بزرگنمايي:
چه خبر - روانشناسي، سياست و انتخابات
بخشي از روانشناسي بنام «روانشناسي سياسي» به مطالعه رفتارها و فرآيندهاي سياسي براساس نظريههاي روانشناسي ميپردازد. اهميت روانشناسي سياسي به قدري است که ممکن است برخي نامزدهاي انتخاباتي کارشناساني از اين دست را ولو بهطور محرمانه استخدام کنند تا به شعار و گفتار و رفتار آنان در سخنرانيها و مناظرههاي انتخاباتي جهت دهند. چه بسا گفتن يک جمله طنزگونه از سوي يک نامزد بتواند به يک تکيهکلام محبوب و عاميانه براي رأي دهندگان تبديل شود و باعث افزايش محبوبيت وي گردد.
روانشناسان سياسي همچنين ميتوانند با رصد تحولات انتخابات، شايعات و دروغهايي که درباره يک نامزد انتخاباتي مطرح است، را پيدا کرده تا براي رفع آن، چارهانديشي شود.
همچنين، اين روزها که شبکههاي مجازي بخش قابل ملاحظهاي از فعل و انفعالهاي انتخابات شدهاند، روانشناسان سياسي با تجزيه و تحليل اين فضا، هم به احزاب و جريانهاي سياسي در تصميمسازي و نحوه مواجهه مناسب با انتخابات کمک ميکنند و هم به ستادهاي انتخاباتي گزارشهاي لازم را ارائه ميدهند.
روانشناس سياسي ميتواند نقش يک مشاور و حتي مربي روحي – رواني را براي نامزدهاي انتخاباتي ايفا کند و مانع از آن شود تا خستگي و فشار رواني وارد بر نامزدهاي انتخاباتي در روزهاي تبليغات، روي آنها تأثير منفي گذاشته و احياناً موجب کاهش محبوبيتشان شود. لذا نظارت و کنترل رفتار نامزدهاي انتخاباتي نيز از کارويژههاي «روانشناسان سياسي» است.
واقعيت آن است که نامزدهاي انتخاباتي شايسته، ممکن است بهدليل عدم آشنايي با فرآيندهاي انتخابات و پيچيدگيهاي آن نتوانند از اين گردنه دشوار عبور کنند و توجه نکردن به مقولههايي مانند بهکارگيري روانشناس سياسي و تعيين استراتژي صحيح، باعث ناکامي آنان و محروم شدن جامعه از ايشان شود؛ چرا که رقابت انتخاباتي با وجود صلحآميز بودن آن، ستيز و هماوردي است که نهايتاً تنها يک پيروز خواهد داشت.
بررسي اقبال و ادبار (رويگرداني) مردم از جريانهاي سياسي نيز ميتواند موضوع مطالعه روانشناسان سياسي (و البته جامعهشناسان سياسي) باشد.
کاربست روانشناسي سياسي و بهکارگيري روانشناسانسياسي حتي ميتواند احزاب و جريانهاي سياسي را در معرفي نامزدهايي که از پيشينه و سلامت روان کافي و بهتري برخوردار باشند، بهره مند کند تا احزاب بتوانند از ميان نيروهاي خود به ارتقا و معرفي نامزدهايي بپردازند که در صورت پيروزي در انتخابات، به دليل سلامت رواني کافي، بتوانند دوره مسئوليت خود را با موفقيت سپري کنند؛ چراکه بهعنوان مثال، از ديدگاه روانشناسي چون «کارن هورناي»، اگر کودک، فضاي کودکي خود را در اضطراب و ناامني سپري کند، اين اضطراب ممکن است تأثير مهمي بر شکلگيري شخصيت وي داشته باشد و وي براي رفع اضطراب به سمت رفتارهايي همچون «تسليم در برابر ديگران»، «انزواطلبي» و «پرخاش» برود.
ضمناً روانشناسان سياسي نه تنها ميتوانند احزاب و نامزدهاي انتخاباتي را در تبليغات سياسي (پروپاگاندا) و اقناع رأيدهندگان ياري کنند، بلکه ميتوانند احزاب را از افتادن در ورطه گروهزدگي (Groupthink) برحذر دارند. «گروهزدگي» يا «گروهانديشي» وضعيتي است که فرصت نقد و ارزيابي آراي گوناگون از اعضاي يک سازمان يا حزب سياسي گرفته ميشود و آنان به جاي آزادانديشي و طرح نظر مخالف، با ديدگاه غالب همسو ميشوند. «گروهزدگي» ابر تيرهاي است که اگر آسمان يک حزب سياسي را فرا گيرد، چه بسا آن را بهطوفان و گردباد و نابودي بکشاند.
در پرتو مطالعات «روانشناسي سياسي» است که درمييابيم بهعنوان مثال تبليغات «چهره به چهره» نسبت به تبليغات فضاي مجازي، نقش مؤثرتري در انتخابات دارد يا مشارکت در فعاليتهاي داوطلبانه و خيريه و فعاليتهاي اجتماعي ميتواند رفتارشناسي انتخاباتي افراد را تحتالشعاع قرار دهد.
روانشناسي سياسي نيز به مانند ديگر رشتههاي علومانساني از روشهاي تحقيق و پژوهش رايج بهره ميگيرد؛ روشهاي تحقيق کيفي، مطالعه موردي، تحقيق روايتي، تحقيق پيمايشي (روش مقطعي يا طولي)، روش تجربي و روش ضمني (شامل زمان واکنش شناختي و اندازهگيريهاي روانشناختي و علوم اعصاب)، از روشهاي تحقيق در روانشناسي سياسي است.
براساس آنچه آمد، احزاب سياسي ميتوانند با کاربست «روانشناسي سياسي» در فعاليتهاي انتخاباتي خود، پيروزي در انتخابات را تسهيل کنند و در صورت شکست نيز، عوارض آن را کنترل و برطرف کنند. اما چقدر حلقهنشينان سياست ما از علم نوين «روانشناسي سياسي» بهره ميگيرند و در کنار مشاور رسانهاي، مشاور فرهنگي و اقتصاي و...، خود را به مشورت با روانشناسان سياسي ملزم ميکنند؟
منبع: migna.ir