بزرگنمايي:

علي بي‌غم بازيگر تئاتر در نامه اي سرگشاده به علي مرادخاني معاون هنري وزير ارشاد خواستار رسيدگي به وضعيت قرارداد هنرمندان تئاتر و مساله امنيت شغلي شد.

علي بي غم بازيگر تئاتر در پي متوققف شدن اجراي نمايش «ترانه اي در انتهاي کوچه تاريک» به کارگرداني ناصح کامگاري که به دليل حضور نيافتن بازيگر اصلي نمايش، نامه اي به علي مرادخاني معاون هنري وزير ارشاد نوشته و در اين نامه از وي درخواست کرده است که به وضعيت نابسامان قراردادها توجه کرده و براي امنيت شغلي هنرمندان تئاتر برنامه اي ارايه کند.

عکس علي بي غم بازيگر تئاتر

نامه علي بي غم به معاون هنري وزير ارشاد به اين شرح است:

«جناب آقاي علي مرادخاني

معاون محترم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي

با سلام

اميدوارم که حالتان خوب باشد. اگر از احوال ما بپرسيد، حالمان خوش نيست! گذران زندگي زير خط سنگين فقر، بيکاري، عدم امنيت شغلي و ... ديگر چه جاي سرخوشي و خوشدلي و بي غمي؟ بماند... باري، مزاحمت اينجانب به جهت پرسش چند سوال بود که اميدوارم بي جواب باقي نماند. انشاالله.

همانطور که مستحضر هستيد، نمايش «ترانه اي در انتهاي کوچه تاريک» به کارگرداني ناصح کامگاري که چندي پيش در نمايشخانه‌ ايرانشهر روي صحنه بود و اتفاقا بنده هم در آن نمايش ايفاگر نقشي بودم به دليل انصراف (عدم حضور) يکي از بازيگران در اولين هفته اجرا متوقف ماند!!! پرسشم از شماست! چرا يک بازيگر بعد از صرف دو ماه تمرين و هزينه و ... چنين تصميمي مي گيرد؟ آيا شما پيگيري کرده ايد که چرا؟ شايد پاسخ بدهيد که اين پرونده شاکي خصوصي نداشته است! در اين صورت مي پرسم آيا بدون واکنش از کنار اين اتفاق هولناک بگذريم؟ - همانگونه که تا کنون گذشتيم - و اگر بي تفاوت بگذريم، آيا شرايط را براي تکرار چنين فاجعه اي فراهم نکرده ايم؟ پاسخگوي اعضاي گروه که بلاتکليف مانده اند و مستاصل چه کسي است؟ چگونه و از چه مقامي و چه دستگاهي طلب جبران خسارت کنيم؟ دايره بررسي چنين اتفاقاتي کجاست و براي احقاق حقوق مادي و معنوي از دست رفته خويش شکايت کجا بريم و داد خود از که بستانيم؟

البته گروه نمايشي مذکور نامه اي خطاب به رياست محترم هيات مديره انجمن بازيگران نوشته‌اند و خواستار رسيدگي اداره کل هنرهاي نمايشي به اين مهم را شده‌اند ولي آيا به زعم شما در صورت پذيرش قرارداد تيپ ارائه شده از سوي خانه‌ تئاتر که معياري حساب شده بود براي تعيين دستمزد اعضاي اين نهاد صنفي، باز هم شاهد چالش هايي از اين دست همچون اختلاف نظر بر سر ميزان دستمزد و تعطيل شدن يک اجرا مي‌بوديم؟ حال راي جنابعالي به عنوان يک مقام بلند پايه و مسئول در چنين شرايطي چيست و چه بايد کرد؟

جناب آقاي مرادخاني گرامي

بنده سال 1358 به حرفه‌ بازيگري روي آوردم و حدود 35 سال سابقه کار دارم. کل دستمزدي که در اين سال ها از رديف بودجه‌ تئاتر و براي بازي در حدود 20 نمايش دريافت کردم رقمي معادل 13 ميليون تومان است! يعني براي حضور در هر نمايش، ششصد و پنجاه هزار تومان دريافتي کردم. به عبارت درست تر دستمزد سالانه ام معادل سيصد و هفتاد هزار تومان است. (30 هزار تومان در ماه)

لطفا توجه کنيد! دستمزد بازيگر تئاتر با 35 سال سابقه، روزي هزار تومان! شما اين وضعيت را چگونه توصيف مي کنيد؟

جناب مرادخاني عزيز

راه حل شما براي برون رفتٍ از اين وضعيت دهشتناک -البته براي بنده، نه شما! - چيست؟ سخت ترين شغل دنيا و دستمزد روزانه هزار تومان! پايان اين وضعييت گروتسک وار کي رقم مي خورد؟ در دوران سياست گذاري شما و در دولت تدبير و اميد!؟ آقاي مراد خاني عزيز وقتي آقاي علي جنتي وزير محترم فرهنگ و ارشاد اسلامي بر اين نکته تاکيد دارند که «تمام توانمان را صرف تئاتر مي کنيم» اجاره دادن سالن هاي نمايش بر اساس کدامين مصوبه صورت مي گيرد و مبلغ دريافتي بابت اجاره سالن اجرا صرف چه هزينه هايي مي‌شود؟ مگر سالن هاي مذکور در تملک شخص، نهاد و يا بنياد خاصي است؟ اصولا خاستگاه اين تناقضات گفتاري و رفتاري در کجاست؟

آقاي مرادخاني عزيز

اگر سدي بر سر راهتان هست - که هست - چرا براي ايجاد حس همدلي بيشتر با اهل تئاتر گفتگو نمي‌کنيد؟ پرواضح است يکي از اساسي‌ترين موانع پيش روي ما و شما بودجه اندک تخصيص يافته به تئاتر است که با تعامل اداره کل هنرهاي نمايش و خانه‌ تئاتر، در دراستاي تشکيل «سازمان تئاتر کشور» و درخواست بودجه بيشتر از نهادهاي ذيربط مي‌توان نابساماني هاي موجود را بهبود بخشيد و سامان داد. خوشبختانه اين پتانسيل در اراده، عزم و توان دولت وقت هست و اميد که اين موقعيت طلايي به سادگي از دست نرود که تشکيل «سازمان تئاتر کشور» در دولت شما نقطه عطفي خواهد بود در تاريخ تئاتر ايران.

آقاي مرادخاني در انتظار جوابتان مي مانم.

با تاکيد بر اين نکته که مساله من اصلا شخصي نيست - هيچ حقي براي شخص حقيقي ام قائل نيستم- و تنها اشاره به موقعيتِ اسف بارِ بازيگرِ شريفِ تئاتر مي کنم. - صد البته در اين آب و خاک - در پايان از خداوند منان براي تمامي هنرمندان اين سرزمين طلب صبرو شکيبايي دارم و اميد عاقبت به خيري ... و براي شما آرزوي توفيق خدمت.»




منبع : mehrnews.com