر بزرگ ميشوند، خودشان را با شرايط اجتماعي و اقتصادي بالاي شهر، مقايسه ميکنند. اين اتفاق باعث ايجاد احساس غضب اخلاقي فرد با جامعه و مردم ميشود و نوعي حس دشمني نسبت به آنها پيدا ميکند. صدا و سيما همواره در فيلم و سريالهاي خود تجمل را نشان ميدهد. اين عمل بهشدت روي قشرهاي گوناگون جامعه تأثيرگذار است، درنتيجه براي رفع اين مشکل بايد بهدرستي از مهندسي پيام رسانهها و صداوسيما بهره برد.
نظم اجتماعي زماني به وجود ميآيد که ثبات اجتماعي باشد؛ در شهري که 30 هزار نفر هر ساله در آن، رفتوآمد ميکنند، سياليت جمعيت را به وجود ميآورد. مشهد پيوسته در حال تغيير است، درنتيجه زماني که ثبات نباشد، نظم نيست.
آگاهسازي مرم راهکار مقابله با آسيبها
از مهمترين اقدامات براي مقابله با اين پديدهها آگاهسازي مردم است. در واقع بايد در مسجدها و... از اين آسيبها سخن گفت، درنتيجه اين امر باعث علاقهمندي مردم براي کنترل و مقابله با آن ميشود. بايد دانست که رهيافت حل و جلوگيري از آسيبها از بالا به پايين است.
«براي رفع و مقابله با جرايم اجتماعي هيچگاه از مردم يا سازمانهاي مردمنهاد و... استفاده نکردهايم»، همواره يکسري برنامهها و طرحها به وسيله دستگاههاي دولتي تدوين ميشود که هزينههاي بسياري را دربرميگيرد و نتيجهاي نيز دربر نخواهد داشت، درنتيجه بايد سيستم يکپارچه مديريتي در اين زمينه داشته باشيم تا بتوانيم همافزايي ميان افراد جامعه را افزايش دهيم. در واقع نيازمند ايجاد شرايطي هستيم تا مردم به صورت يک تسهيلگر اجتماعي شوند.
منبع:isna.ir