بزرگنمايي:
چه خبر - مهمترين سود اين ساختوسازها شده است اشتغال تعدادي جوان در بنگاهها!
حسين آخاني نوشت: سه هفته پيش يک گروه٣٠ نفره گردشگر گياهشناس خارجي به ايران آمدند. ماهها قبل از سفرشان با من تماس گرفتند. از آنجايي که من خودم هيچوقت با گردشگران همراه نميشوم، يکي از دانشجويانم را بهعنوان راهنماي علمي آنها معرفي کردم. قرار شد روزي صد يورو به دانشجو بدهند. وقتي به ايران آمدند من را به هتل خود دعوت کردند. از قبل گفته بودند که علاقهمند به خريد کتابهاي من هستند. براي اولينبار بعد از ١٢ سال که کتابهاي گلستان و خليج فارس را نوشته بودم، حس شادي و افتخار يک اثر علمي در ايجاد شد. در اين مدت صدها جلد کتاب را مجاني به اين و آن هديه داده بودم و نميدانم چند نفر از آنها استفاده کردهاند. ولي آن شب علاقهمندان صف کشيده بودند تا از من کتاب بخرند. ٣٠ جلد کتاب خريدند! آنها به سفرشان رفتند. آخر هفته به آنها ملحق شدم تا دو روز در پارک ملي گلستان همراهشان شوم.
آنها که اغلب بازنشسته بودند و سن بالايي داشتند، با عشق وافري در اين دو روز از ديدن و عکسبرداري از گياهان و جانوران لذت ميبردند. وقتي آنها را به دره آلمه بردم و آهوان و قوچ و ميش و لالههاي سرنگون را ديدند؛ گو اينکه دنيا را به آنها داده بودم. بزرگترين ناراحتي آنها زباله بود که متأسفانه همه جا پر است و گاهي هم زباله جمع ميکردند. به من ميگفتند که چرا جلد دوم کتابت را نمينويسي.
گفتم راستش نوشتهام ولي به يک نيروي کاري نياز دارم که شش ماهي براي من کار کند تا آماده شود، پولش را ندارم. از آنها خجالت کشيدم که بگويم هنوز بعد از ١٢ سال، کتاب تمامرنگي گلاسه که قيمتش فقط ١٠هزار تومان است، (يعني پول نصف پيتزا) با وجود هزاران دانشجوي زيستشناسي در ايران فروش نرفته است. حاصل همراهي دانشجوي من و فروش کتابهاي من سر جمع دوهزارو ٤٠٠ يورو - تقريبا ١٠ميليون تومان - براي ما داشت. يعني شش برابر پولي که دانشگاه به هر دانشجوي دکتري براي تحقيقش ميدهد. يعني دو برابر گرنت به سال گذشته من. يعني دو سال پول وام يک دانشجوي دکتري. اما سود اين ٣٠ نفر براي اقتصاد ايران چقدر بود. آنها دو هفته در ايران بودند. در اين مدت چهار راننده ون و چهار نفر جوان راهنماي تور با آنها بودند.
اگر هر کدام شبي ١٠٠ يورو بابت هتل و خودرو و خوراک و ١٠٠ يورو هم بابت ساير هزينهها خرج کرده باشند، سر جمع ميشود ٩٠٠٠٠ يورو. با احتساب هر يور چهار هزار تومان حداقل ٣٦٠ميليون تومان آورده خالص اين توريستها براي اقتصاد ايران بود. اگر خطوط هوايي ما فعال بود، شايد٢٠ تا ٣٠هزار يورويي هم به جيب شرکتهاي هوايي ميرفت. ميدانيد اين پول چند شغل پاک ايجاد کرده است. چقدر بايد آب مصرف کرد تا ٣٦٠ميليون تومان درآمد ايجاد کرد؟ اگر حقوق يک جوان تازه استخدام شده را ١,٥ميليون فرض کنيم با همين ٣٠نفري که دو هفته در ايران بودند، ميشود ٢٤٦ نفر را به مدت يک ماه و ٢٠ نفر را به مدت يک سال سر کار برد. اين تنها يک مثال بود. يکي از دوستان فيسبوکي من پست زده بود که در سفر هوايي به شيراز اغلب مسافران خارجي بودند. خواهرم رفته بود کرمان و تعجب کرده بود که آنجا پر شده است از توريستهاي خارجي. يک کلبه بومگردي در دو ماه در کلات و قلعهگنج کرمان ميزبان ٤٧٠ مسافر خارجي و داخلي بوده است.
