بزرگنمايي:
چه خبر - گفت و گو با مهناز افشار
گويي اين روزها فعاليتهاي اجتماعي مهناز افشار از حضورش در سينما پررنگتر شده است. هرچند او از جمله بازيگراني است که همواره در سينما فعاليت پرثمري دارد، اما رويه ديگر حضورش در صفحات شبکههاي اجتماعي جالب است؛ مثلا بحثهاي او با مخاطبانش در صفحه رسمي توييترش، دنياي ديگري را پيرامون همگان تصوير ميکند… . به هر شکل، دنياي مجازي، انسان امروز و ارتباطاتش را آنقدر به هم نزديک کرده که همه انسانها در برابر هم بهراحتي حرفهايشان را رک و صريح بيان ميکنند؛ خواه رئيسجمهور و رئيس فلان مؤسسه باشي و خواه ستاره سينما يا کنشگر صلح. گاهي اين برابريها خوشايند است و گاهي طعم تلخ عيبجويي و نفرت را با خود بههمراه ميآورد. زلزله غرب کشور، بهانهاي شد تا با مهناز افشار گفتوگوي کوتاهي انجام دهيم که ميخوانيد.
واکنش شما به نحوه کمکهاي مردمي و هنرمندان به مردمان زلزلهزده غرب کشور چيست؟
من اصولا هميشه به همدلي و کار گروهي اعتقاد داشته و دارم. البته اگر کارهاي گروهي همراه با نظم و ترتيب و تحت مديريت واحد صحيح و اصولي هدايت شود، قطعا نتيجه بهتر ي دارد و اثرگذاري آن طولانيمدت خواهد بود. در فاجعه زلزله اخير که واقعا دل همه ما به درد آمده، مردم حمايت و پشتيباني عالي کردهاند و البته هنرمندان هم در اين مسير کم نگذاشتند و به نظرم همين کنار هم و با همبودنهايمان قابل احترام و تقدير است.
البته برخيها به نحوه کمکرسانيها اعتراض داشتند؛ مثلا ورود هنرمندان سينما به اين موضوع را غيرضروري عنوان کردند. نظرتان دراينباره چيست؟
معتقدم يک هنرمند قبل از اينکه هنرمند باشد، يک انسان و يک شهروند است. او هم مثل همه مردم در زندگي از حقوق و وظايفي برخوردار است. بعد از اين مسئله، سمت و جايگاهش مطرح ميشود. هنرمندان مثل هر انسان ديگري وقتي ميبينند که هموطنان عزيزشان دچار مشکلاتي شدهاند، طبيعي است که وظيفه خودشان ميدانند که براي کمککردن وارد ميدان شوند. اتفاقا در اين مسير به نظرم وظيفه آنها سنگينتر و سختتر است. هنرمندان نميتوانند نسبت به مردم خودشان بيتفاوت باشند. هرچند که با توجه به وقايع اخير معتقدم چنين حرکتهايي بايد مديريت واحد داشته باشند تا در کمکرساني به مردم به نتايج بهتري منتج شود.
به عقيده شما، در چنين بزنگاههايي که کشور دچار بحران ميشود، چگونه ميتوان به هموطنان کمک کرد و اصلا چگونه آموزشهايي را براي کمکرساني پيشنهاد ميدهيد؟
قطعا نهادهاي تخصصي در زمينه مهار بحران بهتر و شايستهتر عمل ميکنند، چون هم به طور اختصاصي براي اين موارد آموزش ديدهاند و هم وظيفه شغلي آنها ايجاب ميکند که به بهترين شکل معضلات را سروسامان دهند. منتها حمايتهاي مردم و هنرمندان بهتر است شکل کمکي و مکمل به خود بگيرد تا مزاحمتي براي اين نهادها که وظايف اصليشان است ايجاد نکنند. آموزش در همهجاي دنيا بر پايه اصول و روشهايي استوار است که ما را به هدف موردنظر علمي و راحتتر به نتيجه ميرساند و طبيعي است براي هر موضوع و کاري بايد آموزش ببينيم و قطعا آموزش مديريت بحران يکي از مهمترينهاست.
مدتهاست که در فضاي مجازي، بهويژه «توييتر» فعاليت پررنگي داريد و خود را محدود به سينما نکردهايد. در کمپينهاي مدني؛ مثل «بدسرپرست تنهاتر است» مشارکت فعال داريد و درمجموع نسبت به مسائل روز جامعه بيتفاوت نيستيد. گاهي اوقات حتي ديده شده که مورد حملات شديدي قرار ميگيريد، ولي باز هم به راهتان ادامه ميدهيد. انگيزه شما براي اين کار چيست؟
خيلي پيشترها هم چنين فعاليتهايي داشتهام. منتها به لطف شبکههاي اجتماعي اين فعاليتها ديده ميشوند و اين روزها تمرکز اصليام بهدليل تسريع در نتيجهبخشي آن، رسيدگي و پيگيري حقوق کودکان است که متأسفانه جزء اولويت در رسيدگي نهادهاي دولتي نيست؛ مثلا درباره لايحه حقوقي کودکان فقط قول دادهاند و در عمل فعلا در نوبت رسيدگي است!! هرچقدر به من بابت حواشيهاي ساختگي ذهنشان حمله کنند، اما با همه هجمهها من مصممتر ميشوم، چون نگاه کودکان به آينده است و درواقع آنها معناي واقعي کلمه اميد هستند و چنين هجمهها و حملههايي به درد کودکان نميخورد. بااينحال توصيهام به حملهکنندگان اين است که اين گوي و اين ميدان در دست شما، همچنان حمله کنيد. منتها انصافا در کنار هجمهتان کاري هم براي بچهها انجام دهيد، چون آنها به کمک شما نياز دارند.
منبع: cinemacinema.ir