بزرگنمايي:

ارتباط شيطاني زن جوان با مرد غريبه، قتل شوهرش را رقم زد.

در حالي که مرد جوان به مشارکت زن مقتول در قتل اعتراف کرده اما زن جوان در جلسات دادگاه منکر قتل شد.مرد جوان پس از محاکمه به قصاص محکوم شد اما زن توانست با کسب رضايت اولياي‌دم از قصاص نجات پيدا کند.

مرداد 87 کشف جسد مردناشناسي در نهاوند پرونده جنايتي را در مقابل ماموران پليس قرار داد. مرد جوان براثر اصابت ضربات جسم سخت به قتل رسيده بود. هيچ مدرک شناسايي همراه مقتول نبود و پس از تحقيقات مقدماتي جسد به پزشکي قانوني منتقل شد.

کارآگاهان پليس آگاهي براي حل معماي اين جنايت نياز به سرنخ هايي داشتند و براي به دست آوردن اين سرنخ ها بايد ابتدا هويت مقتول را شناسايي مي کردند. به همين دليل به بررسي پرونده هاي افراد ناپديد شده شهر پرداختند و تحقيقات در اين شاخه به نتيجه رسيد. مردي با مراجعه به پليس از ناپديد شدن برادرش خبر داده بود.

اين مرد به پليس آگاهي احضار شد و در شکايتش گفت: برادرم معلم بود و از چند روز قبل خانه اش را ترک کرد. همراه همسر و فرزندانش به دنبالش گشتيم اما نشاني از او پيدا نکرديم.

مشخصاتي که اين مرد در اختيار پليس گذاشت با نشاني هاي جسد پيدا شده مطابقت داشت، بنابراين او با حضور در پزشکي قانوني جسد برادرش را شناسايي کرد.

با شناسايي هويت مقتول روند رسيدگي به پرونده وارد مرحله تازه اي شد. ماموران براي کشف راز قتل تحقيقات از خانواده مقتول را آغاز کردند. همسر مقتول در جريان تحقيقات گفت: شوهرم با کسي اختلاف نداشت و نمي دانم چه کسي او را کشته است. احمد مرد آرامي بود، من از قتل او شوکه شده ام.

زن جوان مضطرب و پريشان بود و اين رفتارش باعث شد ماموران به او شک و تحقيقات خود را به صورت نامحسوس بر ناهيد متمرکز کنند.

ردپاي همسر مقتول در جنايت

تحقيقات نشان داد ناهيد از مدتي قبل با پسري به نام هوشنگ ارتباط دارد. ماموران وقتي سراغ هوشنگ رفتند فهميدند او ناپديد شده است. تحقيقات بيشتر نشان داد هوشنگ پس از زمان قتل آقا معلم به طور غيرقانوني از مرز خارج شده و به کشور عراق گريخته است.

تحقيقات براي دستگيري هوشنگ ادامه داشت و ناهيد هم در بازجويي ها مدعي بود با مرد جوان ارتباط داشته اما در قتل شوهرش نقشي نداشته است. چند سال بعد کارآگاهان دريافتند هوشنگ به کشور بازگشته و با هويتي جعلي در يکي از شهرهاي غربي کشور زندگي مي کند. بلافاصله تيمي از ماموران راهي اين شهر شده و هوشنگ را قبل از اين که فرصتي براي فرار پيدا کند، دستگير کردند. او در اولين بازجويي ها به قتل آقامعلم اقرار کرد و گفت که با همدستي ناهيد اين کار را کرده است.

اعتراف به قتل

مرد جوان درباره انگيزه اش از قتل گفت: من فريب نفسم را خوردم و عاقبت گرفتار شدم.من يک کلوپ داشتم. هفت ماه قبل از حادثه ناهيد به کلوپ من آمد تا دو پسرش آنجا بازي کنند. در جريان رفت و آمد گفت که شوهر ندارد و به من ابراز علاقه کرد. ارتباط ما ادامه داشت تا اين که فهميدم دروغ گفته و شوهر دارد، به همين دليل رابطه ام را با او قطع کردم. ناهيد اما اصرار به ادامه رابطه کرد و من فريب حرف هايش را خوردم. شب حادثه به دعوت او به خانه اش رفتم و راهي پشت بام شديم. همان لحظه تلفن همراه ناهيد زنگ خورد و شروع به حرف زدن کرد. فهميدم با مرد غريبه اي حرف مي زند. ناراحت شدم و سر اين موضوع مشاجره کرديم. گفتم تو خيانت کرده اي. با صداي حرف زدن ما شوهرش لامپ راهرو را روشن کرد. من ميان کولرها پنهان شدم. فهميده بود که غريبه اي آنجاست. ناهيد گفت که شوهرش قصد کشتن او را دارد. گريه کرد و خواست کمکش کنم. دوباره قبول کردم. پشت در پشت بام رفتم. وقتي شوهرش رسيد، گردن او را گرفتم و درگير شديم.
هر دو روي زمين افتاديم.

