بزرگنمايي:
چه خبر -
همه باهم برويم به قيطريه و اندرزگو تا ببينيد که فيلم من واقعي است !
از من خواسته شده بود و تصميم هم گرفته بودم براي اولينبار سکوت کنم. مقاومت خوبي هم داشتم اما انگار سرنوشت فيلمهاي من با شکايت و نگارش نامههاي معترضانه گره خورده است. بسياري از حرفها را ميتوان نشنيد اما برخي را حتما بايد جواب داد. راه دور و عدم دسترسي به تيم جديد مديريت سينما و مطلعکردن آنها از گذشته پيچيده و تلخ فيلم، براي دستيابي به يک تصميم هوشمندانه هم مزيد بر علت شد تا اين يادداشت مفصل نگاشته شود.
مشکلات اشراف داشتن يک کارگردان به جغرافياي فقر
حدود هشت سال پيش وقتي مديران وقت وزارت ارشاد به فقر موجود در فيلم «هيچ» اعتراض کردند، با خود فکر ميکردم شناخت آنها از جغرافيا محدود است و حتما پايينتر از انقلاب را به جا نميآورند. بر اين باور بودم يادشان رفته دولت متبوعشان با شعار فقرزدايي روي کار آمده است. سال پيش هم وقتي با اعتراض همهجانبه مديران وقت وزارت ارشاد عليه فيلم «ارادتمند نازنين بهاره تينا» مواجه شدم، در اتفاقي مشابه، گمان کردم آنها هم شناختي از جغرافيا ندارند و البته اين گروه خلاف چيزي که وانمود ميکنند، بالاتر از انقلاب را نميشناسند. حالا فکر ميکنم اگر مثل بعضيها قدري موقعيتطلب و زمانشناس بودم، بايد فيلم «هيچ» را سال گذشته و فيلم «ارادتمند نازنين بهاره تينا» را هشت سال پيش ميساختم و حتما ستايش هم ميشدم. مشکل از آنجا ناشي ميشود که من فيلمساز موردعلاقه مديران نيستم و نبايد هم باشم و اتفاقا به جغرافياي کشورم اشراف دارم. ميدانم آدمهاي فيلم «هيچ» درحالحاضر در چه وضعي به سر ميبرند و قطعا شخصيتهاي فيلم «ارادتمند نازنين بهاره تينا» چنان به سرعت در حال تغييرند که همين فيلم بهزودي برايشان اثري مضحک خواهد شد.
شخصيت هايي که وجودشان انکار مي شوند!
شخصيتهاي اين فيلم آدمهاي اطراف ما هستند که اصرار به حذف و نديدنشان داريم! چقدر درباره مادران پاک و پدران موجه فيلم بسازيم؟! بس نيست؟! چقدر در مورد فرزندانمان به تماشاگر واقعي دروغ بگوييم؟ اين همه پنهانکاري به چه کار ما ميآيد؟ کنارگذاشتن واقعيتها چه دردي از ما درمان ميکند؟ اصليترين مشکل من هنگام ساخت فيلم «ارادتمند نازنين بهاره تينا» چشمپوشي خودخواسته از واقعيت بود که البته باز هم فايدهاي نداشت. فيلم توقيف شد و حالا غبطه ميخورم که اي کاش لااقل تمام فيلمنامهاي که مجوز گرفته بود را ميساختم.
وقتي سياست از فرهنگ مستعمره بسازد...
