بزرگنمايي:
زندگي، بيماري و مرگ هما روستا به روايت پزشک معالج، دوستان و همکارانش
خبر کوتاه بود. کوتاه و تلخ. مرگ هما روستا در سالروز تولدش، در چهارم مهرماه. هما روستا در 4 مهر 1325 شمسي در تهران متولد شد و مدرک فوقليسانس خود را از دانشکده هنرهاي دراماتيک بخارست در کشور روماني دريافت کرد، در سال 1349 به ايران بازگشت و در رشته شيمي مشغول به تحصيل شد ولي آن را نيمهتمام گذاشت: «بعد از فارغ التحصيلي به آلمان بازگشتم، خانوادهام بعد از فوت پدر در برلين زندگي ميکردند و قرار بود من هم در برلين کارم را شروع کنم ولي چون لهجه داشتم، ميخواستند مرا به شهر ديگري بفرستند تا حين کار کردن لهجهام بهتر شود، اما من تصميم گرفتم به ايران بازگردم. نميدانم چرا؟ هيچ وقت هم نتوانستم دليل خاصي براي اين تصميم پيدا کنم. شايد دليلش همان عشق دروني به ايران بود. به هر حال آمدم ايران و ماندم.»
اولين حضور او در سينما با فيلم «ديوار شيشهاي» به کارگرداني ساموئل خاچيکيان در سال 1350 بود. در سال1366در فيلم «پرنده کوچک خوشبختي» پوران درخشنده بازي کرد و نامزد دريافت لوح زرين بهترين بازيگر نقش اول زن از ششمين دوره جشنواره بينالمللي فيلم فجر در همان سال شد. در سال1368در فيلم «تمام وسوسههاي زمين» به کارگرداني حميد سمندريان ظاهر شد و نامزد دريافت سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول زن از هشتمين جشنواره بينالمللي فيلم فجر شد. هما روستا دهه70در فيلم «مسافران» بهرام بيضايي (1370) شرکت کرد و در 1371 در فيلم «از کرخه تا راين» ابراهيم حاتميکيا به ايفاي نقش پرداخت و بار ديگر نامزد دريافت سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول زن از يازدهمين جشنواره بينالمللي فيلم فجر شد. او آخرين تجربه بازيگرى تئاتر را در سال 92 و با حضور در نمايش «باغ آلبالو» به کارگردانى حسن معجونى داشت. در سال 1392 وقتي در سي و دومين دوره جشنواره بينالمللي فيلم فجر بزرگداشت اين هنرمند سينما برگزار شد، او در يادداشت کوتاهي نوشت: «من بايد تشکر کنم از مردمي که در کوچه و خيابان با لبخند پرمهرشان به من نيروي زندگي ميبخشند. پس بزرگداشت ميتواند زيبا باشد، اگر پايان راه نباشد.»
هما روستا، همسر حميد سمندريان، کارگردان مشهور تئاتر ايران بود که او نيز 22 تيرماه 1391 درگذشت. روستا درباره فوت همسرش گفته بود: «براي من زندگي بدون حميد واقعا سخت است چرا که مجبورم نوعي از زندگي را تجربه کنم که تاکنون مانند آن را تجربه نکرده بودم. حميد براي من تنها يک همسر نبود، بلکه يک رفيق و استاد بود و حالا پر کردن جاي خالي فرديمانند او در خانه و آموزشگاه براي من خيلي سخت است. 40 سال بود که صبحها از خواب بيدار ميشدم و از او ميپرسيدم: «حميد جان! قهوه ميخوري؟» و حالا ديگر کسي نيست که به اين سوال من جواب بدهد. پر کردن جاي خالي او براي من اصلا راحت نيست. بعد از اينکه حميد عزيز از ميان ما رفت بسياري از شاگردان او دوست داشتند که من جاي خالي او را در محيط آموزشگاه پر کنم و اين مکان را هم گسترش دهم. من خودم هم دوست داشتم اين کار را انجام دهم اما واقعيت اين است که جاي خالي حميد را هيچ کسي نميتواند پر کند.»