من نه سياستمدارم و نه براي کسي تبليغ ميکنم. اما دولت روحاني با تنشزدايي و تصويب برجام بزرگترين خدمت را در اين چهار دهه به ايران کرد. ما براي نجات ايران هيچ راهي نداريم جز آرامش و امنيت و زندگي صلحآميز با مردم جهان. درحاليکه تمام خاورميانه در آتش نفرت و برادرکشي ميسوزد، ايران فرصتي استثنايي دارد براي رشد. براي استفاده درست از ظرفيتهاي گردشگري و تبليغ فرهنگ ايراني-اسلامي. فقط حضور توريستهاي خارجي در ايران است که به اقتصاد ما جان ميدهد. آن کساني که با رفتار نابهنجار خود باعث ميشوند تورم بالا رود و با چاپ اسکناس بين مردم پول توزيع ميکنند، دلشان براي ايران و اشتغال و ازدواج جوانان نسوخته است.
کساني که با تخريب سرزمين ايران براي جمعيت ٨.٧ميليوني تهران، با فروش آسمان شهر براي ١٣ميليون نفر خانهسازي ميکنند، با ايجاد رد پاي اکولوژيکي، سرزمين شکننده ايران را ويران ميکنند. گردوخاک کمترين دستاورد نگاه بتنگرايانه سازهايهاست. ريزمرگي که به گلوي مردم خوزستان ميرود، نتيجه ويرانيهايي است که نگاه بتنگرايانه بعضي با نسخههاي سدسازي و انتقال آب به ارمغان آورده است. همانهايي که آب پنج سد را در تهران مصرف و با سياستهاي خود شهرها را بزرگتر و بزرگتر ميکنند، دلشان براي اشتغال جوانان نميسوزد. بيشتر اين ساختوسازها به دست کارگران زحمتکش افغان صورت ميگيرد.
مهمترين سود اين ساختوسازها شده است اشتغال تعدادي جوان در بنگاهها! نگرشي که نتيجهاش شده است کوهخواري، رودخانهخواري، تالابخواري، جنگلخواري، جزيرهخواري، درياخواري، نفتخواري، معدنخواري، خاکخواري و آبخواري. ما بايد از فرصت امنيت در ايران استفاده کنيم و به جاي بتنکاريهاي امثال شهردار تهران، بار ديگر روستاها را با کاهگل بياراييم. ما بايد قناتها را احيا و آنها را محلي براي جذب توريسم بينالمللي کنيم. ما ميتوانيم با جذب توريست خارجي در کلوتهاي لوت، ريشه قاچاق مواد مخدر را براي هميشه بخشکانيم. سرزمين و مردم سيستانوبلوچستان با فرهنگ غني يکي از جذابترين بخشهاي ايرانزمين هستند که با گسترش توريست ميتوان آنها را از چنگال قاچاقچيان و شيادان شروري مانند ريگي رها کرد.
سرزمين بختياري توانمندي جذب ميلياردها دلار را دارد. ما بايد محصولات بومي خود را توليد کنيم نه محصولات آغشته به کود و سمي که هزاران تن آن هر سال به شيرابههاي سمي در کهريزک تبديل ميشود يا مانند پرتغالهاي سال گذشته که به دريا ريخته شد. ما با توسعه توريسم ميتوانيم فرهنگ و تمدن ايرانزمين را به اقصينقاط دنيا صادر کنيم و ترس و وحشتي را که داعشيان و طالبانيان از مسلمانان درست کردهاند، به دوستي و مهرباني تبديل کنيم. ايراني اگر هزار عيب داشته باشد، به اذعان همه دوستان خارجي من در ميهماننوازي در دنيا لنگه ندارد.
رفاه آن نيست که شما هر روز پول بيشتري به دست آوريد و براي ايجاد اشتغال هم لازم نيست ايران را به کارگاه ساختماني تبديل کرد. رفاه آن است که شما بتوانيد در زندگي خود برنامهريزي کنيد و محيطزيست سالمي داشته باشد. تنها راه گذر از گردنه سخت بحراني ايران کاهش تورم، کاهش وابستگي به درآمد فروش نفت و جذب پول از طريق توريست است.
مهمترين شرط موفقيت اقتصاد مقاومتي توانمنديسازي بومي است و توسعه توريست بهترين راه آن است. پولي که توريست ميآورد خوشبختانه به جيب دولت و شهردار نميرود که با آن سد گتوند و پل صدر و برج ميلاد بسازند، بلکه به جيب مردمي ميرود که بيشتر کتاب ميخوانند تا بتوانند سرزمين خودشان را به جهانيان معرفي کنند.
به همين دليل من رأي ميدهم، رأي ميدهم به آرامش و آشتي با دنيا، به مهار تورم تا من کارمند با حقوق ثابت بتوانم برنامه زندگي خودم را تنظيم کنم. من نميخواهم سرنوشت کشور را کساني به دست گيرند که عقربه اقتصادشان را جمشيد بسمالله جابهجا ميکند، کساني که دانش را به سخره ميگيرند و با نسخه گدايانه چند شبي کابوس مردم فقير را با سراب رابينهودي خود خوش ميکنند.
منبع: شرق