آخرین اخبار

روايت فريبرز عرب نيا از دشمني هايي که عمر و انرژي هنرمند را تلف مي کند... سينما

روايت فريبرز عرب نيا از دشمني هايي که عمر و انرژي هنرمند را تلف مي کند...

  بزرگنمايي:

چه خبر - گفت و گو با فريبرز عرب نيا

 فرصت مناسبي شد که به سراغش بروند و نحوه فعاليت‌هاي هنري‌اش را جويا شوند. او در اين گفت‌وگو به برخي از رفتارهاي غيرحرفه‌اي که در سينماي ايران رايج شده اعتراض داشت؛ مثل آوردن اسپانسر ازسوي بازيگران در فيلم‌هاي سينمايي! يا اينکه چرا فيلم‌سازان بزرگ سينماي ايران همچنان بايد براي ساخت فيلمشان اجازه بگيرند.

همين‌طور تأکيد کرد که افتخارات سينماي ايران نتيجه فعاليت‌هاي ارزشمند فيلم‌سازان «سينماي مستقل» است و اينکه هيچ‌وقت در تاريخ هنر، سينماي دولتي موفق نبوده و نيست. مشروح گفت‌وگوي «شرق» با فريبرز عرب‌نيا را بخوانيد.

بعد از بازي در سريال «مختارنامه» و کارگرداني ميني‌سريال «رنگ شب» كه در شبکه‌هاي مختلف تلويزيون پخش شد، ديگر شاهد حضور شما در تلويزيون و سينما نبوديم. علت اين غيبت چيست؟
دليل دوري من از عرصه هنر اين است كه فعلا ساكن ايران نيستم و تمام‌وقت در خدمت كارهاي پسرم هستم. به همين دليل طبق قراري كه با خودم گذاشته‌ام، احتمالا تا يكي، دو سال آينده هم خبري از من نخواهيد شنيد.

در ايران بازار كار هنري سازوكار چندان منطقي‌اي ندارد. آيا با اين غيبت از فضاي سينما و تلويزيون ايران،‌ به كارتان لطمه‌اي وارد نمي‌شود؟
براي بازيگران به طور خاص اين‌گونه نيست! بازيگر وقتي مداوم ازسوي تماشاگران ديده شود، در ذهن مي‌ماند. از قديم مي‌گويند سينما به‌شدت بي‌رحم و فراموش‌كار است. از اين نظر گفته شما كاملا درست است. دوري‌ام مي‌تواند باعث ايجاد فاصله‌اي جدي ميان من و تماشاگران شود، اما حقيقت اين است كه خوشبختانه از سال‌ها قبل برنامه‌ريزي زندگي‌ام اين‌گونه بوده که اولويت‌هايم معناي «روي بورس‌بودن» ندهد. در شرايط فعلي اولويت براي من زندگي پسرم است که امکان دارد هزينه‌اش فراموش‌شدن من باشد. هرچند از معجزات روزگار اين بود كه در پنج، شش‌سالي كه به‌واسطه بازي در «مختارنامه» از سينما دور افتاده بودم،‌ سينما در دوره فترت طولاني به‌سر مي‌برد. سالن‌هاي سينما در سيطره فيلم‌هاي سطحي بودند و بسياري از طرفداران جدي سينما از من تشکر مي‌کردند كه به اين بازار ابتذال آغشته نشدم. وقتي به سينما برگشتم، به نظرم رسيد غيبتم خيلي ضربه‌زننده نشده. نكته ديگر در مورد بازيگر به شكل كلي اين است كه بازيگران از جايي به‌بعد در خاطره جمعي مردم حك مي‌شوند و خطر فراموشي تهديدشان نمي‌كند؛ به‌عنوان‌مثال اگر جاي مرحوم شكيبايي خالي است، هيچ‌وقت ارج و قربشان كم نشده است. به دليل فوت ايشان، هيچ فيلم تازه‌اي از ايشان ديده نمي‌شود، اما از معجزات سينما اين است كه نسل فعلي كارهاي ايشان را بيشتر از بازيگران فعال و روي بورس كنوني قبول دارند.

