بزرگنمايي:
چه خبر - مروري بر مهاجمان خارجي پرسپوليس
به رغم تهديد سازمان ليگ، باشگاه پرسپوليس با گادوين منشا مهاجم نيجريهاي پيكان عقد قرارداد داخلي كرد و حالا منتظر فرصتي است تا اين قرارداد را به ثبت رسمي برساند.
به همين بهانه سري زديم به مهاجمان خارجي سالهاي اخير باشگاه پرسپوليس در ادوار ليگ برتر؛ مهاجماني كه مرور دوباره نامشان ميتواند خاطرات زيادي را زنده كند.
كريستوفر ره؛ كي آمد؟ كي رفت؟
اين بازيكن دو رگه ليبريايي – فرانسوي با لطف مدير برنامههايش توانست با باشگاه پرسپوليس عقد قرارداد كند اما بدون حتي يك بازي، قراردادش فسخ و بابت بدهي باشگاه به اين بازيكن، پرسپوليس با كسر شش امتياز منفي مواجه شد. اين خريد، يكي از اقدامات عجيب علي پروين بود كه در سال 1381 رقم خورد.
سامبو جوچي؛ خوش گذشت عزيزم!
مهاجم كوتاه قامتي كه گفته ميشد سرعت بالايي دارد اما آنقدر كند بود كه به سختي ميشد باور كرد يك مهاجم است. سامبو از نيجريه آمد و در 12 بازي كه بيشتر به عنوان يار ذخيره به تيم اضافه شد، فقط يك گل زد. او در تهران آنقدر خوشگذراني كرد كه اصلاً دلش نميخواست اينجا را ترك كند اما ويزاي كارش باطل شد و به زور به كشورش برگشت!
رافائل ادرهو؛ خسته نباشيد!
در نيمفصل دوم ليگ پنجم يك خريد نيجريهاي ديگر براي پرسپوليس رقم خورد. رافائل ادرهو كه فقط قد بلندي داشت. 6 بازي به عنوان يار جانشين به ميدان رفت و آنقدر ضعيف بود كه در پايان فصل رفتني شد. واقعاً خسته نباشند آقاي رافائل!
صلاح حسن؛ فرصت بيشتري ميخواست
يك خريد كاملاً معمولي از كشور عراق. بازيكني مليپوش بود و در فصل ششم به خواسته مديريت باشگاه به تيم اضافه شد. صلاح حسن در 8 بازي 2 گل زد و شايد اگر فرصت بيشتري داشت، بيشتر هم گل ميزد.
زياد شعبو؛ چهارچوب شناس تنبل
مهاجم سوري پرسپوليس در فصل ششم، بينهايت تنبل بود. البته براي تيم ملي سوريه بازي ميكرد اما اهل تمرين نبود گر چه دروازه را از هر فاصلهاي ميديد و گلزن قهاري به شمار ميرفت. دنيزلي در 9 بازي از او استفاده كرد و 3 گل زده، حاصل كار شعبو شد. اين بازيكن همان زمان با پيراهن تيم ملي سوريه به ايران هم گل زد.
ماته دراگوچوويچ؛ سرباز پرسپوليس
ماته لاغر، قدبلند و سرزن بود. در نيمفصل دوم ليگ هفتم و به خواسته افشين قطبي از كرواسي به تهران آمد و در 12 بازي 3 گل زد. او در يك مصاحبه گفته بود قيافهاش شبيه به سربازهاست و خودش را سرباز پرسپوليس ميدانست. در آن فصل همراه با سرخپوشان قهرمان شد و بعد هم تهران را براي هميشه ترك كرد.
ابراهيم توره؛ مخاطرات يك اعجوبه
ابراهيم توره كامروني بدون هيچ ترديدي، مهمترين مهاجمي بود كه در ليگ برتر براي پرسپوليس بازي كرد. او به لحاظ فني يك استثنا به شمار ميرفت كه در پيكان درخشيد و سپس در پرسپوليس توانست در 26 بازي 13 گل بزند. اين در حالي است كه توره ماههاي زيادي به خاطر بيانضباطي از تيم دور شده بود. توره فصل نهم از پرسپوليس به سپاهان رفت و آنجا هم عالي بود. او بعد از ايران به امارات و سپس باشگاه موناكو فرانسه رفت. توره را ميتوان يك اعجوبه بيانضباط دانست.
دي كارمو؛ عزيزم كجايي، دقيقاً كجايي؟
موضوع اين بازيكن را ميدانيد، انگار فوتباليست نبود كه به ايران آمد. آنقدر بد و ضعيف كه باعث بركناري داريوش مصطفوي مديريت باشگاه در فصل هشتم و ايجاد دردسرهاي بزرگ براي افشين قطبي شد. بعد كه از ايران رفت، در برزيل اقدام به باز كردن يك مغازه پرندهفروشي كرد و بيخيال فوتبال شد.