هما روستا که سالها از سرطان پستان رنج ميبرد، دو ماه پيش براي ادامه معالجاتش به آمريکا سفر کرد ولي متاسفانه در نهايت در سالروز تولدش در روز 4 مهر 1394 رخت سفر بست و به دنياي ديگري سفر کرد. روحش شاد و يادش گرامي.
دکتر حميدرضا مرتضوي زاده، انکولوژيست و پزشک معالج هما روستا روحيه خانم روستا فوقالعاده بود
خانم روستا از چه تاريخي براي درمان بيماريشان به شما مراجعه کردند؟
ايشان 6 سال پيش به دليل ابتلا به سرطان پستان به بنده مراجعه کردند و زماني که نزد من آمدند تقريبا بيماريشان پيشرفت کرده بود و به همين دليل ما مجبور شديم شيميدرماني را آغاز کنيم و خوشبختانه ايشان توانستند 4 سال بدون هيچ مشکلي با اين بيماري کنار بيايند و زندگي عادي خود را داشته باشند.
سرطان ايشان به ساير اعضاي بدنشان هم انتشار کرده بود؟
بله، متاسفانه بيماري ايشان روي ريهشان تاثير گذاشته بود و دچار مشکل شده بود ولي با درمانهاي سريع و همکاري خوب ايشان توانستيم تا حد زيادي عوارض ناشي از اين انتشار را برطرف کنيم.
و چه زماني دوباره بيماري ايشان عود کرد؟
حدود 3 ماه پيش دوباره بيماريشان عود کرد و ايشان مجبور شدند براي ادامه درمان به آمريکا نزد برادرشان بروند.
روحيه خانم روستا در طول دوران درمان چطور بود؟
فوقالعاده. ايشان روحيه بسيارخوبي داشتند و حتي بارها پيش آمد که افراد ديگري را هم که چنين مشکلي داشتند و در مرکز درماني با ايشان مواجه ميشدند، دلداري ميداد.
وقتي ايشان به آمريکا رفتند، باز هم شما پيگير حال ايشان بوديد؟
بله، تلفني در تماس بودم و متوجه شدم که بيماريشان در آنجا به مغزشان هم دستاندازي کرده و همين باعث تشديد بيماريشان شده. به همين دليل هم بدنشان به درمان پاسخ نداد و متاسفانه اين عارضه منجر به فوتشان شد.
ميشود گفت خانم روستا جزو بيماران خاص شما در اين سالها بودند؟
بله قطعا، به هر حال خانم روستا يک هنرمند واقعي بودند و من فکر ميکنم با توجه به بيماري خاصشان طول عمر خوبي هم داشتند. ضمن اينکه برايم واقعا جالب بود با توجه به اينکه خودشان در اين سالها بيمار بودند باز هم تا آخرين روزهاي عمر استاد سمندريان کنارشان بودند و از ايشان مراقبت ميکردند. من به سهم خودم درگذشت اين بانوي هنرمند را به جامعه هنري و مردم تسليت ميگويم.