متهم به قتل ادامه داد: ناهيد چادر برداشت و در دهان احمد فرو کرد و فشار داد تا صدايش قطع شد. جسد را داخل خودرو برديم و از خانه خارج شديم. بعد جسد را در دره اي رها کرديم و به خانه برگشتيم. ناهيد مرا ترساند. گفت اگر پليس بازداشتم کند همانجا اعدامم مي کند. کمکم کرد فرار کنم. به غرب کشور رفتم و از آنجا به صورت غيرقانوني از مرز خارج شدم. در عراق به گروه کومله ملحق شدم و آموزش ديدم. مدتي بعد وارد کشور شدم که ماموران پليس بازداشتم کردند.

پس از افشاي راز قتل نوبت بازجويي از ناهيد بود. او همچنان منکر قتل بود و اعترافات هوشنگ را انکار مي کرد.

ماموران سعي کردند از راه روان شناسي او را مجبور به اعتراف کنند، اما زن جوان همچنان منکر قتل بود. «مدتي قبل از حادثه به کلوپ بازي هوشنگ مي رفتم تا بچه هايم در آنجا بازي کنند. همان زمان هوشنگ به من ابراز علاقه کرد. يک شب به در خانه مان آمد و گفت با شوهرم کار دارد. شوهرم همراه او رفت و ديگر برنگشت.»

آغاز محاکمه

بعد از کامل شدن بررسي ها، هوشنگ به اتهام همکاري با گروه کومله محارب و در اتهام قتل عمد هم مجرم شناخته شد. پرونده ابتدا در دادگاه انقلاب بررسي شد و هوشنگ به دليل همکاري با گروه کومله به اعدام و ده سال حبس محکوم شد. بعد از اين که راي دادگاه از سوي ديوان عالي کشور تائيد شد، پرونده اين بار به اتهام مشارکت هوشنگ و ناهيد در قتل عمد روي ميز قضات شعبه 71 دادگاه کيفري استان تهران قرار گرفت. در اين فاصله ناهيد پشيمان نامه اي به دادگاه ارائه کرد و گفت از کارش پشيمان است و درخواست عفو دارد.

در حالي که اولياي دم براي دو متهم درخواست قصاص کرده بودند، هوشنگ اتهام قتل عمد را پذيرفت و بار ديگر حادثه را شرح داد. او گفت: من اسير نفس شدم و فريب ناهيد را خوردم. او مثل شيطان مرا فريب داد تا اين که دستم به خون مرد بي گناه آلوده شد. از آنجا که دادگاه انقلاب مرا به اتهام محارب به اعدام محکوم کرده، چيزي براي از دست دادن ندارم. ناهيد وقتي مقابل هيات قضات قرار گرفت، اتهام مشارکت را نپذيرفت و گفت: من از ماجراي قتل شوهرم خبر ندارم. ارتباط من با هوشنگ هم غيراخلاقي نبود و نمي دانم چرا مرتکب قتل شده است.

زن جوان حرف هايش در مراحل بازجويي را منکر شد و قضات دادگاه بعد از شور حکم به قصاص هوشنگ دادند اما ناهيد را از اتهام مشارکت در قتل عمد تبرئه و به حبس محکوم کردند.

با اعتراض اولياي دم به راي دادگاه، پرونده در ديوان عالي کشور بررسي شد. قضات ديوان عالي کشور اعتراض اولياي دم را پذيرفته و اعلام کردند که اوراق پرونده نشان مي دهد که شرکت ناهيد در قتل شوهرش محرز است و او بايد به اتهام مشارکت در قتل محاکمه شود، بنابراين پرونده به شعبه هم عرض ـ شعبه 74 دادگاه کيفري استان تهران ـ فرستاده شد. قضات ديوان حکم دادگاه دوباره قصاص هوشنگ را تائيد کردند.

محاکمه دوباره

هفته گذشته ناهيد و هوشنگ در شعبه چهارم دادگاه کيفري يک به رياست قاضي عبداللهي و دو قاضي مستشار براي دومين بار پاي ميز محاکمه قرار گرفتند.

در ابتداي اين جلسه، مادر مقتول از قصاص و دريافت ديه در حق ناهيد گذشت کرد و فرزندان اين زن نيز رضايت دادند. ناهيد وقتي براي آخرين بار پشت تريبون دفاع ايستاد، گفت: من به هيچ عنوان در قتل شوهرم دخالت نداشتم و هيچ جرمي مرتکب نشده ام.

هوشنگ نيز وقتي پشت تريبون رفت، گفت: فرزندان قرباني به کلوپ من مي آمدند و مادرشان نيز آنان را همراهي مي کرد. يک روز ناهيد با من تماس گرفت و گفت کامپيوتر خانه شان خراب است و خواست براي تعمير آنجا بروم. وقتي به خانه شان رفتم، کامپيوتري در کار نبود، آنجا بود که به من ابراز علاقه کرد و ارتباط پنهاني ما با هم آغاز شد. با گذشت اولياي دم، قضات حکم به حبس ناهيد دادند.

منبع: جام جم آنلاين