مثل اتفاقي که براي بازيگر بزرگ سينما؛ يعني دانيل دي لوئيس، اين روزها رقم خورده. او با وجود گزيده‌کاري‌اش، ‌از دنياي بازيگري سينما خداحافظي کرد، اما هيچ‌وقت تأثيرات غيرقابل‌انکار او در تاريخ سينما فراموش نمي‌شود؟
کاملا مثال بجايي مطرح کرديد. دانيل دي لوئيس كه از بازيگران موردعلاقه من است، از دنياي بازيگري خداحافظي كرد، اما فيلم‌هايش چندباره ديده خواهد شد و به بزرگي و ارزش كارش بيشتر پي خواهند برد. مثال ديگر، باب ديلن، ‌ترانه‌سرا و آهنگ‌ساز بزرگ آمريكايي كه سال گذشته جايزه نوبل ادبيات را دريافت کرد. از سال‌ها قبل كه او به‌عنوان نابغه موسيقي شناخته مي‌شد و هنوز هم مي‌شود، از برگزاري تور و كنسرت كناره‌گيري كرد، درحالي‌که در جهان غرب چنين رفتاري يعني ازدست‌رفتن مقدار بسيار هنگفتي دلار كه قطعا خوشايند تهيه‌کنندگان و دلال‌هاي هنري نبوده و نيست. به همين دليل بعد از چندوقت دلال‌ها سراغ مدير هميشگي برنامه‌هاي او مي‌روند كه خيلي به ديلن نزديك بوده و از او درخواست مي‌كنند كه ديلن را دوباره به دنياي هنر برگرداند. چون مردم هنوز شيفته‌اش هستند و كنسرت‌هايش كاملا پيش‌فروش مي‌شده است. بعد از صحبتي چنددقيقه‌‌اي بين مدير برنامه و ديلن، مدير برنامه نزد دلال‌ها بازمي‌گردد و با خنده مي‌گويد، يك جمله گفت كه بهتر است همه‌مان پيگيري اين موضوع را فراموش كنيم. او گفت: «من تا كي بايد شاهكار خلق كنم؟ خودم ديگر خسته شده‌ام». به نظرم اينها مطالبي است که مي‌توان از تاريخ هنر درس گرفت.

درست است که هر کدام از اين هنرمندان حروفي به الفباي تاريخ هنر افزوده‌اند و قابل حذف هم نيستند. اما آيا فکر نمي‌کنيد اوضاع در ايران کمي فرق مي‌کند؟
شايد! اما در کل مسئله همان است و مي‌شود نتيجه گرفت که هنرمندان حقيقي بخشي از خاطره ماندگار جمعي مي‌شوند. نكته دوم اينكه از جايي به بعد تكرار مكررات براي هنرمند به‌مثابه سم کشنده‌اي است. او هم احتياج به هواي تازه دارد. بنابراين من هم سعي مي‌کنم با الگوبرداري از هنرمندان حقيقي براي بازسازي خودم از اين خلأ اجباري استفاده بهينه كنم.

مي‌توان گفت در جست‌وجوي هواي تازه هستيد؟
به معنايي يك‌جور خانه‌تكاني روحي است يا بازپروري ساختار رواني و رابطه خودم با بيرون از خودم كه بخشي از آن مخاطبان هستند و بخشي دشمنان! ديدن رفتارهاي آنها در اين ماجراها درس‌هاي بزرگي به من مي‌دهد.

چطور؟
به طور مثال سال گذشته به سبب رفتار نادرست وزارت ارشاد و مديرانش در آن مقطع که موجب ازدست‌رفتن حقوق من در فيلم «گاهي» شد، اعلام کردم با اين مديران و آن شيوه و روال ديگر کار نخواهم کرد. اما گروهي در مطبوعات و شبکه‌هاي اجتماعي و مجازي با تيتر غلط نوشتند که «عرب‌نيا از دنياي بازيگري خداحافظي كرد»!