نگاه راديولوژيست، دکتر الهام کشاورز، عضو هيات علمي دانشگاه علوم پزشکي شهيد بهشتيماموگرافي غربالگري بعد از 40 سالگي
سن ابتلا به سرطان پستان در زنان ايراني چندان کمتر نشده ولي چون جمعيت کشور ما جوان است، تعداد زنان جوان مبتلا به سرطان پستان در ايران بيشتر از کشورهاي ديگر است. اگر سرطان پستان دير شناخته شود، احتمال درمان و نجات جان بيمار کاهش پيدا ميکند اما آزمايشهاي غربالگري باعث شده سرطان در مراحل اوليه تشخيص داده شده و درمان نيز آسانتر شود و شانس نگهداشتن پستان نيز بالاتر رود. منظور از آزمايش غربالگري همان ماموگرافي و در صورت لزوم سونوگرافي و امآرآي از پستان است که در کشور ما از سن 40سالگي انجام ميشود. ماموگرافي بايد در مراکزي انجام شود که مجهز به دستگاه ديجيتال هستند. اگر در اعضاي درجه يک خانواده خانم جواني دچار سرطان پستان شده باشد غربالگري زنان سالم خانواده 10 سال زودتر از سن ابتلاي فرد بيمار به سرطان پستان آغاز ميشود. مثلا اگر سن ابتلاي بيمار به سرطان پستان 42 سالگي باشد بستگان درجه اول بايد در سن 32 سالگي غربالگري را آغاز کنند. ماموگرافي در زنان کمتر از 25 سال انجام نميشود. گاهي بيماران از اينکه هنگام ماموگرافي اشعه دريافت ميکنند و اين اشعه در آينده باعث سرطان شود، ابراز نگراني ميکنند. اين تصور کاملا غلط است و ماموگرافي هيچ ضرري براي پستان ندارد. ماموگرافي تنها ابزاري است که ميکروکلسيفيکاسيون را نشان ميدهد و ميکروکلسيفيکاسيون ممکن است نشانهاي از ابتلا به سرطان پستان باشد. همه خانمها بايد بعد از 40 سالگي، هر سال ماموگرافي شوند. اگر بعد از 3 ماموگرافي طي 3 سال مشکلي وجود نداشت ميتوان فواصل ماموگرافي را بيشتر کرد و به هر 2 يا 3 سال يکبار رساند ولي مهمترين نکتهاي که در غربالگري پستان بايد رعايت شود معاينه توسط خود فرد است. خانمها بايد روزهاي 5 تا 7 عادت ماهيانه به دقت پستانهايشان را معاينه کنند. افرادي که به سرطان مبتلا بوده و بهبود يافتهاند حتما بايد هر سال يکبار ماموگرافي انجام دهند. البته اين بيماران چون داروهاي شيميدرماني هم مصرف ميکنند به سونوگرافي از آندومتر نياز دارند چون خطر ابتلايشان به سرطان رحم بيشتر ميشود.
ابراهيم حاتميکيا: متانت رفتار و مناعت طبع داشت
هنوز در حيرت و عزاي مسافران کعبه بوديم که خبر آمد هما روستا پر کشيد. بانوي کرخه تا راين از ساحل اقيانوس غربت راهي سفر ابديت شد. هما روستا ديرآشنايي بود که همديگر را کنار رود راين يافتيم و اين آشنايي ساليان سال به بهانههاي مختلف تجديد شد. هما روستا، بانوي فرهيخته هنر نمايشي اين سرزمين، نمونه متانت در رفتار و مناعت طبع در انتخاب نقشها بود و در هر نقشي ظهور کرد، ماندگار شد. خدايش بيامرزد و او را قرين رحمت خويش سازد.
هادي مرزبان: آنها عاشقانه زيستند
از زندهياد هما روستا خاطرات بسياري دارم اما يکي از بهترين خاطراتي که با ايشان دارم را برايتان ميگويم. سالها پيش براي برگزاري جشني همراه مرحوم سمندريان به شيراز رفته بوديم. ايشان عادت داشتند به هر کسي که ازدواج ميکرد ميگفتند اين چه کاري بود کردي؟ وقتي خبر ازدواج سمندريان را با هما روستا شنيديم ديگر اين ما بوديم که سراغ او رفتيم و همين واژه را به کار برديم و از او پرسيديم حالا که ازدواج کرديد راضي هستيد و حميد در پاسخ به ما گفت: «ازدواج درست مثل اين ميماند که من و هما در جاده و به يک مقصد در حرکت هستيم. گاهي من به خاطر هما چلوکباب ميخورم و گاهي هما به خاطر من نان و پنير. ميخواهم بگويم زن و شوهر بايد در زندگي هواي هم را داشته باشند چون در اين صورت زندگي شادي کنار هم خواهند داشت.»