وقتي سياست از فرهنگ مستعمره بسازد، نتيجهاش همين ميشود. براي همين هر هفته اخباري از توقيف و مميزي به گوشمان ميرسد.يکي از بزرگترين مشکلات فيلمسازي فاصله اجتماع با فيلمهاي شبهواقعي است. فيلمساز اجازه نمايش واقعيت را ندارد و هر لحظه فاصلهاش با مردم بيشتر ميشود. فيلمهاي واقعگرايانه و اجتماعي براي تماشاگر خندهدار شده است. از چه ميترسيم؟! از واقعيت موجود؟! مردم که بر واقعيت اشراف دارند و بسيار هم جلوتر از فيلمها و مديران هستند. ما حتي تحمل نمايش فيلمي مانند «وقت داريم حالا» را هم نداريم! فيلمي که اساسا به جامعه فرانسه ميپردازد و من در مهاجرت به اين کشور آن را ساختم. چرا اين فيلم را نمايش نميدهيد؟ مشکل اين فيلم دقيقا چيست؟ گمان ميکنيد مردم فيلم نميبينند و ممکن است فيلمي مانند «وقت داريم حالا» که با رعايت موازين و قوانين پخش در ايران ساخته شده آنها را متعجب کند؟ نزديک به چهار سال از ساخت اين فيلم ميگذرد و چند مدير سينمايي عوض شده اما هنوز جواب روشني به من داده نشده است. من اين فيلمها را چون عاشق سينما هستم که نميسازم! شما لابد دوست داريد واقعيتها را ببينيد و به روي خودتان نياوريد. نتيجهاش هم بشود جامعه متظاهرانه با رفتارهاي متظاهرانه.
آفرين بر سياست هاي عقب مانده و قوانين کهنه
من اما سعي ميکنم با مردم صادق باشم حتي اگر دوستم نداشته باشند. من وظيفه دارم مردم و حال فعلي آنها را درک کنم و نميتوانم به سياستهاي عقبمانده و قوانين کهنه آفرين بگويم. شما ميتوانيد و قدرتش را هم داريد که فيلم را به بايگاني بسپاريد اما نميتوانيد من را به دروغگويي متهم کنيد. ميتوانيد فيلم را از ليست توليدات سالانه سينماي ايران حذف کنيد اما نميتوانيد منکر هستي فيلم شويد. ميتوانيد نمايشهاي فستيوالي و خارجي فيلم را مانند چند فيلم ديگرم ممنوع اعلام کنيد اما نميتوانيد ثابت کنيد فيلم فقط براي خارجيها ساخته شده است. ميتوانيد بگوييد که کاهاني فيلمنامهاي به وزارت ارشاد ارائه نکرده اما نميتوانيد فيلمنامه کامل و بارها خواندهشده من را در آرشيو وزارت ارشاد نبينيد. ميتوانيد براي فرار از برخيها خلاف واقع بگوييد که فيلم با فيلمنامه متفاوت است اما نميتوانيد اين دو را با هم مقايسه نکنيد. ميتوانيد تقصير را گردن ديگران بيندازيد و اعلام کنيد فيلم با حکم خاص ساخته شده اما چرا حکم را نشان نميدهيد؟ چون ايمان داريد اين واژه برازنده برخي کارگردانها است؛
مدل جديدي از کارگردان ها...
کارگردانهايي که روزبهروز به تعدادشان اضافه ميشود و البته آنها هم مدلي جديد از بشر هستند. مدلي که هم مميزي ميکند و هم ادعا دارد از مميزي متنفر است. هم فيلم دولتي ميسازد و هم داعيه استقلال دارد. هم جايزه ميخواهد و هم از جايزه بدش ميآيد. اينها نوعي از موجودات جديد محسوب ميشوند که در همه دولتها و مجامع هم حضور دارند. کساني هستند که با کينهورزي فضا را تخريب ميکنند. کارگردانهاي مميز همانها هستند که فيلم را نديده قضاوت ميکنند و براساس شنيدههاشان مصاحبه مفصل ميکنند و درشتنمايي! مثلا ميگويند «فيلم [ارادتمند] در مورد زناني است که براي مردان لهله ميزنند» اينها همانها هستند که حقوق و مزاياي مميزان را دريافت ميکنند اما حاضر نيستند وظيفهشان که تماشاي فيلم است را به درستي انجام دهند.
در فيلم نديده من کاندوم هم يافت کرده اند!
