بزرگنمايي:
چه خبر - اصولگرايان اصلا ارزشي عمل نميکنند
«سيدمصطفي هاشميطبا يکي از معدود نامزدهاي انتخابات است که به خودش رأي نداد! نامزد دوازدهمين دوره انتخابات رياستجمهوري در واپسين روزهاي ايام تبليغات اعلام کرد به آقاي روحاني رأي ميدهد و مردم را نيز دعوت کرد تا آراي خود را به سبد او بريزند؛ تصميمي که البته انتقادهايي را هم به دنبال داشت.
هاشميطبا در گفتوگو با روزنامه «ايران» از دلايل ورودش به انتخابات گفت. اين که چرا به روحاني رأي داد. او همچنين خبر داد فردي منتسب به آقاي سيدابراهيم رئيسي به وي پيشنهاد داده به نفع رئيسي کنار برود و در عوض در صورت پيروزي او، مسئوليت يکي از وزارتخانهها را بگيرد. او همچنين از دلايل ناکامي اصولگرايان گفت.
گزيده گفتوگوي «ايران» با رئيس اسبق سازمان تربيتبدني را در زير ميخوانيد.
- انتخابات رياستجمهوري در کشور ما کمي بيش از اندازه باز است. بدون اين که معيارهايي از پيش تعيين شود، ميگويند بياييد و ثبت نام کنيد.
- يک زمان مجلس طرحي داشت که معيار نامزدها را مشخص ميکرد که اين طرح با مخالفت شوراي نگهبان همراه شد. شوراي نگهبان گفت رسيدگي به اين موضوع در اختيار ماست و اجازه نميدهيم قانوني براي تعيين آن تهيه کنيد.
- ما در جنگ تحميلي براي حفظ ايران يک ميليون شهيد، آزاده و جانباز داديم. براي اين که مرزهاي سرزمينمان را حفظ کنيم اما حالا خود سرزمين ما در حال نابودي است.
- روند فعاليت کشاورزي به شکلي است که خود باعث نابودي کشاورزي ميشود. رودخانهها آلوده شده است. مشکلات زيادي در اين زمينه داريم که منجر به نابودي سرزمينمان ميشود. اصلاً اين موضوع محيط زيست نيست. جايگاه آن کل مملکت است. همه ارگانها بايد درباره آن کار کنند. درست مثل زماني که ما درگير جنگ تحميلي بوديم و همه در حال کمک بودند. اين هم جنگ بزرگي است که در کشور وجود دارد.
- سيستم، سيستم مناظره نبود. مناظره يعني هر کسي در مورد يک مسأله خاص اظهار نظر کند. يعني افکار عمومي بداند هر نامزد در مورد مسائل مختلف چگونه فکر ميکند. در حالي که سؤالات مناظرهها براي هر نامزد متفاوت بود.
- مناظرهها از نظر اطلاعرساني موفق نبود ولي در اين که موجي در کشور ايجاد شود، موفق بود.
- عدهاي مطرح کردند که روحاني در اين مدت کاري نکرده است اما واقعيت اين است که ايشان يک آواربرداري به جا مانده از دولت نهم و دهم داشتند. ببينيد ساختمان پلاسکو در 2 ساعت با خاک يکسان شد اما آواربرداري آن چندين روز طول کشيد و حال مشخص نيست ساختن آن چند سال زمان ببرد.
- شاکله سياست و اجرائيات مملکت در آن هشت سال اين گونه تخريب شد.
- آن چه ما از مصاحبههاي آقاي قاليباف و رئيسي ديديم، تحريک افکار عمومي براي رأيگيري بود. اين که «ما به شما پول ميدهيم»، «ما ميتوانيم»، «کارانه ميدهيم»، «يارانه ميدهيم» و... در حالي که آقاي قاليباف که تاکنون از مردم پول گرفته و هيچ وقت به مردم پول نداده است. حالا چگونه اين وعده را عملي ميکرد؟ منابع آن کجاست؟ البته ايشان تا حدودي خدمات شهري داده اما برخي، اقدامات ايشان را با ابهاماتي زير سؤال ميبرند.
