اعتراف مرد شکاک به همسرکشي
حوادث
بزرگنمايي:
چه خبر -
کارآگاهان جنايي در حال تحقيق از مردي هستند که متهم است همسرش را در جريان مشاجره خانوادگي به قتل رسانده و جنازه او را در خيابان رها کرده است.
چندي قبل مردي ميانسال به پليس آگاهي استان خراسانرضوي رفت و به مأموران گفت خواهر ٤٢سالهاش به نام کوکب گم شده است.
او گفت: «خواهرم همراه شوهر و دو بچهاش زندگي ميکرد اما مدتي طولاني است که از او هيچ خبري نداريم و هر بار که از شوهرش سراغ ميگيريم، ميگويد او هم نميداند کوکب کجا رفته و چه بلايي سرش آمده است».
اين مرد شوهرخواهرش به نام مجيد را بهعنوان مظنون معرفي کرد و گفت احتمالا او از سرنوشت کوکب خبر دارد.
به اين ترتيب تحقيقات آغاز شد و پليس در گام اول به پرسوجو از مجيد پرداخت اما او با اظهار بياطلاعي از همسرش گفت کوکب خانه را بدون هيچ توضيحي ترک کرده است.
اظهارات اين مرد چندان منطقي بهنظر نميرسيد؛ بهويژه آنکه زن ميانسال دو فرزند کوچک داشت. کارآگاهان وقتي درباره اين زن بيشتر تحقيق کردند، فهميدند او از مدتها قبل با شوهرش اختلاف داشت و مجيد اين زن را کتک ميزد. اينگونه بود که ظن کارآگاهان نسبت به مرد ٣٨ساله برانگيخته شد و آنها احتمال دادند جنايتي بهوقوع پيوسته باشد به همين دليل مجيد را بازداشت کردند.
متهم در بازجوييهاي اوليه همان ادعاهاي قبلي را تکرار کرد و گفت از سرنوشت همسرش اطلاعي ندارد با اين حال تحقيقات از او ادامه يافت تا اينکه مرد جوان بالاخره اعتراف کرد کوکب را به قتل رسانده و جسدش را در خيابان رها کرده است.
مأموران بعد از اطلاع از زمان و محل رهاشدن جسد به بررسي موضوع پرداختند و فهميدند کارگران شهرداري در آن زمان هنگام نظافت خيابان به کيسهاي مشکوک شده و جسدي را داخل آن يافته و پليس را مطلع کرده بودند اما از آنجا که متوفي هيچ مدرک شناسايي همراه نداشت پروندهاي تحتعنوان مجهولالهويه تشکيل شده بود.
خانواده کوکب بعد از مراجعه به پزشکي قانوني و رؤيت جنازه هويت او را تأييد کردند. پس از آن بازجوييها از متهم ادامه يافت و او جزئيات جنايتش را فاش کرد. مجيد گفت: «مدتي بود نسبت به رفتوآمدهاي همسرم مشکوک شده بودم و سر اين موضوع با هم جروبحث ميکرديم. روز حادثه نيز بهخاطر همين مسئله با هم مشاجره کرديم. من بهشدت عصباني شده بودم و در همان حالت او را هل دادم که سرش به ديوار خورد و از حال رفت، البته زنده بود و تا فرداي آن روز هنوز نفس ميکشيد.
به نظر نميرسيد مشکل خاصي داشته باشد فقط تهوع داشت. من که نميتوانستم بچهها را در آن شرايط در خانه نگه دارم همراه آنها به يک مسافرخانه رفتم و روز بعد از يکي از اقوامم به نام نادر خواستم به منزل ما برود و اورژانس را مطلع کند يا به خانواده کوکب خبر بدهد، اما او وقتي به منزل ما رسيد تلفن زد و گفت زنم مرده است.
بعد از آنکه به خانه رفتم با کمک نادر جنازه را در کيسهاي گذاشتم و لاي پتو پيچيدم سپس آن را با يک تاکسي دربست به مسافرخانه بردم. نه راننده تاکسي و نه مسئول مسافرخانه متوجه جسد نشدند، اما نميتوانستم جنازه را همانجا نگه دارم براي همين روز بعد باز يک تاکسي دربست گرفتم و اين بار جنازه را در خيابان رها و فرار کردم».
مأموران بعد از شنيدن اظهارات اين مرد نادر را بازداشت کردند، اما او مدعي شد بيگناه است و اصلا به خانه مجيد نرفته است. او گفت: «مجيد با من اختلاف شخصي دارد و ميخواهد با اين ادعا از من انتقام بگيرد».
بنا بر اين گزارش، در حال حاضر تحقيقات درباره اين پرونده ادامه دارد و کارآگاهان درصدد هستند ابعاد پنهان اين جنايت را فاش کنند.
منبع:sharghdaily.ir
-
يکشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۶ - ۲:۴۳:۳۱ PM
-
۸۳ بازدید
-
-
چه خبر