بزرگنمايي:
چه خبر - آيا زندگي در فضا عوارضي دارد؟
محققان کشف کردند زندگي در فضا عوارض زيادي براي مغز ايجاد ميکند. از آنجايي که ما شروع به تفکر جدي درباره فرستادن انسانها به فضا کرديم، سوالي که بلافاصله ذهن را درگير ميکند، اين است که گرانش صفر با بدن ما چه خواهد کرد؟
ساختمان و عملکرد بدن ما با گرانش زمين تطبيق پيدا کرده است، نه در بيوزني فضا.
اکنون، به لطف فضانورداني چون "اسکات کلي" و "پگي ويتسون"، ما ميدانيم که پرواز فضايي طولاني مدت عوارض باورنکردني در بدن به جاي ميگذارد. اما چه چيزي باعث اين مسائل و تغييرات ميشود؟
اين همان چيزي است که پژوهش انجام شده توسط "دانا رابرتز"، نوروراديولوژيست نشان داد.
يک عارضه جانبي معمول در رفتن به فضا، تخريب بينايي است. حتي در پروازهاي شاتل کوتاه مدت دو هفتهاي، برخي از فضانوردان تحليل بينايي را تجربه کردند که بعد از اتمام سفر فضايي نيز ادامه داشت.
ناسا اين وضعيت را آسيب ديد و فشار داخل جمجمه (VIIP) ناميده است، زيرا بر اين باور است که اين امر در نتيجه تغييرات فشار در مغز و مايع نخاعي ناشي از نبودن جاذبه به وجود ميآيد.
با اين حال، همه فضانوردان اين شرايط را تجربه نميکنند. هدف اصلي تحقيق "رابرتز" يافتن علت اصلي "VIIP" است.
"رابرتز" يک آزمايش انجام داد که در آن شرکتکنندگان 90 روز در رختخواب ماندند. براي شبيهسازي اثرات عدم گرانش بر مغز انسان، سرهاي شرکتکنندگان به سمت پايين قرار داده شده بود و جاذبه محيط نيز تا حد امکان پايين آورده شده بود (تقريبا نزديک به صفر).
سپس "رابرتز" از fMRI براي تعيين آنچه دقيقا در مغز آنها اتفاق ميافتد، استفاده کرد که نتايج جالبي را در پي داشت.
اف.ام.آر.آي يا تصويرسازي تشديد مغناطيسي کارکردي (Functional Magnetic Resonance Imaging) مشهور بهfMRI نام نوعي روش تصويربرداري در ام.آر.آي است.
در اين روش تصاويري متناوب از مغز در حال فعاليت و سپس در حال استراحت گرفته ميشود و از يکديگر بطور ديجيتالي تفريق ميشوند؛ حاصل اين پردازش عملکرد مغزي در اثر تغييرات جريان خوني در مغز را از لحاظ فيزيولوژيکي نشان ميدهد.
سه روش تصويربرداري در fMRI غالبا DWI، BOLD و Perfusion هستند. در تمام اين روشها عموما از دنباله پالسي از نوع EPI استفاده ميشود.
در ابتدا "انباشت " در بالاي مغز وجود داشت و شرکتکنندگان هر چه بيشتر در اين موقعيت قرار داشتند، شرايطشان بدتر ميشد.
در مرحله دوم، مغز شرکتکنندگان تغيير وضعيت ميداد و فضاي بين بالاي مغز و جمجمه کاهش مييافت.
"رابرتز" به منظور تعيين اينکه آيا اين اثرات در فضانوردان رخ داده است يا خير، تصاوير مغز شرکتکنندگان را با اسکنهاي مغزي فضانوردان که در مواقع متفاوت گرفته شده بود، مقايسه کرد.
نتايج مطالعه که امروز، دوم نوامبر در مجله پزشکي نيوانگلند منتشر ميشود، همان محدود شدن قشر مرکزي مغز که در ناحيه بالاي مغز است و لوبهاي پيشاني و آهيانهاي را جدا ميکند، نشان داد.
قشر مغز لايه نازک خاکستري پوشاننده سطح مغز است. اين لايه از سلولهاي عصبي مغز تشکيل شده است و ضخامت آن در نواحي مختلف مغز متفاوت است، اما تقريبا در همه جا ضخامتي بين 2 تا 4 ميليمتر دارد.
از نظر سلولي قشر مغز از 6 لايه روي هم تشکيل شده است. البته ضخامت هر لايه در نواحي مختلف قشر متفاوت است و در برخي نواحي مغز برخي از اين لايهها ممکن است وجود نداشته باشند.
لوب پيشاني يا لوب قدامي بخشي از مغز پستانداران است. محتواي شخصيتي، چارهيابي، هيجانات، تمرکز، داوري، سخن گفتن و حرکات ارادي از کارکردهاي اين لخته از مغز هستند. لوب پيشاني بيشترين تعداد نورونهاي حساس به دوپامين را داراست .
لوب آهيانهاي يا لخته آهيانهاي بخشي از مغز جانوران است. لوب آهيانهاي بخش بالايي وسط نيمکره مغز است که بين لوب پيشاني و لوب پسسري و بالاي لوب گيجگاهي قرار دارد.
حس بساوايي، ادراک فضايي، ادراک ديداري، بازشناسي اندازهها، رنگ و اشکال از يکديگر و احساس درد از کارکردهاي اين لوب است.
94 درصد فضانورداني که در پرواز فضايي طولاني مدت شرکت کردند، اين شرايط را داشتند. کمتر از 20 درصد از فضانورداني که از پرواز فضايي کوتاه مدت بازگشته بودند نيز همين علائم را نشان دادند.
لوبهاي پيشاني و آهيانهاي، عملکرد اجرايي بدن را کنترل ميکنند، بنابراين هر گونه تاثيري در اين نواحي مغز نگرانکننده است و روشن است که هر چه مدت سفر فضايي بيشتر شود، اثرات VIIP نيز بدتر ميشوند.
يک راه حل براي از بين بردن علائم VIIP اين است که يک سوراخ در کمر ايجاد کنيم و مايع نخاعي که از فشار موجود توليد شده را خارج کنيم.
در حالي که انجام اين کار يک روش احتمالي براي مجموعه کوچکي از زنان در زمين است، اما در حال حاضر هيچ روشي براي انجام چنين کار پيچيدهاي در فضا وجود ندارد.
هدف بعدي "رابرتز" اين است که اثرات افزايش استنشاق دياکسيد کربن در فضانوردان را بررسي کند.
درک اين که چرا اين تحقيق خيلي مهم است، سخت نيست. همانطور که ما هر روز بيشتر و بيشتر از زمين فاصله ميگيريم و شروع به کاوش در فضا ميکنيم، بايد بدانيم که ميتوانيم در سفرهاي طولاني مدت در گرانش صفر زندگي کنيم.
فضانوردان بايد براي يک سفر به مريخ، سه سال خارج از جاذبه زمين زندگي کنند. مريخ کمي جاذبه دارد، اما حدود يک سوم زمين است. ما بايد بفهميم که زندگي در اين محيط براي مدت زمان طولاني، چگونه فضانوردان را تحت تاثير قرار ميدهد و چگونه ميتوانند اين تاثيرات بر بدن و عملکرد عصبي خود را تسکين دهند.
منبع: isna.ir