کدام نشريه رسمي يا معتبري چنين تيتري زد؟
اطلاع ندارم کدام‌يک ابتدا اين خبر نادرست را منتشر کرد. اما در مطبوعات و فضاي مجازي چندين‌بار منتشر شد و كم‌كم گسترش پيدا كرد كه حتي طرفداران من با نگراني و رنجش از من مي‌پرسيدند يا مي‌گفتند آيا از ايران رفته‌ايد كه ديگر نياييد؟! در صورتي كه هيچ‌كدام از اينها صحت نداشتند و قرار نبوده و نيست که براي هميشه از ايران بروم و بازيگري را كنار بگذارم. يا خبرنگار محترمي كه از معدود كساني است كه به سلامت حرفه‌اي ايشان ايمان دارم، از من پرسيد «واقعا حتي اگر پيشنهادهاي وسوسه‌انگيز به شما شود، مثلا اگر آقاي فرهادي هم به شما پيشنهاد كند، كار نخواهيد كرد؟» که پاسخ دادم: «حتي اگر ايشان به من پيشنهاد بازي بدهند و قرار باشد فيلم در ايران براساس سياست‌هاي چرخه اكران به نمايش عمومي در آيد، بله كار نخواهم كرد. اما اگر خارج از ايران باشد، كار خواهم كرد». بعد، بعضي‌ها در فضاي مجازي و مطبوعات حرف‌هايم را به دروغ به اين شكل منتشر کردند كه من در اين ارشاد كار نخواهم كرد مگر با آقاي فرهادي در خارج از كشور! اگر قرار بود عرب‌نيا از فرهادي يا هركس ديگر درخواست حضور در فيلمش را داشته باشد، خب به خودش مي‌گفت. تعارف هم كه نداريم. من در حدود ٣٠سالي كه فعاليت داشته‌ام حتي يك بار نشده از كارگرداني درخواست كنم که در فيلمش حضور داشته باشم. چون اصلا نگاه من به اين حيطه اين‌گونه نيست. به نظرم نقش براي يك نفر مقدر مي‌شود. كمااينكه خيلي از نقش‌ها را رد كرده‌ام و كساني ديگر آن نقش‌ها را بازي كردند كه سهمشان بود. اما اين دشمني‌ها متأسفانه عمر و انرژي يك هنرمند را تلف مي‌کند. درحالي‌که در ايران فيلم‌سازان خوب براي اينكه هنرشان را به اثبات برسانند خيلي كارها انجام مي‌دهند كه جزء وظيفه‌شان نيست. مثل اينکه مجبورند هم کارگرداني كرده و هم خودشان سرمايه‌گذاري کنند! حتي جاي طراح صحنه لباس و تدوينگران و… هم فکر مي‌کنند. در صورتي كه در سينماي حرفه‌اي دنيا مثلا طراحان صحنه و فيلم‌برداران آپشن‌هاي ديگري را غير از آنچه از‌ آنها خواسته‌‌اند در نظر مي‌گيرند كه كارگردان سر صحنه دغدغه‌اي خارج از وظيفه‌اش نداشته باشد. به همين دليل مثلا كلينت ايستوود در اين سن‌وسال با ايده‌هاي خلاقانه همچنان فيلم‌هاي خوبي مي‌سازد. چون بي‌خودي انرژي‌اش را هدر نمي‌دهد.

همين‌طور است. چون همه چيز حرفه‌اي و تخصصي است و حيطه وظايف مشخص است و تعريف شده‌اند. به همين دليل شکوفايي فيلم‌سازان در سينماي ما با همه توانايي‌هايي که وجود دارد بيشتر شبيه رويش تک‌درخت‌هاست تا اينکه نظام‌مند باشد. به طور کلي فکر مي‌کنيد کدام‌يک از مديريت‌هاي سينمايي در اين سال‌ها موفق‌تر عمل کرده‌اند؟
معتقدم شادروان سيف‌‌الله داد در دوراني که در معاونت سينمايي حضور داشتند، موفق عمل کردند. هرچند همان زمان هم دشمن‌ها با او خصومت جدي داشتند. اما همه چيز قانونمندتر شده بود.