محمدعلي کشاورز: روحت شاد، بانو!
اين خبر بسيار تلخ و ناگوار است. با شنيدن اين خبر به ياد خاطرات دوري افتادم. اولين کار صحنهاي اين بانوي هنرمند که تازه وارد 30 سالگي شده بود، نمايش «بازي استريندبرگ» به کارگرداني زندهياد حميد سمندريان بود. اسماعيل شنگله و من کنار هما روستاي نازنين ايفاگر نقشهاي اين نمايش بوديم و چقدر خوش درخشيد. در آخرين تماسي که با هم داشتيم قرار شد هر 2 صحيح و سلامت مجددا يک کار تئاتر بکنيم، اما حيف و صد حيف... تسليت به کاوه عزيز، خانواده محترم و همه جامعه هنري و مردم اين سرزمين، روحت شاد بانو.
پوران درخشنده: هماجان! منزل جديدت مبارک!
هما به معناي واقعي هنرمند و عاشق بود؛ عاشق کار و مردم. از جان و دل نقشهايش را بازي و زندگي ميکرد. لايههاي مردمش را به خوبي ميشناخت و با قصه غصههاي مردم همراه ميشد. وقتي فيلم پرنده کوچک خوشبختي را با هم کار ميکرديم حتي بعد از ساعت کار لحظههاي بيشتري را ميماند و تمرين ميکرد و آنقدر با انرژي بود که انرژياش به ديگران منتقل ميشد. هيچگاه براي موقعيت بهتر يا ثروت بيشتر کار نميکرد. او عاشق هنر بود و شيدايي خاصي نسبت به اين مقوله داشت. افسوس که در اين سالها نقشي در کارهايم نداشتم که بتوانم دوباره اين همکاري را تجربه کنم. يادم نيست آخرين بار کي با او صحبت کردم اما قبل از سفرشان به آمريکا تلفني با هم حرف زديم و از گذشتهها گفتيم. خيلي حس و حال خوبي داشت و هنوز اميد در وجودش شعلهور بود. او همسر وفاداري هم براي حميد سمندريان بود و تا آخرين لحظات زندگي اين هنرمند وارسته کنارش بود. هما جان! روحت شاد و منزل جديدت مبارک.
حسين پاکدل: در سوگ پرواز پردرد «هما»ي هنر
مرگ را گريزي نيست. لاجرم است، از آن رو که زندگي را از همان آغاز به شرط ميرندگي به ما هبه کردند. آيا مرگ پايان همه چيز است؟ آيا از اساس براي تمام موجودات به يک نسبت پاياني در کار است يا از وقتي حيات شروع شده، ما در مسير ادامهايم؟ پرواز هما روستا نشان داد فاصله تولد اول تا ميلاد دوم، تنها دمي به اندازه عمري پربار است. آيا اين قسمت از حيات برخاک که سهمي اندک از اين تداوم است، ترس دارد؟ بالطبع براي بسياري که مرگ براي آنها پايان همه چيز است، اين مرحله وحشتزاست؛ از آن رو که در طول زيست بر زمين آنچه دارند خلاصه در همان جسم خاکي و نيازهاي آنهاست، اما براي هنرمند يا آنهايي که فراتر از تن خاکي زيست ميکنند و بر بلندايي بالاتر از هر بلندي سير ميکنند، نيستي متصور نيست؛ که بقا و جاودانگي آنها در ديگراني تداوم دارد. حميد سمندريان و هما روستا در دوران اقامت کوتاه، با اندک فرصتي که داشتند به وزن هستي افزودند. علاوه بر آثاري که بر پرده و صحنه خلق کردند، کتبي که تاليف و ترجمه کردند، شاگردان ممتازي که پروردند، اخلاق و آدابي را در اين حرفه رعايت و حفظ کردند که تا زمان باقي است، در روش و منش آنها که با اين 2 سير کردند، هست. پس