- آقاي رييسي از سيستم وعده دادن و «ما ميتوانيم» و «بايد بشود» استفاده ميکردند. در حالي که ايشان هميشه در کار صدور حکم بودند. وقتي قوه قضائيه حکمي ميدهد، کسي حق اعتراض و انتقاد ندارد اما وقتي قوه مجريه کار ميکند، همه حق اعتراض دارند؛ درگير ميشوند؛ بحث پيش ميآيد؛ اعتراض ميشود؛ انتقاد ميشود؛ تازه قوه مجريه بايد براي برخي از موارد به قوه قضائيه پناه ببرد. بنابراين من صرف نظر از شخصيت فردي شان، آن شخصيت اجرايي که بتواند مملکت را اداره کنند، در ايشان نديدم.
- (وعدهها خريداري نداشت) براي اين که مشخص شد اين حرفها غير عملي است و حتي در صورت اجرا به ضرر مردم تمام ميشود.
- با يارانهها محرومين، محرومتر شدند.
- آنهايي هم که به کانديداي رقيب آقاي روحاني رأي دادند، به خاطر وعدهها رأي ندادند. طيف خاصي بودند و به خاطر تحريکهاي مذهبي و مواردي از اين قبيل رأي دادند. به همين خاطر با وجود فعاليتهاي زياد اين طيف در انتخابات، اصولگرايان به همان اندازه هميشگي رأي آوردند.
- اکثريت، روش و کارشان را نميپسندند. نوع بيانشان را نميپسندند. با اين که وعده و عيد زياد ميدهند، اما مردم نميپذيرند. آنان (اصولگرايان) بايد در نگرششان به مسائل سياسي، اجتماعي و... تغيير دهند. اين گونه نميشود که فکر کنند هر چه آنها ميگويند، درست است و غير از آن نيست.
- بايد درک کرد مردم تغيير کردهاند. دنيا عوض شده. تفکرات عوض شده است. تأسف من اين است که اينها به مسائل واقعي مملکت هيچ توجهي ندارند. مرتب دنبال برخوردهاي سياسي و موارد روبنايي هستند. در حالي که مملکت ما مشکلات عديدهاي دارد و واقعاً بايد در اين موارد حساسيت به خرج دهند.
- وعده دادنهاي رفاهي به مردم، خيانت به مردم است. ما بايد کاري کنيم که مملکت و سرزمينمان حفظ شود. شايد در اين رابطه مقداري فشار هم به مردم بيايد. اين رفاهزدگيها آفتي براي مملکت است و متأسفانه نوع تبليغات اصولگرايان رفاهي است.
- اصولگرايان اصلاً ارزشي عمل نميکنند. روبنايي برخورد کرده و ظاهر قضيه را به گونهاي که ميخواهند نشان ميدهند اما در عمل به اين که مملکت را در مسير رشد و پيشرفت قرار بدهند، اعتقادي ندارند.
- ببينيد هميشه تاريخ و در همه جا تفکرات مختلف وجود دارد و وجود خواهد داشت. 500 سال پيش هم همين گونه بوده است. تفاوت افکار مختلف در ميان برگزيدگان و افراد نخبه يا مردم همواره وجود داشته و موضوع جديدي نيست. تفکري مثل داعش هميشه وجود داشته، منتها با عناوين و اسمهاي مختلف. بنيادگرايي در جاهاي مختلف رشد کرده است. در صهيونيستها، صربها، هندوها و حتي بوداييها. در ايران هم هست و از بين نميرود.
- در مناظره سؤالات را نميدانستيم اما در ساير مصاحبههاي راديو و تلويزيون سؤالات را سه، چهار روز قبل ميدادند.
- قبل از مناظره در اتاقي بوديم که صحبت ميکرديم. صحبت مناظره نبود. دوستانه و خصوصي صحبت ميشد. بعضي وقتها شوخي هم طرح ميشد. روي هم رفته فضا معمولي بود. (در استراحت ميان مناظرهها) ديگر نامزدها در يک اتاق جمع نميشدند. هر کسي با همکاران و دوستان خود صحبت و مشورت ميکرد. اختلافي، تنش يا حرفي پشت صحنه مناظرهها اصلا رخ نداد. همه خداحافظي ميکردند ميرفتند. به قول هنرمندان کات ميشد.
