آخرین اخبار

شهيدي که در روز خواستگاري نتوانست هياتي بودنش را پنهان کند سياسي

شهيدي که در روز خواستگاري نتوانست هياتي بودنش را پنهان کند

  بزرگنمايي:

چه خبر - خواستگاري، سيد هستند.
احمد آقا گفته بود: سيد سخته، سيد نباشه بهتره.
مادرش گفته بود: چرا؟
او در جواب گفته بود: از اين جهت مي‌گم سيد نباشه که زندگي با ذريه‌ي حضرت زهرا(س) مشکله و احترام و سبک خاصي رو مي‌طلبه. اگر در آينده بين ما ناراحتي و اختلافي پيش بياد، يا من حرفي بزنم و همسرم ناراحت و دل شکسته بشه، اون وقت من شرمنده و خجالت‌زده‌ي جدشون پيغمبر(ص) و مادرشون حضرت زهرا(س) مي‌شم.
مادر احمد آقا گفته بود: حالا بريم، شايد پسند کردي.
واقعاً هم در طول زندگي رفتارش با من محترمانه بود و ارزش خاص و فوق‌العاده‌اي برايم قائل بود. اکثر اوقات طوري رفتار مي‌کرد و حرف مي‌زد که من را ناراحت يا دلخور نکند و رنجشي برايم حاصل نمي‌کرد.
اولين جلسه‌اي که آمدند خواستگاري، قرار شد در اتاق با هم صحبت کنيم. موقع صحبت من اصلاً نگاه به احمد آقا نمي‌کردم، فقط معيارها و خواسته‌هايم را بيان مي‌کردم. در واقع اعتقادات و مسائل معنوي و مذهبي همسر آينده‌ام برايم خيلي مهم بود. اصلاً به مسائل مادي توجه نداشتم. در اثناي صحبت، احمد آقا حرفي زد و خواسته‌اي را به زبان آورد که واقعاً حرف دل من هم بود. براي همين حرفش به طور عجيبي به دلم نشست، او گفت: من به هيئت علاقه دارم و رفتن به هيئت برام خيلي مهمه. شب و روزم هيئته. حتي خيلي جاها خواستگاري رفتم و دخترهاي مذهبي اين اخلاق که زياد هيئت برم رو نمي‌پسنديدن. يعني به من مي‌گفتن هيئت رفتن بايد جوري باشه که زندگي‌مون لطمه نخوره، ولي من اين موضوع برام مهمه.
با توجه به گفته‌هاي ايشان، چون من هم خيلي علاقه به جلسات مذهبي و هيئت داشتم، با کمال ميل پذيرفتم. احمد آقا به من گفت: هدفم از ازدواج به غير از پيروي از سنت پيامبر(ص) اينه که در زندگي مشترک با همسرم بتونم به پروردگار نزديک بشم و به خدا برسم.
اين هم برايم جالب بود، چون من هم دقيقاً همين را از خدا براي خود مي‌خواستم.
روز خواستگاري، در حين صحبت با احمد آقا چشمم به انگشترهاي دست احمد آقا افتاد و برايم سؤال شد که چرا اين قدر زياد انگشتر دست کرده است. بعد از عقد، روزي از ايشان سؤال کردم: راستي چرا اين قدر تعداد انگشترات زياده؟
در جواب سؤالم علت و خاصيت هر کدام را برايم توضيح داد و من هم علاقه پيدا کردم. اين مطلب برايم قشنگ بود. وقتي فهميدم هر انگشترش را به علتي دست کرده و مثل بعضي‌ها که فقط براي داشتن وجهه‌ي مثبت بين مردم دستشان مي‌کنند، نيست. دقيقاً همه‌ي رفتارهايش علت قانع کننده‌اي داشت. در واقع زندگي‌اش باري به هر جهت نبود. بلکه با هدف مشخص زندگي مي‌کرد.
از احمد آقا خواستم اولين جايي که براي تفريح و گردش دوران نامزدي مي‌رويم، جاي زيارتي باشد و زندگي مشترکمان را با اهل بيت(ع) متبرک کنيم. ايشان هم پذيرفت و با هم به قم و جمکران رفتيم. در طول مسير برايم از پياده کربلا رفتن‌هايش تعريف کرد. عاشق واقعي بود. اولين بار ماه رجب رفته بود. از کوه و کمرهاي لب مرز ايران و عراق با سختي و رنج فراوان عبور کرده، طوري که آب کم آورده و هفتاد و دو ساعت تشنه‌لب مانده بودند. به دست آمريکايي‌ها افتاده بودند و با نذر و نيازي که احمد آقا کرده بود، بعد از دو روز زنداني شدن، آزادشان کرده بودند. خلاصه با سختي و مشقت فراوان به کربلا رسيده بودند.
مي‌گفت: اين‌قدر از زيارت امام حسين(ع) لذت بردم که خواستم ماه بعد روز تولد خود ارباب تو کربلا و حرم امام حسين(ع) باشم.
همان هم شد. دوباره ماه بعد پياده به سمت کربلا رفته بود. طوري که با همه‌ي رنج و سختي‌هاي سفرش، دقيقا روز تولد امام حسين(ع) در کربلا بود.
دو هفته قبل از شهادتش تغيير رفتارش برايم خيلي واضح و روشن بود. طوري که خيلي و بيش از حد هميشگي کم حرف شده بود، دائم تو خودش بود. هر دفعه بهش مي‌گفتم چيزي شده؟ از سر کار ناراحتي؟ اتفاقي افتاده که اين قدر گرفته و پکر هستي؟
حتي يک شب روي مبل نشسته بود. پايين پاهايش نشستم و زدم زير گريه گفتم: به من بگو چته؟ چي تو دلت مي‌گذره؟ درد و دلهايت رو مي‌شنوم به خدا! برام بگو.
