بزرگنمايي:
چه خبر - بطالتي که فصل چهارم خندوانه به آن دچار شده است!
فصل چهارم «خنداونه» که تقريباً بيست شبي است پخش آن از شبکه نسيم آغاز شده، عملاً يک نمايش عامهپسند است که هيچ هدفي را دنبال نکرده و با وجود دارا بودن رگههاي طنز در آن قادر به ارتقاي فرهنگي بينندگان در خانوادهها نيست.فصل چهارم برنامه «خندوانه» با ساختاري تکراري و تأکيد بر آيتمهاي نخنما شده که ديگر چندان جذابيتي براي مخاطب ندارد از شب يلدا بر روي آنتن شبکه نسيم رسانه ملي رفته است؛ اين در حالي است که تهيهکنندگان اين برنامه در فرصت مفيدي که براي از سرگيري مجدد آن داشتند، ميتوانستند با تشکيل اتاق فکر به دنبال گنجاندن آيتمهاي جذاب و نوآورانهاي در اين مجموعه برنامه باشند.
اين در شرايطي است که «خنداونه» حتي در فصل چهارم پخش خود نيز مهمترين عامل جذب حداکثري مخاطبانش را از دست داد و آن هم حضور و طنازي عروسکي دوستداشتني به نام «جنابخان» بود که در اين دوره و به دليل مشکلات حقوقي که بر سر مالکيت عروسک به وجود آمده است، آن را در اختيار ندارد.
به نظر ميرسد برنامه «خنداونه» در مجموع چهار فصلي که در حال سپري کردن آن است از يک سيکل منحني در توفيق آيتمهاي خود برخوردار بوده است و در ابتدا تنها به يک برنامه شاد و مفرح اصرار داشت که در فصلهاي مياني تبديل به يک مجموعه شاد و مفرح و در عين حال فرهنگساز شد و البته در سير نزولي اين منحني مجدد در فصل چهارم به بلاتکليفي و غيرهدفمند بودن تمايل پيدا کرده است.اگر از بخش جذاب اين برنامه يعني تيپسازي بازيگر آن يعني نيما را مثلاً در نقش بايرام و … که همچنان شايد براي مخاطب تازگي داشته باشد صرفنظر کنيم آيا «خندوانه» در فصل چهارم خود حرفي براي گفتن در عين حاليکه همچنان بر حفظ فضاي شاد و فرحبخش خود اصرار دارد، خواهد داشت؟
تکرار همان محتواي هميشگي در قالب بخش استندآپ کمدي که ديگر براي مخاطب جذابيتي ندارد هرچند که ممکن است درصدد باشد نکات آموزندهاي را در قالب طنز به مخاطب خود ارائه دهد و تاک شوي نهچندان جذاب برنامه که شايد تنها چيزي که مخاطب را مجاب به تماشاي آن ميکند شرکت در نظرسنجي بهترين لبخند هفته باشد، از فصل چهارم «خنداونه» برنامهاي را پديد آورده است که تنها ساعتي مخاطب را سرگرم با بعضي مظاهر فرهنگي بيفايده و حتي ضدفرهنگي خود نيز ميکند هرچند که شايد از نگاه برخي مخاطبان اين طرز تلقي چندان خوشايند نباشد.چرا که معتقدند اگر نباشد برنامههايي همچون «خنداونه» ديگر تلويزيون بايد بر روي چه برنامهاي براي جذب مخاطب و گرايش پيدا نکردن او به شبکههاي ماهوارهاي سرمايهگذاري کند؟ که در جواب بايد گفت اساساً با قالب و ظرفي همچون «خنداونه» که ظرفيت خوبي را در زمينه برنامهسازي تلويزيون حتي اگر الگوبرداري از برنامههاي ماهوارهاي است نبايد مخالف بود و تمام صحبت سر اين نکته است که چرا هر آن «خندوانه» نبايد به فکر خلاقيت و بهروز کردن آيتمهاي نمايشي و قسمتهاي مختلف خود باشد؟
پرتاب دارت توسط ميهمانان که در پايان ماه به ميهمان برتر مبلغ 78 ميليون تومان پرداخت ميشود و يا پرتاب توپ درون سبد بسکتبال هرچند که بعيد به نظر ميرسد محقق شود اما با وعده پرداخت 100 ميليون تومان چه تفکر فرهنگي را ارتقا بخشيده و آيا قادر خواهد بود جريانساز باشد؟
مسابقه دارت در خندوانه
اگر برنامه «خندوانه» به سبب جذب حامي مالي و يا بودجه سازماني و يا از هر محل ديگر درآمدي، آنچنان مستغني است که ميتواند ماهي حداقل 78 ميليون تومان به ميهمانان خود که اغلب بينياز از دريافت آن هستند بدهد چرا براي اين ميزان پول که به شکل هديه داده ميشود اتاق فکر و تهيهکنندگان اين برنامه فکر ديگري نميکنند؟ چه بسيار ذهن شکوفا، خلاق و مخترع جواني که در اين مرز و بوم وجود دارد و به دليل فقدان بنيه مالي و عدم حمايت مؤثر، اختراعات و ابداعات آنها بر روي زمين باقي ميماند و جامه عمل به آنها پوشانده نميشود، چه اشکالي دارد که با کشف و شناسايي چنين افرادي که عمدتاً از جمله نسلهاي جوان هستند، ميان عرصه خودکفايي و روحيهبخشي جامعه ارتباطي تنگاتنگ برقرار سازيم، چنانکه کارشناسان اجتماعي به اين نکته اذعان دارند که لازمه رشد و شکوفايي در همه ابعاد بشري در ابتداي امر منوط به تزريق روحيه و کار براي آرامش رواني جامعه است.
البته آنچه که گفت شد تنها نمونه و پيشنهادي براي خروج فصل چهارم «خنداونه» از بطالتي است که به آن دچار شده است وگرنه که مباحث فرهنگسازي که «خندوانه» با توجه به ظرفيتهاي خوبي که ايجاد کرده است، آنچنان زياد است که نياز به کمي خلاقيت به خرج دادن دارد.
گروه فرهنگ و هنر
منبع:iqna.ir