بزرگنمايي:

چه خبر - پدرم مرا به کمپ برد تا آبرويم را ببرد

چندي پيش يکي از بازيگران طنز شناخته‌شده سينما و تلويزيون به اداره پليس مراجعه و از پدر، دايي‌ و دوست پدرش به اتهام آدم‌ربايي شکايت کرد. او دراين‌باره به مأموران گفت: سال ٩٢ پدرم دچار مشکلات مالي شد و از من درخواست کمک کرد، براي همين نزديک به ٨٥ قطعه سکه را که در جشنواره‌هاي مختلف به‌عنوان جايزه دريافت کرده بودم به پدرم دادم، پس از گذشت چندسال از پدرم خواستم ٨٥ سکه‌اي را که به او داده بودم پس بدهد، اما او سکه‌ها را پس نداد و موضوع را با دايي‌ام مطرح کرد.
 
او ادامه داد: دايي‌ من از مدت‌ها پيش به دليل شرايط زندگي‌ام به من حسادت مي‌‌کرد، با اينکه بارها به او کمک مالي کرده بودم، اما به‌خاطر حسادتش به من با يکديگر اختلاف داشتيم. به همين دليل زماني که پدرم موضوع را با او در ميان گذاشت، نقشه بردن من به کمپ ترک اعتياد را کشيد تا آبرويم را ببرد. پدر و دايي‌ام سال گذشته يک‌بار مرا به زور اسلحه به کمپ ترک اعتياد بردند تا وانمود کنند معتاد هستم، اما پس چندساعت از کمپ خارج شدم و از ترس آبرويم از آنها شکايت نکردم تا اينکه بار ديگر آنها مرا به‌زور به کمپ ترک اعتياد بردند.
 
اين بازيگر مشهور روز حادثه را اين‌طور شرح داد: در خانه خواب بودم، ناگهان پدر و دايي‌ام همراه با مرد غريبه‌اي بالاي سر من آمدند و به‌زور مرا سوار آمبولانس کردند تا به کمپ ترک اعتياد ببرند، کمي با آنها درگير شدم، اما درنهايت آنها مرا سوار آمبولانس کردند و به کمپ بردند که پزشک آن مرکز پس از اينکه متوجه شد به هيچ‌گونه مواد مخدري اعتياد ندارم، با خروج من از کمپ موافقت کرد. به‌اين‌ترتيب با توجه به شکايت اين بازيگر و ساير مدارک موجود در پرونده، کيفرخواستي عليه متهمان صادر شد و پرونده در اختيار شعبه هشتم دادگاه کيفري استان تهران به رياست قاضي اصغرزاده قرار گرفت. در ابتداي جلسه نماينده دادستان کيفرخواست را قرائت کرد، سپس شاکي در جايگاه حاضر شد و بار ديگر شکايت خود را عليه متهمان مطرح کرد.
 
با پايان گفته‌هاي شاکي، پدر اين بازيگر در جايگاه ايستاد و گفت: مدتي بود به رفتار پسرم مشکوک شده بودم و فکر مي‌کردم به مواد مخدر اعتياد پيدا کرده است، به همين خاطر موضوع را با برادر همسرم در ميان گذاشتم و از او کمک خواستم، او نيز به من گفت پسرم را به کمپ ترک اعتياد ببريم. سپس دايي اين بازيگر در جايگاه ايستاد و گفت: مدتي پيش خواهرم به سراغم آمد و از من خواست به پسرش که معتاد است کمک کنم، براي همين از دوستم که مدير يکي از کمپ‌هاي ترک اعتياد بود، کمک خواستم و همراه او، خواهرزاده‌ام را به کمپ برديم.
 
با پايان گفته‌هاي او مادر اين بازيگر در برابر قضات ايستاد و گفت: همسر و برادرم دروغ مي‌گويند، پسرم به هيچ‌گونه مواد مخدري اعتياد ندارد، اما همسرم قبلا به مواد مخدر معتاد بود و براي همين بيشتر اوقات توهم دارد. سپس نوبت به راننده آمبولانس و مدير کمپ رسيد. آنها نيز گفتند ما قصد آدم‌ربايي نداشتيم و فکر مي‌کرديم شاکي اعتياد دارد، براي همين زماني که پدر و دايي‌اش از ما کمک خواستند، سعي کرديم به آنها کمک کنيم.
 
با پايان گفته‌هاي متهمان و شاکي، قضات براي صدور رأي وارد شور شدند و پدر اين بازيگر را به هشت ميليون تومان جريمه نقدي، دايي‌اش را به ١٨ ماه حبس و راننده آمبولانس و مدير کمپ را به يک سال حبس محکوم کردند.

منبع: روزنامه شرق