چون او خودش از دل سينماي حرفه‌اي آمده بود!
و البته كسي كه در رأس دولت وقت قرار داشت هم ‌ قانونمند بود. در سينماي حرفه‌اي دنيا به افراد به دليل حضور کيفي و مؤثر، خلاقيت، ‌شايستگي و توانايي‌هايشان بها مي‌دهند و نه به خاطر روابط پنهاني و گروهي. چون در سينماي حرفه‌اي، ضوابط حاکم است. با اين رويکرد آيا مي‌توانيد تصور كنيد فلان فيلم‌ساز شهير باسابقه درخشان در هاليوود براي گرفتن پروانه ساخت يا نمايش فيلمش با مدير جواني که تازه يک سال از حکم مديريتش گذشته، چانه‌زني کند؟! يا فلان بازيگر هاليوود براي ساخته‌شدن فيلمي با اسپانسر سر كار بيايد؟! اينها شوخي مبتذل و بي‌مزه‌اي هستند که فقط در ايران رايج است! چطور انتظار داريم اين سيستم ما را به سينمايي حرفه‌اي رهنمون شود؟ در کجا سراغ داريد فيلم‌سازان بزرگي مانند بيضايي،‌ تقوايي و مهرجويي بعد از سال‌ها کارکردن، بايد از مدير جوان‌تر از خود اجازه فيلم‌ساختن بگيرند؟
واقعا نمي‌دانم چه بگويم! وضعيت سينما و فرهنگ شبيه رانندگي است. گفته مي‌شود در هر كشور از وضعيت بهداشت و رانندگي مي‌توانيد به سطح فرهنگي مردم پي ببريد. ما در اين دو زمينه اغتشاش داريم. معتقدم جنس بازي شما حماسي است. وقتي مي‌خواهيم شخصيت‌هاي ملي‌ يا مذهبي را به تصوير بكشيم، اغلب فيلم‌سازان از چنين بازيگراني در فيلم‌هايشان بهره مي‌برند. مثلا نمونه خارجي‌اش راسل کرو است و حتي در فيلم «نوح» كه با تمام ايراداتش در قالب اين نقش او را مي‌پذيريم يا بازي او در فيلم «گلادياتور» و…

فکر مي‌کنم به همين دليل هم تا امروز نقش‌هاي شخصيت‌هاي مذهبي يا ملي در تلويزيون يا سينما را به شما ارجاع داده‌اند. نمونه مطرح آن نقش مختار ثقفي در سريال «مختارنامه» يا شخصيت مصطفي چمران در فيلم «چ» است. با اينکه شما براي بازيگري تعريفي از حرفه‌اي‌بودن داريد که براساس آن عمل مي‌كنيد. اما يكي از سؤالاتم درباره حضور‌تان در فيلم «چ»» است كه يك‌سري واكنش‌ها و حواشي به وجود آورد. مثلا همواره اين سؤال مطرح است مشکلتان با ابراهيم حاتمي‌كيا چه بود؟ حتي گفته مي‌شد پلان آخر فيلم را بازي نكرديد. البته آقاي حاتمي‌كيا اعتراض خود را علني کردند. اما شما همواره سكوت كرده‌ايد. حالا که کف‌هاي روي آب از بين رفته و سنگريزه‌ها قابل تماشا هستند، بگوييد ماجراي اصلي چه بود؟
البته من صلاح نمي‌ديدم كه در آن مقطع وارد جزئيات شوم. حتي جاهايي کاملا مشهود بود که درباره من دروغ گفته مي‌شود. فقط دو جا اشاره كردم به دليل اينكه مي‌ترسيدم اين دروغ‌پردازي در آن زمان باب شود كه متأسفانه شد! فرض كنيد يك خبرگزاري با تمام امكاناتش به جنگ كسي برود كه تمام حرفش اين بوده كه بايد طبق قرارداد عمل كنيد. بنده هم اسلحه روي شقيقه كسي نگذاشته بودم كه قرارداد را امضا كند. همه از مفاد قرارداد كاملا مطلع بودند.

در جريان بودم که شما عدم حضورتان در صحنه در جمعه‌ها را به اطلاع تهيه‌کننده رسانده بوديد. اما ظاهرا کارگردان نمي‌دانسته؟
نمي‌دانم ايشان خبر داشته يا نه. اما در هرصورت مفاد محيرالعقولي نبود. نه‌فقط براي فيلم «چ» براي هر كاري كه قرارداد مي‌بستم، جزء اصول مردانگي مي‌دانستم- و مي‌دانم – كه اگر شرطي دارم قبل از امضا بگويم. شرط‌هاي من هميشه روشن بوده و هستند. سال‌هاست در همه قراردادها يکي از شروطم اين بوده كه جمعه‌ها در اختيار پسرم باشم و سر صحنه فيلم‌برداري نخواهم رفت. من گفتم اگر موافق نيستيد، قرارداد نبنديد. چيز پيچيده و خلاف قانوني نبود.

