بزرگنمايي:
چه خبر - رويا تيموريان در دورهمي
شامگاه پنجشنبه 21 ارديبهشت رويا تيموريان بازيگر سينما، تئاتر و تلويزيون مهمان برنامه «دورهمي» با اجراي مهران مديري شد.
رويا تيموريان در ابتداي برنامه در ادامه اشاره مهران مديري به شيطنتهاي دوران کودکي او گفت:
«شيطنتهاي دوران کودکي باعث شد در نوجواني بروم سمت ورزش. دبيرستان که رفتم شدم عضو تيم واليبال جوانان پاس. در حياط دانشکده هم هميشه واليبال بازي ميکردم و کم کم قطع شد.»
تيموريان در مورد چگونگي فراهم شدن زمينه علاقهمندياش به هنر و تئاتر گفت:
«شوهرخواهرم زندهياد غلامرضا طباطبايي اين زمينه را فراهم کرد. خودش فارغالتحصيل دانشکده هنرهاي زيبا بود و در راديو کار ميکرد. آن موقع که نميگذاشتند پسر و دختري تنها بيرون بروند مرا همراهشان ميفرستادند. 16 سالم بود و با آنها تئاتر ميرفتم. مرحوم طباطبايي برايم رمانهاي خوب هم ميگرفت و تاثير بسياري بر من گذاشت.»
او که طبق گفته خودش در دانشکده با بازيگراني مثل گوهر خيرانديش و مهرانه مهينترابي هم دوره بوده در مورد ورودش به دنياي تصوير گفت:
«اولين تجربهام در تلويزيون سريال «رعنا» بود که به سال 69 يا 70 برميگردد.»
بازيگر سريال «ديوار به ديوار» در پاسخ اين که بعد از «رعنا» شکل زندگياش عوض شد يا نه گفت:
«اساتيدم به من ياد داده بودند که بايد کولهبارم را با تجربههاي تئاتري پر کنم. آن دوران، دوران ويژهاي بود و مثل امروز نبود. نقش خانمها در سريالها و فيلمهاي سينمايي کم بود و من هم که قبل از «رعنا» تئاتر کار ميکردم، بعد از آن هم به تئاتر برگشتم.»
اين بازيگر در مقابل سوال مديري در مورد سنش هم گفت:
«متولد 27 اسفند 1337 هستم. دو روز مانده 1338 (با خنده) براي همين فکر ميکنم اگر بگوييد 59 سالهام بيانصافي کردهايد.»
بازيگر نمايش «پنج ثانيه برف» در مورد دخترهايش هم گفت:
«دخترهايم خيلي دوست ندارند در موردشان صحبت کنم چون فکر ميکنند دارم تبليغشان را ميکنم. دختر بزرگم کارگرداني خوانده و سالهاست که کار دستياري و برنامهريزي ميکند و دختر کوچکم طراحي صحنه و لباس خوانده و با کساني مثل کيومرث مرادي کار کرده است.»
او در پاسخ به سوال عاشق شديد هم به ماجراي ازدواجش با مسعود رايگان اشاره کرد و توضيح داد:
«سالهاي سال بود با دخترانم تنها زندگي ميکرديم. من و 9 نفر از خانمهاي بزرگ تئاتر در نمايشي بازي ميکرديم که کار مشترک ايران و آلمان بود و در کشورهايي مثل سوئد و بلژيک اجرا شد. در سوئد در سالني اجرا داشتيم که مسعود رايگان هم در آن، روي صحنه ميرفت. وقتي مسئول سالن به او اطلاع داد که کاري از ايران آمده و دعوتش کرد تا کار را ببيند گفته بود به خاطر اجراي خودش نميتواند. شبي که اجرا داشتند و ما هم اجرا داشتيم، پاي بازيگر مقابلش شکست و اجرايشان به هم خورد و اين شد که براي ديدن کار ما آمد. ما در ايران هم دانشکدهاي بوديم و آن شب در واقع بعد از 22 سال يکديگر را ديديم. بعد از آن او به ايران آمد و تلفنها و ملاقاتهايي داشتيم و بعدش هم شد ديگر.»
تيموريان در مورد اين که کاري هست که از بازي در آن پشيمان باشد هم گفت:
«بله هست. کار کسي که به ظاهر آدم بزرگي است و سالهاست که منتظر ايجاد زمينهاي براي چالش است و براي همين اسمش را نميبرم اما اطرافيانم ميدانند منظورم چه کسي است.»
تيموريان در مورد آرزويش هم گفت:
«دوست دارم يک سالن کوچک تئاتر داشته باشم. جايي که هم در آن نمايشهايي را که دوست دارم کارگرداني و اجرا کنم و هم درس بدهم.»
مهران مديري نيز در ادامه حرف او گفت:
«آرزوي من هم اين است که بتوانم يک آموزشگاه يا حتي يک دانشگاه بسازم، جايي با مجوز وزارت علوم که چند رشته اصلي داشته باشد و همين الان از شما قول ميگيرم که در آن جا تدريس کنيد.»
رويا تيموريان در پايان يکي از تيلههاي دوران کودکي و شالِ مادرش را به هم به موزه «دورهمي» داد.
منبع: khabaronline.ir