بنابراين تعجبي ندارد که در فيلم نديده من «کاندوم» هم يافت کنند و حالا من يک سال است هر کجا ميروم و به هر فردي ميرسم بايد جواب پس بدهم که چرا فيلم غيراخلاقي ساختهام! جالبتر آنکه برخي به همين حرفهاي بيپايه و اساس استناد کرده و حتي خلاصه داستان فيلم ديدهنشده را از لابهلاي همين حرفهاي بيپايه استخراج ميکنند. ميتوانيد و قدرتش را داريد من را به سکوت دعوت کنيد و خودتان درباره فيلم ديدهنشده مدام گفتوگو و جوسازي کنيد و از آن يک فيلم ترسناک بسازيد. ميتوانيد عوامل و سرمايهگذاران سينما را به خاطر همکاري با من سرزنش کنيد. ميتوانيد توصيه کنيد بهتر است به فيلم بعدي فکر کنم. ميتوانيد پيش از انتخابات بگوييد مشکل فيلمهاي توقيفي را حل خواهيم کرد و پس از آن حرفتان را تغيير دهيد. ميتوانيد فيلم توقيفي را بارها و بارها ببينيد و حتي آن را با تيتر «بازبيني وزارت ارشاد» که روي فيلم حک شده، به دوستان و نزديکانتان برسانيد و پز بدهيد فيلم را ديدهايد و با افتخار به آنها هم توصيه کنيد، ببينند و کاري کنيد که نسخه ناقص فيلم در مجامع دوستانه خودتان دست به دست بچرخد و از همه مهمتر با تماشاي فيلم نگران منحرفشدن خودتان و نزديکانتان نشويد.
شما بارها يک فيلم توقيفي را مي بنيد ومنحرف نمي شويد اما نگرانيد مردم با يک بار ديدن فاسد شوند؟!!
چرا بارها يک فيلم توقيفي را ميبينيد و منحرف هم نميشويد اما نگرانيد مردم با يک بار تماشاي آن فاسد شوند؟! شما ميتوانيد کارهاي زيادي انجام دهيد و حرفهاي زيادي هم بزنيد و اين قدرت را داريد که اگر از فيلمم دفاع کنم، نام فيلمساز جنجالي را به من نسبت دهيد. رسانههاي همسو با اين تفکر هم که مدتهاست تکليفشان معلوم است و پيداست چه خواهند نوشت! شما بهوقتش ميتوانيد چشمتان را روي وقايع ببنديد و وانمود کنيد همه چيز عالي است و مشکلي نيست و اصلا بياييد همه با هم برويم شمال و بگوييم بهبه چه هواي خوبي! اما آيا مميز تعهد ميدهد با لاپوشاني مسائل حل شود؟! آيا موضوعاتي چون اختلاس، مسکن، اخلاق، دروغ و… که به راحتي به دام قيچي مميزي افتاد، بحران سالهاي بعد نشد؟ از آنجا که مجريان مميزي دچار فقر تحليلاند، توان خاليکردن يک اثر از محتوا را دارند. نگاه ايشان به اثر هنري چون يک مانيفست است. در صورتي که اثر هنري ميتواند برشي از واقعيت موجود باشد. چقدر اين حرفها را تکرار کنيم؟ اينکه فيلمساز مسئله را طرح کند الزاما به دليل قرابت با آن نيست و اين همان مسئلهاي است که مميز آن را درک نميکند. مديران سابق مدعي بودند فيلم «ارادتمند نازنين بهاره تينا» با فيلمنامه مصوب تفاوت دارد. فرض ميکنيم حرف آنها صحيح است. آمادگي دارم همان فيلمنامه مصوب در وزارت ارشاد را دوباره و با حضور و نظارت همه مميزان مقيم مرکز و البته به شرط اکران قطعي بسازم. يا همه با هم به اندرزگو و قيطريه برويم و ببينيم فيلم من از واقعيت دور است يا شما چشمتان را روي واقعيت بستهايد.
منبع: روزنامه شرق