اشپيتيم آرفي؛ خوب، بد، زشت
آرفي جذابترين خريد فصل نهم پرسپوليسيها بود. آلماني، آلباني و كوزوويي بود و فارسي را با لهجه بامزهاي صحبت ميكرد. آرفي خوب بود اما يك مصدوميت تلخ، روزهاي زشتي براي اين بازيكن ساخت. در نهايت از نيمكتنشينيهاي پياپي شاكي شد و در نيمه فصل دهم و با اجازه علي دايي به تراكتورسازي تبريز پيوست. آرفي در 32 بازي 9 گل براي پرسپوليس طي يك فصل و نيم به ثمر رساند.
وسلي برازيليا؛ سرعتي و سر به هوا
مهاجم ريزنقش سرخپوشان در فصل نهم با اتفاقات گوناگوني مواجه شد و به اجبار، تهران را قبل از اتمام قراردادش ترك كرد. او زير نظر زلاتكو كرانچار سرمربي وقت پرسپوليس در 14 بازي 3 گل زد. سرعت بينظيري داشت اما سر به هوا بود و توپهايش را از دست ميداد. در نهايت به خاطر بيماري فرزند تازه متولد شدهاش ايران را ترك كرد.
ايمون زايد؛ معجزه ايرلندي
چه كسي فكرش را ميكرد يك مهاجم سنگينوزن بيايد و تاريخ يك باشگاه را تغيير بدهد؟ ايمون زايد در اواسط فصل يازدهم به خواسته مصطفي دنيزلي به خط حمله سرخپوشان اضافه شد. او از تمرين كردن متنفر بود اما هنگام بازيها، عملكرد چشمگيري به خصوص در گلزني داشت. تقريباً هر توپي كه به سمت دروازه حريفان شليك ميكرد، وارد دروازه ميشد. ايمون زايد در شهرآورد بهمن 90 توانست 3 گل در 10 دقيقه و تنها با 11 ثانيه لمس توپ به استقلال بزند و با اين كار، همه افتخارات «پياپي» استقلال در چند شهرآورد گذشته را پاك كرد. زايد زير نظر دنيزلي به يك موتور گلزني بدل شده بود و در 19 بازي 12 گل زد.
تادئو؛ بوكسوري با 11 كيلو اضافه وزن
ژوزف تادئو وقتي به پرسپوليس پيوست، هيچكس باور نميكرد او يك فوتباليست باشد. باشگاه نميتوانست پيراهني به اندازه خريد عجيب حميد درخشان پيدا كند زيرا تادئو 11 كيلوگرم اضافه وزن داشت. او هرگز به بازيكن مهمي بدل نشد. وقتي درخشان را كنار گذاشتند، برانكو به تادئو گفت «تو اصلاً فوتباليست نيستي بلكه بايد بوكسور شوي!» و همان جا از ليست سرخپوشان خط خورد.
جري بنتسون؛ خونسرد اما موفق
جري را خيليها به خاطر گل جنجالي كه در ديدار رفت مقابل استقلال به ثمر رساند، به ياد ميآورند. از تيم ملي هندوراس و با قيمتي منطقي راهي پرسپوليس شد و در 19 بازي كه اكثراً به عنوان يار ذخيره راهي زمين ميشد، 7 گل مهم زد. جري خونسردترين مهاجم تاريخ باشگاه پرسپوليس بود كه فصل شانزدهم براي ذوبآهن توپ زد ولي در فصل قبل، بازيكن خيلي بدي براي سرخها نبود.
ولاديمير پريموف؛ معماي بزرگ باشگاه
خريد پريموف در اين فصل رخ داد و در كنار پلي يانسكي پس از اردوي اوكراين به پرسپوليس اضافه شدند. باشگاه هيچ توضيحي در مورد جذب اين دو بازيكن نداشت و هميشه مديران پرسپوليس از اين سؤال فراري بودند. پريموف دو، سه بازي براي پرسپوليس انجام داد و يك گل در جام حذفي مقابل تيم دسته دومي اما قابل احترام قشقايي به ثمر رساند. مبلغ قراردادش 840 ميليون تومان بود اما به نيمكت ذخيرهها پيچ و مهره شده بود. در نهايت با فسخ قرارداد و دريافت 60 درصد از مبلغ قراردادش از پرسپوليس جدا شد.
گادوين منشا؛ رؤياي جذاب سرخها
منشا حالا ديگر پرسپوليسي شده است. از نيجريه آمده و براي پيكان كه از ليگ يك به ليگ برتر رسيده بود، 15 گل زد. حالا او زوج مهدي طارمي در فصل آينده است. يك زوج رؤيايي كه ميتوانند تعداد گلهاي زده پرسپوليس را به شكل عجيبي بالا ببرند. اين فصل، خط حمله سرخها با حضور منشا ديدنيتر ميشود.
منبع: خبرورزشي