بزرگنمايي:
همه اتفاقات هيجان انگيز آخرين قسمت خندوانه
رامبد جوان در شب گذشته ( سه شنبه 21 مهر ) ور در آخرين قسمت از برنامه خندوانه گفت: هر کاري که کرديم و هر طوري که بوديم تمام تلاشمان اين بود که بتوانيم بهترين لحظات را براي شما خلق کنيم. سپس او شادي اين قسمت را به همه خندوانه اي ها تقديم کرد.
سپس تعدادي از کمدين هاي خنداننده برتر وارد صحنه شدند . ابتدا عليرضا خمسه وارد شد و به تبعيت از چارلي چاپلين حرکات جالبي را انجام داد و گفت: اگر بار گران بوديم رفتيم.
جواد رضويان و علي مشهدي در قسمت آخر خندوانه
بعد جواد رضويان آمد و همراه با جوان و خمسه شعر زيبايي را خواندند و رضويان هم با لهجه فيلم 4 خونه شعري را خواند، بعد هم به ترتيب عليرضا مسعودي معروف به علي مشهدي، رضا شفيعيجم ،امير کربلايي زاده ، مهران غفوريان و امير مهدي ژوله وارد صحنه شدند، قبل از اينها اليکا عبدالرزاقي هم آمد اما براي رسيدن به تئاترش خيلي زود رفت.جوان در ادامه بيان کرد: بقيه کمدين ها هم يا مسافرت بودند يا سر فيلمبرداري بودند و نتوانستند بيايند.
حضور کمدين ها در قسمت آخر خندوانه
در ادامه هر دو کمدين فيناليست به علت نبودن زمان راي گيري مردمي قهرمان اعلام شدند، علاوه بر اين دو نفر مرحله قبل هم نفرات دوم اين رقابت به حساب آمدند. عليرضا خمسه براي اهداي جوايز روي سن آمد و گفت: کمديني که من به او راي دادم و از همه بانمک تر است از نظر من رضا شفيعيجم بود. بعد هم تنديس خنداننده برتر را به او اعطا کرد. سپس بقيه کمدين ها آمدند و لوح تقدير و تابلويي زيبا به همراه يک نقاشي بزرگ از صورت خود را هديه گرفتند.
در قسمت مسابقه ابتدا ژوله آمد و از دعواهاي قديم و جديد گفت، از اينکه الان همه به چاقويي، شوکري چيزي مسلح هستند و اينکه يا بايد بکشي يا کشته شوي! بعد از اين اجرا بلافاصله مهران غفوريان وارد شد و او هم خاطره اي تعريف کرد.
عکس قسمت آخر خندوانه
و غفوريان در ادامه آمد و از خريد چادر سفري در سايز خودش براي سفري که در پيش داشت گفت، از منحرف شدن علاقه اش به سمت عمل هاي زيبايي، که در اين قسمت ژوله آمد و عواقب مختلف اين عمل ها را با اجراي تصويري به کمک صورت مهران غفوريان بيان کرد و گفت علاوه بر اينها زماني روي صورت ها دماغ وجود داشت اما الان به دو تا سوراخ براي رد و بدل شدن تهويه تبديل شدهاند.
استندآپ ژوله و غفوريان در قسمت آخر خندوانه
پس از اجراي مشترک اين 2 هنرمند، رامبد جوان آرزو کرد که "خندوانه" دوباره سرپا شود . سپس جناب خان هم با بغض وارد شد و گفت: يعني تموم شد؟ يعني ديگه اون در باز نميشه تا تو بياي بگي سلام رامبد جوان هستم؟! سپس براي بار هزارم به نام رامبد جوان و معني آن تيکه انداخت و گفت: پسرم به خاطر خودت ميگويم اسمت رو عوض کن، زشته آخه!
جناب خان در قسمت آخر خندوانه
در بخش بعدي رامبد جوان نويد سورپرايزي را داد که قرار است در برنامه خندوانه نشان دهد. در همين هنگام از بنيامين بهادري دعوت کرد تا به روي سن بيايد. او در ابتداي ورودش عنوان کرد: در اين سن و سال تنها و بهترين برنامه اي که در تلويزيون جمهوري اسلامي ديده ام همين خندوانه است و شايد فقط 20 قسمت از آن را از دست داده باشم و همه را ديده ام.
بنيامين در قسمت آخر خندوانه
سپس به درخواست رامبد جوان ، شعر "اي ايران" را با همراهي مردم خواند. بعد هم آمد و جناب خان را از نزديک بوسيد . سپس باز هم از حضورش در برنامه ابراز خوشحالي کرد و بعد از رفتنش، جناب خان با ساز سنتي جنوب آهنگي جنوبي و غمناک را خواند، سپس به درخواست جوان آهنگي شاد خواند ولي باز در انتها ياد احلام افتاد و غمگين شد و بعد به جوان گفت هر چه لبو دارم فداي قدمت، فداي موهاي پرپشتت، فداي عينک رامبد جوان تبريزي و در حين رفتنش ناگهان بهنام زنگ زد و جناب خان در پاسخ به او گفت : بگو احلام لباسعروسي بپوشه ما يک ربع ديگه آنجاييم! و اضافه کرد: قربانت، فدات، دخترتو بدبخت کني بدي جناب خان خدافظ.