برايشان نيستي، نيست. هما روستا در خاطرهها با خاطرهسازيها و لحظههاي بيدريغ خلق، در توش و توان شاگردان و همکاران و خيل مخاطبانش تداوم دارد. هما هست. تا هميشه هست. اما هماي اين سالها، دم به دم با درد زيست. او از فراز مرگ و نيستي عبور ميکرد. او سالها پيش و بيش از حميد بيمار بود ولي از آنجا که هماي بخت بود، با رنجي فراتر از توان، بر تن خويش استوار مانده بود تا حميد را اميد، زنده باشد. بعد از عروج سمندريان، بال پرواز هماي حميد شکست. پاها هم يار نبودند، هرچند هما روي توان بدن را کم کرد و بر هر سختياي فائق شد و پرتلاشتر مينمود. اين اواخر لحظهها در حضورش واجد چه وقاري بودند. آخرينبار در جشن تولد حميد، پيش از سفر ديدمش؛ همراه با گپي کوتاه، که فرصت اندک بود و ميهمانان مراسم بسيار، گفتم: «چگونهايد بانو؟» گفت: «اين روزها حس ميکنم لحظهها محترمترند.» و ديدم هردم در سنگيني نفس، کيفيت لحظهها را حفظ ميکند.
نگاه جراح سرطان، دکتر محمدرضا مير، استاد دانشگاه علوم پزشکي تهرانچهار مرحله سرطان پستان
بدخيم يا خوشخيم بودن سرطان پستان به جواب آزمايش پاتولوژي بستگي دارد. بهطور کلي اندازه تومور، گرفتاري غدد لنفاوي زير بغل، سن بيمار و نوع وابستگي تومور به هورمونهاي استروژن و پروژسترون و منفي يا مثبت بودن ژني به نام HER2 خطرناک و کشنده بودن تومور را مشخص ميکند. از روي همين 5 عامل تومور سرطاني را به 4 گروه اصلي تقسيمبندي ميکنند. نوع يک يا لومينال A، نوع 2 يا لومينال B، نوع 3 يا HER2مثبت و نوع 4 يا HER2 منفي.خوشخيمترين نوع لومينال A است. به ترتيب هر چه از نوع 1 به 4 نزديکتر ميشويم سرطان بدخيمتر ميشود. ابتلاي بيمار به سرطان پستان در سن پايين شرايط را بدتر ميکند. يعني سرطان پستان در جوانان مهاجمتر است. مهمترين عامل خطر براي سرطان پستان ژنتيک است. اگر 2 نفر از بستگان درجه يک خانم قبل از يائسگي به سرطان پستان مبتلا باشند احتمال ابتلاي همين خانم به سرطان بيشتر از افراد بدون ژن سرطان پستان است. محققان موارد زياد ديگري مانند خوردن بيرويه غذاهاي چرب، بيتحرکي، استفاده از ترکيبهاي هورموني هنگام يائسگي و ... را هم جزو عوامل خطر نام بردهاند ولي واقعيت اين است که وجود اين عوامل خطر هنوز به درستي اثبات نشده و شايد اثر خيلي ناچيزي در بروز سرطان پستان داشته باشند. بسياري از زنان براي جلوگيري از سرطان پستان ويتامين E مصرف ميکنند ولي ويتامين E هيچ تاثيري در پيشگيري از سرطان پستان ندارد. علم پزشکي امروز با شيميدرمانيهاي جديد، پرتودرمانيهاي دقيق و درمانهاي هدفمند، توانسته جان بسياري از بيماران را حتي در مراحل بدخيم بيماري نجات دهد. دادن اطلاعات به زنان درباره اين بيماري و معاينههاي دورهاي و انجام سونوگرافي و ماموگرافي باعث شده زنان در مراحل ابتدايي بيماري مراجعه کنند. بيش از 50 درصد سرطانهاي پستان در مراحل اوليه تشخيص داده ميشود.
منبع : هفته نامه سلامت