فقط با يک جمله جوابم رو داد. گفت: نه خانم! باور کن چيزي نيست. من در اين دو هفته هر شب نگاه به آسمون مي‌کردم و اشک مي‌ريختم که خدايا! چرا احمد آقا اين قدر عوض شده و با من سنگين رفتار مي‌کند و مدام تو خودش است.
توي همان روزها به او گفتم: احمد آقا! اگر يه روز بهت بگويند بايد بين زندگي و زنت و من با امام حسين(ع) يکي رو انتخاب کني، شما چه مي‌گي؟
با حالت خاصي خنده‌ي نمکيني به من کرد ولي هيچي نگفت. من در جوابش گفتم اما من مي‌دونم؛ امام حسين(ع) رو. چون بودن با اينها، هم دنيا و هم آخرت رو تضمين مي‌کنه. دوباره همان خنده را کرد و هيچي هيچي نگفت.
اين حرفها را زدم ولي باور نمي‌کردم درست چند روز آينده حرف من عملي مي‌شود و بين زندگي و شهادت (کنار امام حسين بودن)، شهادت را انتخاب مي‌کند و براي هميشه من و بچه‌ام و خانواده‌اش و همه را به مقصد هميشگي کربلا ترک مي‌کند.
وصيت‌نامه:
بسم رب الشهدا و الصدقين
تاريخ 1387/11/28
اين‌جانب احمد قنبري اين وصيت‌نامه را در حال صحت نفس و بدن و سلامت عقل، بدون اکراه و اجبار به عنوان وصيت مي‌نويسم.
اين حقير معتقد به عقائد حقه‌ي شيعه‌ي اثني‌عشريه و آن‌چه نبي‌اکرم و ائمه طاهرين فرموده‌اند مي‌باشم و از خداوند منان مسئلت مي‌نمايم با همين عقيده‌ي پاک و موالات و حُب آل رسول از دنيا بروم.
اين حقير وصي خود را پدر بزرگوار و عزيزم که زحمات بسياري براي من در طول زندگي‌ام کشيده است قرار مي‌دهم که ان‌شاءالله خداوند طول عمر و عافيت به ايشان عطا کند و مواردي که در زير ذکر مي‌گردد، دقيقاً عمل نمايد:
1- فراموش نکردن اين حقير از دعاي خير.
2- هنگام دفن اين حقير مقداري تربت اربابم حسين(ع) را روي سينه و مقداري زير صورتم در داخل قبر بريزيد.
3- تمام لباس سياه‌هايي که در ماه محرم و صفر پوشيده‌ام کنار کفن خود گذاشته‌ام، همه‌ي آنها را با من داخل قبر بگذاريد.4- تمام چفيه‌ها شال سياه‌هايي که دارم روى سينه‌ام داخل قبر بگذاريد.
5- نگين 2 انگشتر عقيق اين حقير را پس از مراسم غسل در زير زبانم داخل دهان بگذاريد.
6- مقداري آب زمزم قبل از گذاشتن بدنم داخل قبر بپاشيد.
7- داخل جانماز اين حقير تکه پارچه‌هاي سبزي مي‌باشد، به همراه نگين درّي که روي آن زيارت عاشورا مي‌باشد که اين‌ها را هم روي سينه‌ام بگذاريد.
8- هنگام انجام غسل، حتماً يک نفر بلند زيارت عاشورا بخواند.
9- هنگام انجام مراسم دفن، حتماً زيارت عاشورا خوانده شود.
10- خواندن نماز وحشت را به چهل نفر مؤمن سفارش بکنيد.
11- در مجلس ترحيم اين حقير از تمام افراد حلاليت بطلبيد.
12- شخصي را معين کرده تا با صداي بلند در تشييع جنازه و پس از دفن، مردم را آگاه کند تا چنانچه کسي حقي بر من دارد و يا موفق به اداي آن نشده‌ام و يا کوتاهي کرده‌ام، اگر قابل اداء است شما اداء کنيد، در غير اين صورت آن شخص از حقير در گذرد.
13- در مجلس ترحيم اين حقير از مداحان هيئتي دعوت به عمل آوريد و مجلس روضه و ذکر مصيبت آقا اباعبدالله برگزار نماييد.
14- مقداري مهر تربت که با آنها نماز خوانده‌ام کنار کفن و پيراهن‌هاي مشکي مي‌باشد که آنها را نيز با من دفن کنيد.
تمام مدارک اين‌جانب داخل کيف کوچک مشکي رنگي داخل کمد ديواري مي‌باشد. سند خانه به اسم اين حقير مي‌باشد که نيمي از آن براي پدرم مي‌باشد و نيم ديگر آن را به نام همسر عزيزم زهرا السادات سيدين بزنيد و همچنين موتور هم فروخته شود.
شماره‌ي رمز عابر بانک اين حقير هم 8717 مي‌باشد؛ بانک سپه که داخل کيف جيبي‌ام مي‌باشد.
اين حقير هيچ نماز قضا و روزه‌ي قضا ندارم.
يک دفترچه‌ي قسط هم در سر کار دارم که ماهي 12 هزار تومان از حقوقم کم مي‌شود که مربوط به يک وام 5 ميليوني است.
در آخر از زحمات گرانمايه‌ي پدر و مادرم بسيار بسيار تشکر مي‌کنم که در تمامي مراحل زندگي‌ام مرا ياري کردند و من هيچ‌وقت آن گونه که مي‌بايست نتوانستم به آنها خدمت کنم. ان‌شاءالله مرا حلال کنند. از همسر عزيزم هم که هميشه از کم حرف بودن من گله‌مند بود، عذرخواهي کرده و حلاليت مي‌طلبم و از زحماتش که براي زندگي با اين حقير کشيد، کمال تشکر را دارم و از صبر زيادش ان‌شاءالله با خانم حضرت زهرا محشور شود.
والسلام
احمد قنبري
28/11/1387
انتهاي پيام/