- دوره قبل هم پيشنهاد مسئوليت به من داده شد و قبول نکردم. الان هم پيشنهادي باشد، قبول نخواهم کرد، چون اعتقاد به جوانگرايي دارم. بايد نيروهاي جوانتر سرکار بيايند. دليلي ندارد که همه افراد با سن بالا سر کار باشند. من در سن 33 سالگي وزير صنايع شدم، پس ميشود از نيروهاي جوانتر استفاده کرد. البته اگر کار و کمکي از من برآيد انجام ميدهم اما شغلي را قبول نميکنم.
- من کمي سختگيرانهتر نسبت به مسائل مملکتي روبه رو ميشدم تا آقاي روحاني. معتقدم نياز است با مسائل جديتر و سختگيرانهتر برخورد شود. کمااينکه من هيچ وعدهاي به کسي ندادم، چون معتقدم اگر مملکت بخواهد اداره شود و آينده خوبي داشته باشد، بايد اين روش را به کار ببريم ولو اين که مردم نپسندند.
- من گفتم هم خودم به آقاي روحاني رأي ميدهم و هم توصيه ميکنم ديگران رأي دهند اما از اول چون گفته بودم کنار نميروم، کنار نرفتم. ديگر اين که فکر کردم يک درصد ممکن است براي آقاي روحاني اتفاقي پيش بيايد و من صحنه را ترک نکنم. کسي باشد که شايد مردم به او رأي دهند.
- کسي نميتواند بگويد چه فردي وارد شود و چه کسي وارد نشود. به کسي ربطي ندارد چه کسي وارد ميشود.
- شوراي نگهبان صلاحيت آقاي جهانگيري را تأييد کردند و کسي حق ندارد درباره اين که چرا آمده و شرکت کردهاند، حرفي بزند. اگر حرف آقاي ميرسليم نظر شخصي بوده، ايرادي ندارد اما ايشان نميتواند براي کسي تعيين تکليف کند. زماني که رئيس دولت اصلاحات نامزد شده بود، من معاون ايشان بودم و در انتخابات شرکت کردم. آقاي شمخاني هم وزير دفاع ايشان بود و در انتخابات نامزد شد.
- (گفته ميشود آقاي روحاني با آقاي جهانگيري دوپينگ کرد...) پس آقاي قاليباف و رئيسي هم دوپينگ کردند. اين تفکر خوبي نيست.
- آقاي ميرسليم خودشان در سفر آقاي رئيسي به مشهد همراه ايشان رفتند. وقتي پشت سر ايشان حرکت کردند، يعني ايشان را تأييد کردند. اين انتقاد آقاي ميرسليم به من وارد نيست. ايشان نظر دارد و براي خودشان محترم هست.
- اصولاً وقتي از نظر سياسي بخواهند مخالفت کنند، از هر چيزي يک داستان ميسازند. خيلي از اين حرفها درست نيست و فقط ميخواهند به نوعي عقدهشان را خالي کنند. مخالفت سياسي است؛ واقعي نيست.
- ما بايد هواي مردم را داشته باشيم. اگر دولت ميخواهد کار کند، براي همه مردم يکسان کار کند. اين ميشود رعايت حقوق اقليت. اگر بحث اقليت سياسي است که رأي نياورد، به نظر من حق خاصي ندارند اما بايد تمام حقوق مردم را رعايت کرد. اگر ميخواهند امتيازي به آن افراد خاص دهند، به نام مردم مطرح نکنند.
- به نظرم در چينش کابينه نبايد ديدگاه سياسي مطرح شود. البته شايد افرادي باشند که بخواهند نفوذ کنند و به دولت بيايند و ديدگاههاي سياسي خودشان را به ثمر برسانند ولي اين که افراد شايسته از هر طيفي انتخاب شوند، ايرادي ندارد.
- يک شخص محترمي با من ملاقات کرد. نام ايشان را فقط به خود آقاي رئيسي ميگويم. گفتند اگر شما کنار برويد وزير ميشويد.
- من صبحها پارک ورزش ميکنم. مردم من را تشويق ميکنند و ميگويند حرفهاي خوبي زديد. من گفتم چون آراي آقاي روحاني بالا بود، بگويم اگر کسي ميخواهد به من رأي دهد به ايشان رأي دهد. خواستم ايشان رئيسجمهوري شود.
منبع: isna.ir