پيش از آنکه در کشورهاي ديگر موفقيت فرهادي را به نام خود سند بزنند...
سينما
بزرگنمايي:
چه خبر - چرا بايد مخالفان اصغر فرهادي نيز به دنبال حفظش باشند؟
پس از انتخاب فيلم فروشنده به عنوان بهترين فيلم غيرانگليسي زبان در هشتاد و نهمين دوره جوايز اسکار، اصغر فرهادي به موقعيت منحصر به فردي دست يافت که او را در جايگاه برجسته ترين فيلمسازان تاريخ قرار مي دهد؛ موقعيتي که با طرح نام ايران، براي گروه وسيعي از مردم جهان، نام او را به عنوان يک نماد مثبت تداعي خواهد کرد و بدين سان حتي اگر گروهي با مشي فرهادي مخالف باشد، بايد درصدد حفظش برآيد.
در ايران معمولاً قهرماني هاي ورزشي بيشترين توجه را به خود جلب مي کنند و اين وحدت رويه در توجه به قهرمانان ورزشي متاثر از سازوکار نسبتاً شفاف براي کسب قهرماني رويداد بين المللي و همچنين فاصله قابل توجه ورزش از امر سياسي است، به گونه اي که گاهي رفتارهاي سياسي و حتي مذهبي در صحنه هاي بين المللي ورزشي مي تواند منجر به محروميت هاي سنگيني از سوي نهادهايي چون کميته بين المللي المپيک و فدراسيون هاي بين المللي شود.
در سينما اما همه چيز فرق مي کند و آنچه بر پرده سينما نقش مي بندد مي تواند جنبه هاي مختلف داشته باشد که درباره اش به طور طبيعي اختلاف نظرهايي وجود دارد. به همين دليل هيچ فيلم سينمايي را در دنيا نمي توان يافت که همگان موافق مضمونش باشند و مخالفاني نداشته باشد. به همين نسبت، هيچ کارگرداني را نمي توان يافت که نظر همه منتقدان و تماشاگران را جلب کرده باشد. حال به اين اختلافات بايد فضاي رويدادهاي سينمايي مشتمل بر جشنواره ها و جوايز را نيز افزود که از ابتدا محمل سوتفاهم بوده است.
اين سوتفاهم و اختلاف باعث شد تا در اعتراض به رويه جشنواره فيلم ونيز، جشنواره فيلم کن خلق شود و به تعبير ديگر، نگاه نقادانه به آنچه در جشنوارها و رويدادهاي بين المللي سينمايي مي گذرد، از گذشته وجود داشته که همه اينها به غيرکمي بودن و کيفي نبودن سنجش ارزش هاي سينمايي آثار مختلف مربوط مي شود. اتفاقا در چنين فضايي که تجميع سليقه ها، منجر به انتخاب يک اثر سينمايي به عنوان فيلم برتر مي شود، رقابت دشوارتر از صحنه ورزش است.
شايد متاثر از سلايق يا فضاي به وجود آمده بتوان در يک دوره، از يک جشنواره يا جايزه بين المللي موفق ظاهر شد اما تنها شماري از سينماگران برجسته ايراني در اين عرصه به شکل واقعي -ونه زودگذر- موفق بوده اند. فرهادي با سينمايي تثبيت شده که براي دقيقه به دقيقه اش فلسفه دارد و اين فلسفه روايي را در گفت و گوهايش با رسانه ها تشريح مي کند، در يک بيش از يک دهه اخير در تراز بين المللي موفق بوده و با «فروشنده» آغاز نمي شود و پايان نمي يابد.
فرهادي سينماي اجتماعي ايران را با آميزه هاي از سينماي هيچکاکي در هم آميخته و مولفه هايي بين المللي که براي عموم مردم دنيا از جمله مردم آمريکا قابل فهم است را در بستر روايي اش جاري مي سازد. به نظر مي رسد فرهادي پس از «درباره الي» که برخي مفاهيم مطرح شده در آن نظير «سفر گروهي به شمال ايران» براي مخاطبان بين المللي بدون توضيح بيرون قابليت فهم عميق را نداشت، کوشيد کانسپتي عمومي تر و قابل درک براي مخاطب غيرايراني را به تصوير بکشد و در «جدايي نادر از سيمين» و «فروشنده» به چنين هدفي دست يافت.
البته برخي ديدگاه هاي ديگري دارند و فرهادي را در معرض اتهامات سنگيني قرار مي دهند که فراتر از يک فيلم سينمايي است! در واقع اگر يک فيلم سينمايي و يا يک فيلمساز چنان آثار عميقي داشت، بايد تاکنون شاهد انقلاب هاي بزرگ در دنيا تحت تاثير فيلم هاي سينمايي بوديم اما واقعيت آن است که چنين اتفاقاتي در دنيا رخ نداده و مديوم سينما همواره در حدود مشخصي عمل کرده است. بنابراين ايجاد هراس از سينما و اصغر فرهادي چندان با منطق سازگار نيست و سواي اينکه با نگاه او در فيلمسازي موافق باشيم يا نباشيم، بايد به اثري که فرهادي در قبال نام «ايران» داشته، توجه کرد.
بدون شک از اين پس وقتي در يک کشور خارجي، هويت تان را به يک شهروند کشور ديگري مي گوييد، يکي از چند نامي که مي شنويد، اصغر فرهادي است. اصغر فرهادي به عنوان يک نماد مثبت تا اين سطح براي ايران اثرگذار است و خوشمان بيايد يا نيايد، برنده دو اسکار در سطح بين المللي به عنوان يک فيلمساز موفق و معتبر شناخته مي شود که مطرح شدن نامش به عنوان يک «ايراني» داراي جنبه هاي مثبتي است و اين واقعيت را جامعه ايراني در کشورهاي غربي، به خوبي درک مي کنند.
بنابراين منطق حکم مي کند، پيش از آنکه گروهي در ساير کشورها موفقيت فرهادي را به نام خود سند بزنند، حتي مخالفان فرهادي به دنبال حفظش به عنوان يک سرمايه ايران باشند که در هر دو بار حضورش در اسکار، پيام صلح و دفاع از مصالح ايران را از اين تريبون مطرح کرد. فرهادي از اين پس آنچنان صداي بلندي در سطح بين المللي خواهد داشت که در بزنگاه ها از يک موقعيت استثنايي براي رساندن صداي ايران به مردم جهان برخوردار است و اگر گروهي از سينماي فرهادي خوش شان نمي آيد، نبايد اجازه دهند از اين ظرفيت بالقوه محروم شويم.
گروه فرهنگ و هنر
منبع: tabnak.ir
-
سه شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۲:۱۷:۴۳ PM
-
۳۱۱ بازدید
-
-
چه خبر