ارسال نظر شما

Protected by FormShield

اخبار خواندنی

محکوميت حبس نسرين ستوده قطعي شد

توضيح درباره پرونده طاهري، سيف و سعيد قاسمي

نيرو‌هاي «سنتکام» تروريست اعلام مي‌شوند

ائتلاف دو شهردار غيرپاسخگو براي انتخابات 1400

سمت جديد فرمانده سابق سپاه

توافق ايران و پاکستان در مبارزه با تروريسم

محمد خاتمي: قطعا رفع حصر به نفع نظام است

آمريکا معافيت نفتي ايران را تمديد نمي‌کند

شکايت نمايندگان لرستان و خوزستان از وزير نيرو

کنايه به طراحان تحريم آيفون؛ از خودتان شروع کنيد

سردار سلامي به فرماندهي کل سپاه منصوب شد

روحاني: امسال مثل سال 57 سالي پر نعمت بود

حملات ارتش اسرائيل به نوار غزه

تماس تلفني ترامپ با فرمانده ارتش ملي ليبي

صديقي: به جهنم که تحريم‌ها تشديد مي‌شود

رئيسي: مردم نگران جبران خسارات سيل نباشند

روحاني: توهين به سپاه، توهين به مردم ايران است

رويترز: آمريکا، تحريم‌هاي ايران را کاهش مي‌دهد

پژمانفر: وزير ارتباطات استيضاح شود

رئيس‌جمهور پيشين پرو خودکشي کرد

تقدير رهبر انقلاب از اتحاد ارتش و سپاه

دادستاني: چاره‌اي نباشد، اينستاگرام را فيلتر مي‌کنيم

ضرغامي: روحاني من را فيلتر کرده است

اسامي فرماندهان تروريست سنتکام اعلام مي‌شود

اعتراض ايران و 7 کشور به اقدامات آمريکا

آمريکا، آسانژ را اعدام نمي‌کند

ظريف با بشار اسد ديدار کرد

ترامپ باز هم کنگره را دور زد

انهدام تيم تروريستي در سيستان و بلوچستان

ماجراهاي تقابل ازغدي و ضرغامي با روحاني

وکيل احمدي‌نژاد: از عباس اميري‌فر شکايت مي‌کنيم

آمريکا اقدام خصمانه عليه سپاه را رسمي کرد

وضعيت پرونده نرگس محمدي، ستوده و زاغري

صف‌ بنزين در سوريه به خاطر تحريم نفت ايران

داماد روحاني: نه پدرم ژن خوب بوده نه خودم!

ماجرايي که روحاني را عصباني کرد

تقاضاي وام 18ميليارد دلاري ايران صحت ندارد

درخواست اعدام مرسي به اتهام جاسوسي براي سپاه

ظريف: آماده همکاري با فرانسه هستيم

ترامپ: ما نباشيم، ايران دو هفته‌اي رياض را مي‌گيرد

عراقچي: پاريس فوراً شفاف‌سازي کند

محکوميت دختر خيابان انقلاب به يک سال حبس

فريدون به کريمي‌قدوسي: فايل صوتي را منتشر کن

تاکيد نامزد انتخابات آمريکا بر بازگشت به برجام

ادعاي حمله اسرائيل به پايگاه ايراني در سوريه

سردار سلامي: ترامپ هيچ غلطي نمي‌تواند بکند

تغيير رويکرد روس‌ها در قبال ايران در سوريه

وزير احمدي‌نژاد: مجلس آينده متحول مي‌شود

متهم پرونده پتروشيمي: مرجان معتقد و محجبه بود

«اون» به ترامپ اولتيماتوم داد