بزرگنمايي:
چه خبر - گفت و گو با آنجلينا جولي
جولي فيلمهايي سخت و مبهم را روي پرده ميبرد. سه عنوان از چهار فيلمي که او کارگرداني کرده در دوران جنگ ميگذرد که شامل جديدترين فيلم او يعني «اول پدرم را کشتند» نيز ميشود که برمبناي يک ماجراي واقعي نوشته لونگ اونگ ساخته شده و او کسي بود که به عنوان يک دختر جوان توانست در نسلکشي کامبوج جان سالم به در ببرد و به يکي از دوستان نزديک جولي بدل شود.
جولي درباره آخرين فيلمش"نخست پدرم را کشتند" مي گويد:
«اراده واقعي براي زنده مانده و قدرت روح انساني و عشق خانواده بشري چنين شکل ميگيرد و اين همان چيزي است که نشان ميدهد همه بايد چگونه زندگي کنيم.وقتي در اطراف چنين مسايلي هستي، اين کاملا مسري است و تو ميداني که خيل چيزها از آن ياد ميگيري».
مدوکس، پکس 13 ساله، زهراي 12 ساله، شيلو ، ناکس و خواهر دوقلويش ويوين، مدرسه خانگي خود را شروع کردهاند. آنها بايد او را در جشنوارههاي فيلم تلورايد و تورنتو همراهي کنند . مدوکس به عنوان تهيه کننده اجرايي در فيلم حضور دارد و براي جبران ساعتهاي درسي که از دست داده، در گوشه و کنار خانه با معلمهايش درسهاي جبراني دارد که در ميان آنها زبان عربي، زبان اشاره و فيزيک هم جاي دارد.
از جولي ميپرسم آيا هرگز اين حس را داشته که انگار سرمربي يکتيم کوچک باشد و اوپاسخ داد که اغلب حس ميکند بخشي از يک انجمن برادري است. مي گويد:
«آنها واقعا به من خيلي کمک ميکنند و ما واقعا مثل يک اتحاديه هستيم». وي در ادامه مي گويد: «آنها بهترين دوستاني هستند که من تاکنون داشتهام. هيچ کسي در زندگي من تاکنون مثل اينها مرا درک نکرده بود».
شروع يک مرحله سخت در زندگي
اين آخرين جمله در هوا معلق ميشود، شايد اشارهاي به ظاهر براي محکوم کردن برد پيت باشد، همسري که مدوکس، پکس و زهرا را به فرزند خواندگي پذيرفت و پدر شيلو، ناکس و ويوين است. ويراني رابطه رمانتيک 12 ساله اين زوج سپتامبر سال پيش صورت گرفت ، و پس از يک رويداد در جت خصوصي آنها- که احتمالا بين پيت ومدوکس رخ داد- باعث شد تا جولي پرونده طلاق را به راه بيندازد.
مدت کوتاهي پس از آن، جولي و بچهها از خانه پيت خارج شدند ودر يک مکان اجارهاي براي 9 ماه به سر بردند و او سعي کرد تصميم بگيرد که آيا قصد دارد خانهاي بخرد يا خير.
در اين باره ميگويد:
«چند ماهي طول کشيد تا بفهمم که واقعا ميخواهم چه کار کنم. به هر حال به نظر ميرسيد بدون توجه به هيچ چيزديگري؛ بايد يک پايگاه ديگر شکل مي گرفت».
در حالي که صدايش پايين آمده و وقتي دارد از جدايي حرف ميزند خيلي آهسته صحبت ميکند ادامه ميدهد:
«بعد به اين نتيجه رسيدم که بايد خانه وجود داشته باشد؛ يک خانه ديگر».
خانه جديد يک مدرسه هنرهاي رزمي که زماني به سيسيل ب. دوميل فيلمساز افسانهاي تعلق داشت؛ زيبا است، با يک کتابخانه، چمنهاي ظريف، چشمههاي آبشار که راهي استخر مي شوند و چشماندازي گريفيث وارانه دارد. جولي يک خانه درختي که استادانه ساخته شده هم دارد که خودش ميگويد «بيشتر يک خانه درختي براي پارکور» است و بچهها به دکوراسيون کردن اين خانه کمک کردند و مبلمان همه خانه را سوار کردند.
جولي ميگويد يک توافق مهم دارند:
اين که يک نفر نميتواند با هر چيزي موافقت کند، اما اگر از آن متنفر نيستي، بايد سعي کني آن را دوست داشتي باشي. اگر از آن متنفري ميتواني از خيرش بگذري.
جولي درباره خانه مي گويد:
اين خانه شاد است. شاد و نوراني و ما به چنين چيزي نياز داشتيم.
در پاسخ به سوالي که مي پرسم چگونه همه چيزحالا پيش ميرود؟ خيلي آهسته ميگويد:
«هيچ چيز راحت نيست. خيلي، خيلي سخت است ، يک موقعيت دردناک، ومن فقط ميخواهم تا خانوادهام سالم باشند»
سالم هستند؟ مي گويد:
«بهتر شدهاند»
و صدايش دارد خيلي احساساتي ميشود.
وي مي گويد:
فيلم «اول پدرم را کشتند» شايد اعلام کننده تصميم او براي ترک برد پيت بود. فيلم بر اعضاي خانواده اونگ تمرکز دارد که برخي از آنها زنده ماندهاند و جولي مي گويد در جريان توليد فيلم خيلي به آنها فکر کرد و سعي کرد بفهمد چگونه آنها بايد به هم کمک مي کردند تا از يکديگر مراقبت کنند .
جولي ميگويد:
«لونگ چنين ترسهايي در زندگي اش داشته اما عشق زيادي هم داشته، واين دليلي است که او امروزسالم است. اين چيزي است که دوست دارم به خاطر بياورم».
جولي وقتي تصميم به ساخت اين فيلم گرفت با ريتي پان کارگردان کامبوجي نامزد جايزه اسکار براي مستند سال 2014 همتيم شد و هزاران کامبوجي را براي سياهي لشکر انتخاب کردند. جولي ميگويد مدوکس فرد دست راست او بود ، هم روي فيلمنامه به او کمک کرد، يادداشت هاي نشستها را مينوشت و با پان در فرانسه کار کرد. برخي از صحنهها در محلهاي واقعي کشتارها فيلمبرداري شد .
پان که به عنوان تيه کننده در اين فيلم با جولي همکاري کرده درباره جولي ميگويد او آنجا خيلي محبوب است و ميافزايد که چقدر تحت تاثير انسان دوستي جولي قرار گرفته و از ارتباط او با بچه ها در صحنه فيلمرداري با وجود اين که زبان سخت کامبوجي را خوب نميتواند صحبت کند، لذت برده است.
جولي شهروندي کامبوج را هم دريافت کرده در انتهاي مصاحبه به شوخي گفت کار بعدي اش بايد يک کمدي باشد. اوافزود دارد براي ديزني در «شرير2» کار ميکند که ادامهاي بر قسمت اول آن يعني «شرير» است. او گفت:
اين کار بامزه بود.
جولي در انتها اشارهاي هم به جدايياش مي کند و ميگويد که ميداند مردم درباره او چطور فکرمي کنند – و اشارهاش به ترک کردن پيت است- او ميگويد: هرگزتوقع ندارم کسي باشم که همه بتوانند درکش کنند يا دوستش داشته باشند. و اين از نظم قابل قبول است ، چون خودم مي دانم کي هستم، وبچههايم هم مي دانند کي هستم.
منبع: banifilm.ir