بزرگنمايي:

چه خبر - دلايل اصلي طلاق در ازدواج هاي امروزي

باورش سخت است زن و شوهري که با هزاران اميد و آرزو ازدواج مي کنند، کمتر از يک سال در کنار هم باشند و بدترين راه ممکن را براي آينده زندگي مشترک شان انتخاب کنند. بر اساس آمار سازمان ثبت احوال، در سال 95 بيشترين طلاق مربوط به ازدواج هايي بوده که کمتر از يک سال از عمر آن ها گذشته است. اين آمار ناراحت کننده، زنگ خطري جدي براي همه دختران و پسران در آستانه ازدواج و خانواده هايشان است. در ادامه چند نفر از مشاوران صفحه خانواده و مشاوره، داستان زندگي مشترک پنج زوجي را بازگو کرده اند که عمر زندگي مشترک شان خيلي کوتاه بوده است.

خانمي که تنها 9 ماه از ازدواجش گذشته و براي طلاق به دادگاه مراجعه کرده بود، زندگي خود را اين گونه روايت مي کند که از همان هفته اول ازدواج، سردي و بي تفاوتي شوهرش را به خودش و زندگي مشترک مي ديده و اوايل زياد جدي نمي گرفته است. بعد از آن، علت را از همسرش مي پرسد ولي دليل قانع کننده و درستي عايدش نمي شود تا اين که از تماس ها و پيام هاي مشکوک شوهرش متوجه حضور زني ديگر در زندگي اش مي شود. بعد هم شوهر بيان مي کند چندين سال است عاشق دختري هستم اما خانواده ام مخالف ازدواج ما بودند و بر خلاف ميل باطني ام تو را برايم خواستگاري کردند. واقعا علاقه اي به تو ندارم و همچنان با آن خانم درگير ارتباط عاشقانه هستم.

آقايي 26 ساله و داراي تحصيلات تکميلي با دختر خاله 21 ساله خود ازدواج کرده بود و بعد از شش ماه متقاضي جدايي بودند. علت را که بررسي کرديم، آقا گفت: «از ابتدا هيچ حسي به دختر خاله ام نداشتم و هيچ گاه به عنوان همسر آينده ام به او نينديشيدم. چون خانواده و به خصوص مادرم تمايل زيادي به ازدواج من داشتند، به بهانه هاي مختلف موضوع ازدواج با وي را مطرح مي کردند. در اين اواخر روزي نبود که در منزل ما اين موضوع مطرح نشود. اين فشار ها زياد شده بود و همزمان نيز اتفاقاتي مثل با خبر شدن همه فاميل و اطرافيان رخ داد و به نوعي، من در مقابل عمل انجام شده قرار گرفته بودم. بعد از عقد، فقط يک ماه توانستيم براي هم نسبتا خوب باشيم و از آن به بعد هر چه خانواده ها تلاش مي کردند که ما بيشتر با هم باشيم برعکس بيشتر از هم فاصله مي گرفتيم. الان بعد از شش ماه به اين نتيجه رسيده ام که دنياي همسرم کاملا با دنياي من فرق مي کند و به عبارتي ايشان کسي نيست که من مي خواستم و من هم آن فردي نيستم که ايشان مي خواست.»

زوج ديگري که کمتر از يک سال از شروع زندگي شان گذشته بود و درخواست طلاق داده بودند، مشکل اصلي شان بيکاري شوهر بود. آقا مي گفت کار مشخصي ندارد و بيشتر اوقات بيکار است. هر دو نفر با طلاق موافق بودند در حالي که فقط 11 ماه از ازدواج شان مي گذشت. اين ازدواج به اين دليل صورت گرفته بود تا مرد سر به راه شود و به دنبال يافتن کار و شغل برود اما عاقبتش طلاق بود.

آقايي 23 ساله و مهندس عمران با خانمي 19 ساله و دانشجوي کارشناسي ازدواج کرده بود. خانم مي گويد: «من از همان روز دوم بعد از عقد به ايشان حس بدي پيدا کرده بودم و تحت هيچ شرايطي حاضر نبودم با وي به زندگي ادامه دهم. همان موقع تصميم به جدايي گرفتم اما سه ماه تحمل کردم و در اين مدت حتي زماني که مي فهميدم همسرم قرار است از محل کارش که در شهر ديگري بود برگردد، ناراحت مي شدم. در اين مدت نسخه هاي تجويز شده اطرافيان براي بهبود رابطه ما موثر واقع نشد.» در جلسات مشاوره با ريشه يابي موضوع مشخص شد که خانم قبل از ازدواج به فرد ديگري علاقه مند بوده و به اميد ايجاد علاقه به همسرش و فراموشي رابطه قبلي ازدواج کرده ولي اين اتفاق رخ نداده است و اکنون با مقايسه هايي که مي کند، به همسرش حس تنفر شديدي پيدا کرده است.

زوج ديگري که عمر زندگي مشترک شان به يک سال نرسيده است، دختري 18 ساله است که با پسري 23 ساله ازدواج کرده و به فاصله سه ماه از عقد ياد و خاطرات علاقه مندي اش به پسر همسايه که چندين سال قبل اتفاق افتاده است و فقط چند بار همديگر را از دور ديده اند و در حد چند کلمه با هم حرف زده اند، زنده شده و تمام فکر و ذهن وي را درگير خودش کرده است به نحوي که چنان شخصيت ذهني ايده آلي از پسري که چند سال است حتي از او خبري هم ندارد براي خودش ساخته که تحت هيچ شرايطي حاضر نيست زندگي با همسرش را ادامه بدهد. او پس از مقايسه همسرش با ايده آل ترين شرايط ممکن، به جايي رسيده که فقط طلاق را چاره کار مي داند.

منبع : khorasannews.com