بزرگنمايي:
چه خبر - واکنش حجتالاسلام محسن غرويان به صحبت هاي اخير روحاني درباره نقد
يک هفتهاي است که برخي از چهرههاي سياسي و ديني، همچنان درباره سخنان رئيس جمهوري در جمع مديران وزارت اقتصاد، اظهار نظر ميکنند. روحاني در تشريح ضرورت وجود نقد در زمان حاضر، به نقادي مسائل اجتماعي و سياسي در زمان زندگي معصومين استناد کرده بود. منتقدان اما اين را رد و عنوان ميکنند که چنين رويکردي قابل قبول نيست. از اين ميان برخي چهرهها همچون آيتالله مصباح يزدي، درحالي سخنان رئيس جمهوري را به چالش کشيده است که خود عباراتي شبيه آن بيان کرده بود. درباره اين بحثها با حجتالاسلام محسن غرويان استاد حوزه و دانشگاه، گفت و گو کردهايم.
شما صحبتهاي رئيس جمهوري را بررسي کرديد که آيا جملهاي درباره امکان نقد امام زمان(عج) هست؟
شخصاً سخنان رئيس جمهوري را بررسي کردم و چنين جملهاي نديدم. گويا همان طور که در اطلاعيه دفتر رياست جمهوري تأکيد شد، از جاهاي ديگري سخنان ايشان را تحريف کردند.
با وجود تکذيب و روشن شدن ماجرا، به نظر شما چرا برخي همچنان روي اين موضوع تأکيد دارند؟
کاملاً حس کردم که در پشت صحنه، غرضورزيهاي سياسي وجود دارد. ضمن اينکه اساساً اين بحث که يک مسأله کلامي است، در زمان ما کاربرد ندارد. زيرا زمان ما نه زمان حضور امام زمان(عج) است و نه زمان حضور معصوم(ع). بنابراين، اين يک بحث بي ثمري است که آقايان پيش کشيدند تا ذهنها را به سمت يک بحث غيرکاربردي منحرف کنند. مقصود آقاي روحاني اين بود که فضاي نقد و پرسشگري در جامعه ما باز باشد، هيچ يک از مسئولان هم ادعاي عصمت ندارند و همه بايد مورد نقد و پرسشگري قرار بگيرند.
انگيزه منتقدان روحاني چيست؟
من اطلاع دارم که برخي از گرايشها، جناحها و گروههاي سياسي در جامعه ما هستند که متأسفانه دوست دارند ديگران دستشان را ببوسند و هر حرفي که ميزنند، ديگران بي چون و چرا بپذيرند و کسي از آنان انتقاد و پرسش نکند. اينها دوست دارند اين تفکر را در همه جا حاکم کنند. براي اين مقصود هم به معصومين(ع) متوسل ميشوند و مثلاً ميگويند معصومين ميخواستند که پيروان و اصحابشان سمعاً و طاعتاً باشند، دستشان را ببوسند و چون و چرا نکنند، بنابراين نتيجه ميگيرند جامعه ما هم بايد اين چنين باشد. درحالي که اين قياس مع الفارق است. ضمن اينکه اساساً ما در زمان معصوم نيستيم که بخواهيم اين بحث را کش بدهيم. در جامعه ما بايد فضاي نقد و پرسشگري باشد و مقصود اصلي رئيس جمهوري هم همين است.
متون ديني در اين زمينه چه ميگويند؟
خداوند در قرآن کريم، به پيغمبر(ص) دستور ميدهد که در مسائل سياسي و اجتماعي با مردم مشورت کند. مشورت، غير از امر و نهي و دستور است. معناي مشورت، دو طرفه است، يعني گاهي پيغمبر نظر ميدهد و مردم آن را رد ميکنند و گاهي مردم نظر ميدهند و پيغمبر آن را رد ميکند. دو طرف مشورت با هم بحث و گفتوگو ميکنند. بنابراين، لازمه مشورت نقد و انتقاد است و اين دستور قرآني است. مراد آقاي روحاني هم همين بود که پيغمبر اجازه نقد ميداد و فضاي جامعه را به سمتي ميبرد که نقد و پرسشگري در آن مطرح شود.
اين روزها به خطبه 216 نهج البلاغه که در آن حضرت علي(ع) خواستار انتقاد مردم از خود بودند هم استناد ميشود. چرا منتقدان به نهج البلاغه و قرآن، اشارهاي نميکنند؟
اينها در پي اهداف و اغراض سياسي هستند، والا اگر قرار باشد بحث قرآني، نهج البلاغه و بحث کلامي مطرح شود، بايد همه اطراف و جنبههاي مختلف بحث مشخص شده، بعد نظريات مختلف مطرح شود و در نهايت بررسي و رأي صادر شود. متأسفانه آقايان، تقواي علمي ندارند. شيخ انصاري ميگويد وقتي ميخواهيد نظري را بررسي کنيد، همه گزينهها و محتملات آن کلام را طرح و کلام بيان شده را در معناي مختلف آن بررسي کنيد. اما آقايان اين مشي شيخ انصاري را که بايد در حوزهها ياد گرفته باشند، رعايت نميکنند. براي همين، بلافاصله و از همان ابتدا، حمل بر معناي ناصحيح جمله ميکنند تا بتوانند حمله و اشکال کنند. درحالي که اين روش، علمي نيست.