بنيامين بهادري و رامبد جوان در قسمت آخر خندوانه
در بخش بعدي بهروز بقايي ، رضا شهيديفرد (مشاور رامبد جوان در خندوانه)، جواد فرحاني (تهيه کننده خندوانه) و کل تيم پشت صحنه به روي سن آمدند تا خداحافظي کنند.
جوان با آمدن آنها ابتدا از شهيدي فرد و فرحاني تشکر ويژه کرد و بعد در مورد گروه اظهار داشت: همه اين عزيزان در مدت 24 ساعت شبانه روز تلاش مي کردند و آن چه را که داشتند را در طبق اخلاص ارائه دادند تا به اين جا رسيديم. از تک تکتان ممنونم.
وي خطاب به شهيدي فرد بيان کرد: ممنون که با ما بودي و اين باعث شد خيلي از راه هايي که ممکن بود اشتباه برويم با توجهات تو سالم از آن بگذريم.
عکس رامبد جوان
پس از اين جوان دلنوشته خود را با تمام احساسش خواند:
به نام خالق لبخند. عزيز دل هاي من سلام مي خواهم در اين نامه بگويم که از همين الان بسيارها دلتنگم، سخته وقتي يک عالمه روز و شب يک عالمه لحظه، وقت و بي وقت مهمون چشمهاي خوشگلتون بوديم و شما قشنگترين ميزبانمان بوديد. خداييش اين دوري واسه تمام ما خندوانه اي ها که تمام شبانه روزهاي پشت سر به حال شما فکر کرديم و دلمون را به دل شما داديم خيلي خيلي سخته.
ايرونيم ديگه تو تاکسي هم صحبت اگه بشيم هنوز پياده نشده دلمون تنگه حالا ببينيد ما چي ميکشم.
مطمئنم اتفاقي که بايد افتاده، بعضي وقتا وسط يک پياده رو وقتي داري راه ميري اتفاق مي افته، بعضي وقتها وقتي از خواب ميپري اتفاق مي افته، بعضي وقتها يک صحنه را مي بيني و اتفاق مي افته بعضي وقتها چندتا اتفاق پشت هم مي افته و بعد اتفاق مي افته. خيلي وقتها هم يک اتفاق به مرور زمان مسير زندگي آدم را تغيير ميدهد.
خندوانه براي من يا شايد بهتر باشه بگم ما و درست ترش اينه که بگم براي تمام مردم سرزمينم يک اتفاق بود که تمام ماها با لبخند هامون بزرگش کرديم.
شايد اولين روزي که ايده برنامه درباره خنده به ذهنم رسيد تو تاکسي نشسته بودم يا شايد صورت غمگين يک پيرمرد من را به فکر فرو برد. يا شايد يک بچه که از ته دل مي خنديد من را به وجد آورد يا شايد تموم اينها.
خندوانه متولد شد، تاتي تاتي کرد، راه رفت، حرف زد و در تمام اين مراحل به عشق شماها لبخند زد با شما بزرگ شد و با شما بزرگ شديم، در ميانه هاي قد کشيدن خيلي چيزها را از هم ياد گرفتيم و خيلي از لحظه ها را با هم تجربه کرديم و قد کشيديم، ياد گرفتيم که حتي وقتي غبار دل گرفتگي سراغمون مياد منتظر کسي نباشيم و ناجي حال خوب خودمون باشيم.
سعي کرديم با طبيعتمان مهربان تر باشيم و دلمان خواست تا بال فرهنگ روي شانه هامان هميشگي بشود و سفارشمان همان چيز هميشگي يعني همان لبخند باشد که پايان بخش هر ميهماني خندوانه دعاي قلبيمون سربلندي شما و کشور عزيزمون بود.
متاسفانه هنوز در دنيا کساني هستند که جز نابودي، ويراني و تخريب به هيچ چيز ديگري فکر نمي کنند و به هر قيمتي دست به نابودي مي زنند حتي به قيمت خواب کودک 6 ساله اي که براي هميشه لحافي از جنس دريا روي خودش کشيده و در مقابل تمام پليدي ها و پلشتي ها . با ايمان براتون مي نويسم که هدف خندوانه زندگي است و زندگي است و سر زندگي است .
خندوانه اتفاق افتاد و اتفاقات بعدي را شما هستيد که مي سازيد و امروز که به پشت سر نگاه مي کنيم مي بينيم که هيچ چيز اين دنيا اتفاقي نيست چرا که ردپاي خدارا توي ثانيه ثانيه اي که با شما و براي شما گذشت با جان و دل احساس کرديم.
خدايا لب همه مان را خندان نگه دار تا هر وقت بهت خيره ميشويم شيريني لبخندمان به سمتت برق بزند،قطعا يکي از زيباترين شکرگزاري ها لبخند به خدا است، خداي جانان رحمان رحيم شکر تو و با تو.
جوان بعد از اين حرف ها خاطرنشان کرد: قبل از خداحافظي مي خواهم بهم يه قول بديد هر روز 25 ثانيه خنده فراموش نشه و مطمئن باشيد که به ما مي رسه خيلي دوستون داريم و آي آي که چه قدر دلمون تنگ ميشه و ديگه ملالي نيست جز دوري شما عزيزان ،باقي بقايتان، دوستون داريم مردم عزيز ايران شاد باشيد.
منبع: سيمرغ / فريبا بيات