وقتي کارنامه بازيگري‌تان را مرور مي‌کنم، تنوع نقش زياد است که البته رفته‌رفته گزيده‌کارتر شديد. اصولا در ابتدا معيارتان در انتخاب نقش چه بود؟ و آيا به مرور زمان تغييراتي در اين معيارها به‌وجود آمده است؟
درمورد اين سؤال دو نکته به ذهنم مي‌رسد که فکر مي‌کنم بايد مورد توجه قرار گيرند. اول اينکه من هم مثل همه بازيگراني که کارشان برايشان جدي است، به مرور و در طول مسير بايد پخته‌تر عمل کنم. در مورد معيارها هم اول هميشه قدرت فيلم‌نامه و گروه برايم اصل است و سپس تازگي نقش و استايلش براي اينکه من وادي‌هايي تجربه‌نشده را طي کنم، اما نکته دوم که شايد اهميتش در شرايط موجود از نکته اول هم بيشتر باشد اين است که بايد توجه داشته باشيم که بازيگران بعد از انقلاب و به‌خصوص ١٠، ١٢ سال اخير به سبب شرايط خاصي که بر فضاي سينما و به‌خصوص فيلم‌نامه‌نويسي و دشواري‌هايش حاکم شده، امکان طي‌کردن طبيعي مسير بازيگري را ندارند.

اين‌روزها که از محيط حرفه‌اي سينماي ايران فاصله گرفته‌ايد، در مواجهه با شيوه‌هاي بازيگري در ايران در مقايسه با دنياي سينما شاهد چه تحولاتي هستيد؟
اصلا مقايسه درستي نيست، پس بهتر است به آن نپردازيم!

به نظر مي‌رسد که گرايش به بازيگري گروهي در فيلم بيشتر شده. نظرتان دراين‌باره چيست؟
شکل بازيگري و گروه بازيگران را در هر فيلم، فيلم‌نامه و ماجراها و شخصيت‌پردازي‌ها مشخص مي‌کنند، الگويي ازپيش‌تعيين‌شده موجود نيست.
درحال‌حاضر علاقه‌مند به بازيگري هستيد يا کارگرداني؟
هر دو نقطه علاقه هميشگي زندگي‌ام هستند.

چطور شد که در اين گذر ميني‌سريال «رنگ شك» را براي تلويزيون کارگرداني کرديد؟
پروژه را سيمافيلم به من پيشنهاد کرد. گفتند فيلم پليسي که قبلا از شما پخش شده، خيلي توفيق داشته است و حتي جايزه برده و حالا ما فيلمي شبيه به آن خواهيم داشت. آن زمان آقاي اسلامي‌مهر، رئيس سيمافيلم بود.

درحال‌حاضر رابطه‌تان با هنر چگونه است؟ فرصتي فراهم کرديد براي مطالعه يا اينکه فعاليت هنري هم مي‌کنيد؟
من چون پدر تك‌والد محسوب مي‌شوم،‌ بايد همه كارها را خودم انجام دهم و فرصتي غير از كارهاي پسرم «جانيار» و ورزش روزانه برايم نمي‌ماند. آخر هفته فيلم‌هاي خوب روي پرده سينما را مي‌بينم. در هفته هم تا حدي كه وقت داشته باشم، موسيقي و مطالعه دارم. اخبار ايران را به هر شکل دنبال مي‌كنم. سال گذشته چند شاهكار را روي پرده سينما ديدم. خوبي سينماي هاليوود اين است كه هر سال براي هر نوع سليقه‌اي فيلم مي‌سازد. فيلم‌هاي متفاوتي در ژانرهاي گوناگون که تمام سليقه‌ها را راضي مي‌كند. ولي با وجود اين، جريان اصلي فيلم‌سازي كه اصطلاحا فيلم‌هاي پرفروش‌اند، جريان‌هاي «مستقل» را نمي‌كُشد. اين راز زنده‌بودن هاليوود است.

نکته جالب اين است که شاهديم فيلم‌هاي کم‌بنيه از نظر بودجه ولي خوب و خلاقانه  با کمپاني‌هاي بزرگ هاليوود رقابت مي‌کنند. به نظر شما دليل آن چيست؟
چندسالي است كمپاني‌هاي مستقل به شكل خيلي جدي وارد رقابت با فيلم‌هاي بزرگ شده‌اند. فيلم «منچستر كنار دريا» با چند ميليون دلار ساخته شد  ولي چندين ميليون دلار مي‌فروشد. يا فيلم «مونلايت» كه فيلمي بسيار ساده و ارزان اما درخشان است؛ آن‌قدر محكم ساخته شده که در اكران اول خود توانست چيزي حدود ١٤٠ ميليون دلار در سينماها بفروشد و جوايز معتبري مثل اسکار را هم دريافت کرد. اين نوع فيلم‌ها را کمپاني‌هاي مستقل و کوچک مي‌سازند. اما در رقابت از کمپاني‌هاي بزرگ جلو مي‌زنند.