يکي از چهرههايي که سابقه طولاني مخالفت با هر چهرهاي غير از احمدينژاد را دارد، آيتالله مصباح يزدي است. ايشان هم از رئيس جمهوري انتقاد کردند، اما ايشان در کتاب جامعه و تاريخ از نگاه قرآن، نظري شبيه رئيس جمهوري بيان کردند مبني بر اينکه حتي رهبران معصوم (عليهالسلام)، يا بهعلت اينکه بعضي از مردم به عصمتشان پينبرده بودند و يا بدين قصد که ديگران را تعليم و تربيت کنند و نشان بدهند که هر فرد، در هر حدي از رهبري هست، بايد انتقادپذير باشد، به انتقادات و عيبجوييهايي گوش ميسپردند و از مردم ميخواستند که از عرضه و ارائه آرا و نظريات خود دريغ نورزند.
به نظر شما اين دوگانگي ناشي از چيست؟
اتفاقاً من صحبتهاي ايشان را ديدم. اما تعجب کردم که آيتالله مصباح فرمودند: من از کوه قاف صحبت نميکنم، بلکه از پايتخت جمهوري اسلامي ايران صحبت ميکنم، که مثلاً چنين مطلبي در آن گفته شد. بايد از ايشان سؤال کرد که يک شخصي مانند احمدينژاد، رئيس قوه قضائيه را که منصوب نايب امام زمان(عج) و ولي فقيه است را غاصب و غيرعادل توصيف کرد و اين درواقع انکار خود ولي فقيه است، اما آقايان سکوت کردند، چيزي نگفتند و اعتراض نکردند، حالا چطور اين قدر به جمله تحريف شده رئيس جمهوري ميپردازند و اين همه موضعگيري ميکنند؟ اينها با هم سازگاري ندارد.
بحثهاي کلامي خوب است، اما بايد همه احتمالات مطرح شود و بعد ببينيم ميشود حمل بر معناي صحيح کرد يا خير. کاملاً روشن است که منظور رئيس جمهوري از نقد، پرسشگري است. در نهج البلاغه هم هست که وقتي حضرت علي(ع) وارد شهر انبار شدند، مردم خواستند دست ايشان را ببوسند. حضرت فرمودند آن طور که با شاهان برخورد ميکنيد، با من برخورد نکنيد، من يک فرد عادي هستم و شما احترامات شاهان را با من نداشته باشيد. اميرالمؤمنين با آن مقام خود در مسائل اجتماعي عادي برخورد ميکردند و اجازه سؤال، بحث و گفتوگو ميدادند. يا امام صادق(ع) و امام باقر(ع) به شاگردان خود ياد ميدانند که اهل سؤال باشيد و بپرسيد. منظور دکتر روحاني هم همين بود.
در دولتهاي نهم و دهم، تعبيرها و بحثهاي عجيبي درباره امام زمان(عج)، مطرح ميشد. اما منتقدان فعلي دولت، بويژه شخص آيتالله مصباح يزدي، نه در آن زمان اعتراض و انتقاد کردند، نه الان که احمدينژاد همه ساختارها را زير سؤال ميبرد.
اتفاقاً مردم هم کاملاً متوجه ميشوند و سؤال ميکنند. مردم توقع ندارند که اين طور بهم ريختگي فکري و مبنايي از علماي بزرگ مشاهده کنند. اين نشان ميدهد که نظام فکري و نظام مبنايي و عقيدتي آقايان انسجام ندارد. زيرا يک مبناي فکري بايد همه جا يکسان به مسائل ورود کند. اما اينکه يک بار گفته شود اطاعت از رئيس جمهوري اطاعت از خداست، چون آن رئيس جمهوري از جناح و باند ماست، اما بار ديگر اين طوري با رئيس جمهوري برخورد کنيم، اينها با هم سازگاري ندارد. اينها نشان دهنده اضطراب فکري و نبود انسجام فکري است.
پيامد ديدگاه منتقدان رئيس جمهوري مبني بر نفي نقد، براي جامعه چه خواهد بود؟
اولاً که اين بحثها فايدهاي ندارد. زيرا ما در زمان معصوم نيستيم، ضمن اينکه هيچ يک از مسئولان ادعاي عصمت ندارند. خود رهبر معظم انقلاب، بعد از اغتشاشات اخير فرمودند که ما هم اشکال داريم و بايد اشکالات خود را ببينيم چه هست.
معناي اين حرف اين است که خود ايشان ميفرمايند که ما معصوم نيستيم، ما هم خطا ميکنيم و بايد از ما انتقاد کنند. خود ايشان، خود انتقادي دارند، ما نبايد کاسه ازآش داغتر باشيم. به نظرم اين بحثها براي منحرف کردن فضاي فکري جامعه است. ضمن اينکه رئيس جمهوري هم بهتر است اين بحثها را بيش از اين ادامه ندهند.
منبع: روزنامه ايران