بزرگنمايي:

گرچه بيشتر زنان ارگاسم ناحيه کليتوريس را تجربه مي کنند و اندکي ارگاسم واژينال ولي زناني هم هستند که تجربه رسيدن به هر 2 ارگاسم را دارند.

ارگاسم زنان مسئله اي است که کمتر در مورد آن صحبت مي شود و شايد به دليل همين کمبود اطلاعات باشد که باورهاي نادرستي در موردش وجود دارد. اين مطلب به برخي از اين باورها اشاره و آنها را اصلاح کرده است.

اين مدل، انواع مختلف پاسخ زنان در يک رابطه جنسي را در وضعيت هاي متفاوت نشان مي دهد. 3 نوع منحني براي پاسخ جنسي زنان و عبور آنها از مرحله تهييج و ميل جنسي به مرحله ثابت (پلاتو) و مرحله نهايي که همان پايان رابطه است، ديده مي شود. براي ترسيم اين منحني ها از مطالعه هاي آماري مختلفي استفاده شده است. براي مثال يک زن مي تواند در يک رابطه، فرم منحني A را تجربه کند؛ يعني در يک شيب ملايم از مرحله تهييج جنسي به مرحله ثابت (پلاتو) برسد و در طول يک رابطه چند بار ارگاسم را تجربه کند و خيلي آهسته به مرحله رخوت در پايان رابطه برسد.

مدل مستر و جانسون

منحني B مانند منحني A يک عبور با شيب ملايم از مرحله تهييج به مرحله ثابت (پلاتو) را نشان مي دهد ولي تجربه ارگاسم همانند منحني A اتفاق نمي افتد و خيلي سريع تر از منحني A به مرحله رخوت و پايان رابطه مي رسد. در منحني C عبور از مرحله هيجاني و تهييج جنسي متفاوت است و مرحله ثابت (پلاتو) اصلا اتفاق نمي افتد و مستقيما وارد ارگاسم مي شود. هر زني مي تواند در موقعيت ها و شرايط متفاوت هر 3 نوع منحني را در طول رابطه زناشويي خود تجربه کند.

اين باور اشتباه است. اين باور که زناني که به ارگاسم نمي رسند سرد مزاج هستند، احتمالا از تئوري فرويد اقتباس شده که معتقد بود فقط زناني که ارگاسم واژني دارند، از سلامت جنسي برخوردارند و به ارگاسم رسيدن از طريق تحريک ناحيه کليتوريس نشانه وجود يک اختلال اعصاب و روان است. امروزه اين باور کاملا رد شده است. زني که از تحريک ناحيه کليتوريس به ارگاسم مي رسد، به طور حتم نوعي از ارگاسم را تجربه کرده و اصلا سرد مزاج نيست. به زناني که به ارگاسم نمي رسند اما ميل به برقراري رابطه زناشويي دارند نيز در اصطلاح طبي سرد مزاج نمي گويند.

اين باور اشتباه است. نبايد زنان را به دو گروه تقسيم کرد. گرچه بيشتر زنان ارگاسم ناحيه کليتوريس را تجربه مي کنند و اندکي ارگاسم واژينال ولي زناني هم هستند که تجربه رسيدن به هر 2 ارگاسم را دارند.

اين باور اشتباه است. شايد به جاي آنکه بگوييم برخي زنان به ارگاسم نمي رسند بهتر است بگوييم به ارگاسم نزديک مي شوند. ممکن است زني در 30 سالگي ارگاسم را تجربه نکرده باشد اما در 32 سالگي به آن برسد. گاهي نيز زني با همسر اول خود هرگز به ارگاسم نمي رسد اما در ازدواج دوم اين حس را تجربه مي کند زيرا رسيدن زن به ارگاسم تا حد زيادي به رفتار مرد و تصويرهاي ذهني که او خلق مي کند، بستگي دارد.

اشتباه است. لذت از برقراري رابطه زناشويي مسئله اي مجزا از رسيدن به ارگاسم است.

اين باور نيز اشتباه است. بعد از تحولات قرن 20، تا مدت ها به ارگاسم رسيدن زنان مورد بحث بود و بسياري از زناني که به اين نقطه لذت جنسي نمي رسيدند، سرد مزاج تلقي مي شدند. مردان نيز گاهي از اينکه نمي توانستند همسرشان را به ارگاسم برسانند، احساس ناتواني مي کردند. اين موضوع در آن زمان باعث شد زندگي هاي مشترک زيادي از هم پاشيده شود زيرا زنان اين مسئله را به ناتواني مرد و مردان آن را به سرد مزاجي زن ربط مي دادند اما واقعيت اين است که لذت جنسي براي زن مهم است و نرسيدن به ارگاسم مانع اين حس نيست.

اين باور اشتباه است. برخي زنان تلاش مي کنند که وانمود کنند به ارگاسم رسيده اند تا رابطه شان با همسرشان بهتر شود در حالي که اين کار به رابطه زناشويي صدمه مي زند و از رسيدن زن به ارگاسم جلوگيري مي کند. از سوي ديگر، دروغگويي زوج ها را از هم دور مي کند. رسيدن به ارگاسم و لذت جنسي حاصل ارتباط درست و صادقانه زوج هاست. زن است که با راهنمايي صحيح، به همسرش مي آموزد چطور او را به نقطه اوج لذت نزديک کند.

اشتباه است. ارگاسم ممکن است به شيوه هاي مختلفي تجربه شود؛ همانطور که مثلا ما گاهي با شنيدن يک لطيفه لبخند مي زنيم، گاهي آرام مي خنديم و گاهي قهقهه مي زنيم. شايد شدت يک خنده از ديگري بيشتر باشد اما همگي در پي خوشحالي بروز مي کنند و همگي واقعي اند. ارگاسم نيز به هر شکلي رخ دهد، واقعي است.

اين باور نيز اشتباه است. ممکن است زني هرگز به ارگاسم نرسد اما از رابطه زناشويي با همسرش لذت ببرد و برعکس زني به ارگاسم برسد اما چون همراه رابطه زناشويي عشق و نوازش وجود ندارد، از لحاظ رواني ارضا نشود. هدف از برقراري رابطه زناشويي رسيدن به ارگاسم نيست و اين موضوع تاثيري در خوشبختي زوج ها ندارد هر چند همراهي آن با نوازش و لذت جنسي زوج را به هم نزديکتر مي کند.

منبع : IR-DR.com