به هر حال در سينماي حرفه‌اي دنيا قوانين ضدتراست وجود دارد و اين‌طور نيست كه مثل جايي مثلا «حوزه هنري» خودمان همه امکانات سينمايي مثل دفتر توليد و پخش و مالکيت سالن‌هاي خوب را در اختيار داشته باشند و بعد آنها به طور انحصاري و مميزانه در اختيار داشته باشند و اجازه عرض‌اندام به ديگران را ندهند؟
در شروع دوره اول دولت آقاي روحاني به ايشان گفتم که تمام افتخارات سينماي ايران مربوط به «مستقل‌ها» است. اما متأسفانه از هنر و هنرمند مستقل نه‌تنها استقبالي نمي‌شود که گويي از حضورشان احساس خطر نيز مي‌کنند. با همه اين احوال افتخارات سينماي ايران مربوط به کساني مانند مرحوم عباس كيارستمي، اصغر فرهادي،‌ امير نادري، ‌کيانوش عياري و جعفر پناهي است که همگي به عبارتي «مستقل» محسوب مي‌شوند.

و از نسل جديدتر فيلم‌سازان خوش‌فکري مثل شهرام مکري و محسن اميريوسفي؟
با وجود مشرب‌هاي فکري متفاوت، همه آنها  مستقل‌ساز هستند. البته با افتخارات آنها به خود مي‌باليم. اما براي اجرائي‌شدن پروژه‌‌هايشان تا مي‌توانيم سنگ‌اندازي مي‌كنيم؛ ‌تناقض همين است.

آيا درست است که هاليوود بخشي دارد که استعدادهاي کشورهاي مختلف دنيا را جذب مي‌کند که بخشي از آن مربوط به سينماي ايران است؟
به اين شکل نيست که تصور کنيد از کشورهاي مختلف استعدادها را مي‌دزدند، بلکه به اين شکل است که آن‌قدر حيطه فيلم‌نامه‌هايي که ساخته مي‌شود گسترده است که همه ملل را در همان فيلم‌هاي هاليوودي مي‌توانيد ببينيد. کشورهاي خاور دور که فيلم‌ها و سينماي خاص خودشان را دارند. غير از اينکه در فيلم‌هاي هاليوودي شخصيت‌هايي از ملت‌هاي مختلف هستند؛ فيلم‌هاي ملت‌ها هم هستند. مثلا بخشي از سينماي هاليوود در قالب بازار ويدئو به شکل بسيار قدرتمند در اختيار کشورهاي آسيايي است يا سينماي اروپا و آمريکاي‌لاتين که طرفداران و تماشاچيان هميشگي خودشان را دارند.

فکر مي‌کنيد علل و دلايل مشکلات سينماي ايران چيست؟
به دو دليل سينماي ايران رشد سالمي ندارد و به شكل سرطاني رشد مي‌كند. اول اينكه براي تقويت سينماي مستقل برنامه‌ريزي وجود ندارد. براي رشد و توسعه، اجرا و توليد برنامه‌اي درازمدت نداريم و دوم اينكه براي همه سليقه‌ها فيلم ساخته نمي‌شود. اصل همه اينها به اين نكته ريشه‌اي برمي‌گردد كه سينماي ايران دولتي است و تاريخ همواره به ما ثابت کرده که  «سينماي دولتي» هيچ جاي دنيا رشد نكرده است.

 



منبع: روزنامه شرق

 

 



ارسال نظر شما

Protected by FormShield

اخبار خواندنی

بيوگرافي ليام نيسون و مصيبت هايي که پشت سر گذاشته از کودکي تا امروز + عکس

مقايسه دستمزد بازيگران سريال بازي تاج و تخت با بازيگران پردرآمد ديگر

بهترين فيلم هاي سينماي جهان با موضوع جنگ جهاني دوم + عکس

ستاره هاي محبوبتان را قبلا با اين تيپ و ظاهر نديده بوديد!!

حقايق جالب ناشنيده در مورد فيلم هاي تام کروز + عکس

سکانس هاي حذف شده سريال «بازي تاج و تخت» که داستان فيلم را تغيير مي دهند (قسمت2)

براي موفق شدن در زندگي اين 10 فيلم را ببينيد + عکس

محبوب ترين شخصيت هاي منفي تاريخ سينما + عکس و ديالوگ هاي برتر

گفتگوي خواندني دو خواهري که با Game of Thrones بزرگ شدند! + عکس

10 فيلم سينمايي ايران براي مخاطبين سخت پسند سينما + عکس

سکانس هاي حذف شده سريال «بازي تاج و تخت» که داستان فيلم را تغيير مي دهند (قسمت1)

بازيگراني که به خاطر دلايل عجيب و غريب بازيگر شدند! + عکس

تاثيرگذارترين شاهکارهاي تاريخ سينما + عکس

12 پوستر ترسناک و خشن سينماي هاليوود که نمايششان ممنوع شد!!

حقايقي که نظرتان را درباره بازيگران «بازي تاج و تخت» تغيير مي دهد + عکس

ستاره هاي معروفي که در پياده روي مشاهير هاليوود صاحب ستاره نشدند!

نکات عجيب و جالب رابطه اورلاندو بلوم و کيتي پري! + عکس

برترين فيلم هاي تاريخ سينما، تلفيق کمدي و تراژيک + عکس ( قسمت 2)

بازيگري که پس از 50 سالگي مشهور شد! + عکس

سلبريتي هايي که پس از مرگ مبلغ قابل توجهي بدهي به يادگار گذاشتند! + عکس

رحمان 1400 فيلمي با شوخي هاي مستهجن و مبتذل؟!! + عکس

جمشيد مشايخي به روايت جمشيد مشايخي + عکس کودکي

پول سازترين بازيگران سينماي ايران در سال 97/ از رضا عطاران تا سارا بهرامي

جنجال برانگيزترين فيلم‌هاي تاريخ سينما!! (+عکس)

شغل دوم معروف ترين سلبريتي هاي ايراني + عکس

فيلم هايي که تاريخ را با واقعيت و بدون تحريف نشان دادند + عکس

سکانس هاي برتر سينمايي در سال 97 + عکس

مادران متفاوت دهه نود در سينماي ايران + عکس

ستاره هايي که در زمينه عشق خوش شانس نبودند! + عکس

مردان جذاب سينماي ايران در سال 97 + عکس

برترين فيلم هاي تاريخ سينما، تلفيق کمدي و تراژيک + عکس ( قسمت 1)

نگاهي به زندگي هنري سوسن تسليمي، زن تکرار نشدني سينماي ايران + عکس

گزارش تصويري: فيلم برنده اسکار 2018 کتاب سبز (Green Book)

کارگردان هاي مشهوري که هرگز اسکار بهترين کارگرداني نگرفتند + عکس

بيوگرافي پل نيومن، ستاره خوش چهره اي که با موي سفيد هم دوست داشتني است + عکس

آيا مي توانيد اين بازيگران زن را در اولين نقش هايشان تشخيص دهيد؟!

معروف ترين زبان هاي ساختگي در فيلم ها و سريال هاي مطرح

با اين عکس ها معجزه جلوه هاي ويژه در هاليوود را متوجه مي شويد!

فيلم هايي که بر مبناي زندگي شخصيت هاي واقعي ساخته شدند + عکس

ستاره هاي هاليوود که هيچ وقت ازدواج نکردند + عکس

10نکته در مورد فيلم ليدي گاگا A Star Is Born + عکس

10 فيلم برتري که بايد سه بعدي تماشا کنيد! (+عکس)

3 فيلم عاشقانه سال 97 که در يادها مي ماند + عکس

3 فيلم ديدني ايراني با حال و هواي نوروز

آيا در مستند جديد مايکل جکسون Michael Jackson حقايق بيان شده؟! + عکس

خبرسازان سينما در سال 97 چه کساني بودند؟

اکران فيلم هاي سينمايي در نوروز 98 + تصاوير

زيباترين و مشهورترين زنان سياهپوست دنيا + عکس

چرا برخي زوج هاي هاليوودي جدا از هم زندگي مي کنند؟! + عکس

بازيگران پرطرفدار «گرگ و ميش» قبل از معروف شدن!! (+عکس)