بزرگنمايي:
چه خبر - احمدي نژاد باز هم دست به قلم شد
ميگويد خادم مردم است و شيفتهء خدمت به مردم، اما عملکرد و رفتارش نشان مي دهد او شيفتهء شهرت است و قدرت. رفت و آمدها، سخنراني و واکنش هاي او در عالم سياسي به سبک و شيوه اي است که جز خبرسازي براي آن نمي توان نام ديگري يافت. او و نزديکانش به سبکي عمل مي کنند و سخن مي گويند که حتي غيبت هايشان در عالم رسانه هم خبرساز مي شود. به همين دليل هم عنوان «مردي که شيفته شهرت است» بيشتر از هر عنواني معرف «محمود احمدي نژاد» و حلقه اوليه يارانش است.
احمدي نژاد در تازه ترين اقدامش که به 24 ساعت پيش برمي گردد، باز هم دست به قلم شده و نامه نگاري کرده است. اين بار اما مقصد نامه هاي او فراي مرزهاي کشور است و به شخصي نامه نوشته که به گفته منتقدانش، بيش از هر فرد ديگر شبيه خود اوست. احمدي نژاد ديروز در نامه اي به «دونالد ترامپ»، چهل و پنجمين رئيس جمهوري ايالات متحده امريکا نام خود و سبکش را رسانه اي کرد.
او نامه سيزده صفحه ايش را ـ که همزمان به دو زبان فارسي و انگليسي منتشر شده ـ به دو روش به دست ترامپ رسانده؛ يکي ارايه نامه به سفارت سوئيس در تهران که حافظ منافع امريکا در کشورمان است و ديگري ارسال آن به توئيتر شخصي ترامپ. اين در حالي است که به گفته کاربران توئيتر، اين باکس توئيتر ترامپ بسته است و امکان برقراري ارتباط با او وجود ندارد.
احمدينژاد در نامهاش تلويحا از رياست جمهوري ترامپ استقبال کرده و نوشته: «از فضاي سياسي و رسانهاي آمريكا چنين استنباط ميشود که نتيجه انتخابات برخلاف روال معمول و خارج از اراده و پيشبيني هيأت حاکمه و جريان اصلي پشت صحنه سياست آمريكا بوده است. مواضع حزب رقيب و برخي از اعضاي حزب شما و اغلب رهبران غربي نيز همين مطلب را القا ميکند. صرفنظر از صحت و سقم آن، انتخابات اخير، بخشي از مطالبات واقعي و انباشته مردم آمريكا را آشکار کرد... .»جنابعالي به درستي، نظام سياسي و ساختار انتخاباتي آمريكا را فاسد و ضدمردمي توصيف کردهايد. نظام انتخاباتي آمريكا براي دهههاي متوالي، رأي مردم را به اسارت گروهي اندک گرفته است. گروهي که در ظاهر در قالب دو حزب حکومت ميکنند، اما در واقع نماينده يک اقليت، يعني سردمداران ثروت و قدرت جهانياند. تغيير نظام انتخاباتي آمريكا و آزاد کردن اراده و منافع مردم از اين اسارت تحميلي، کاري بزرگ و اصلاحي اساسي است.»
پندهاي اقتصادي احمدي نژاد به ترامپ
نکته جالب اين نامه توصيه هاي اقتصادي احمدينژاد به ترامپ است. او در بخشي از نامه اش آورده است: «جنابعالي اعلام کردهايد که خزانهداري کل آمريكا طي چند سال حدود 23 هزار ميليارد دلار دارايي کاغذي خلق کرده است. معناي اين سخن آن است که با سوءاستفاده از جهانروايي دلار و بدون کار و تلاش يا ارائه کالا و خدمات، اين رقم از جيب ملتهاي جهان برداشته شده است. متأسفانه اين سرقت بزرگ و مدرن به نام مردم آمريكا ولي در واقع به نفع عدهاي خاص انجام شده است. اين بدان معناست که دولت و هيأت حاکمه آمريكا به همين مقدار به ديگر ملتها بدهکارند. گمان ندارم که مردم آمريكا به اين بزرگترين دستبرد تاريخ راضي باشند. انتظار اين است که ثروت ربوده شده ملتها به آنها بازگردد يا لااقل اين روند غيرانساني و مخرب متوقف گردد. اين يک اصلاح اساسي و ساختاري است.»
اين سخنان در حالي عنوان شده که عملکرد اقتصادي دولت هاي نهم و دهم به لحاظ بالا بردن نرخ تورم و تحويل دادن دولت با نرخ تورم بيش از 40 درصد، برداشت هاي غيرقانوني از صندوق توسعه ملي و صندوق ذخيره ارزي، قرار دادن کشور در شرايط رکود اقتصادي، رشد اقتصادي منفي، بالا رفتن نرخ بيکاري و ... با وجود کسب بالاترين درآمد نفتي ايران در تاريخ از موضوعاتي است که کارشناسان اقتصادي به شدت نسبت به آن منتقد هستند و بخشي از شرايط نامناسب اقتصادي امروز کشور را به عملکرد نامناسب ان دوره مربوط مي دانند؛ هرچند اين مسأله هم نافي نواقص عملکرد اقتصادي دولت فعلي نيست.
جاي خاي يک انتقاد
هر چند نامه نوشتن احمدي نژاد اقدامي شخصي و مورد انتقاد بسياري از فعالان سياسي و دپيلمات هاي کشورمان است، او نامه را نوشته و رسانه اي هم کرده و دراين نامه از هرچه دل تنگش هم مي خواسته سخن گفته است و حتي خواستار احترام گذاشتن ترامپ به زنان به عنوان مظاهر زيبايي آفرينش شده است، اما در اين ميان نکته اي و جود دارد و آن اين است او که به امضاي خادم مردم ايران نامه را نوشته و توجهي به حق مردم ايران نکرده است. او بي توجه به دستور ترامپ مبني بر منع ورود شهروندان ايراني به آمريكا به اتهام حمايت از تروريسم، از اين جنجال و اتهام بزرگ که تبيعض و تهمت ناروايي است هم گذشته است.
اين در حالي است که اين اقدام رئيس جمهوري امريکا پيشتر مورد انتقاد مردم و قريب به اتفاق مسئولان کشور و حتي غير ايرانيان در خارج از کشور قرار گرفته بود. به هرحال او صلاح ديده به سبک خود اعلام موضع کند و در نامه اش آورده است: «يادتان باشد تصويري که رسانههاي آمريكايي از ملت ايران ارائه ميکنند، هرگز منعکسکننده واقعيتهاي مردم بزرگ و شريف ايران نبوده و نيست».
«بوش» گيرنده اولين نامه احمدينژاد
احمدي نژاد اولين نامه اش به سران جهان را ده سال پيش به «جورج دبليو بوش» رئيس جمهور وقت آمريکا نوشت. ارديبهشت ماه سال 85 بود و يک سال از رياست جمهوري او ميگذشت که در فرودگاه مهرآباد در حالي که تهران را به مقصد اندونزي براي شرکت در نشست گروه هشت کشورهاي اسلامي ترک ميکرد، خبر داد که نامهاي براي بوش ارسال کرده که حاوي نقطه نظرات ملت ايران و پيشنهادهايي براي حل مشکلات ميان دو کشور است.
او گفت، نامه را توسط سفارت سوييس در ايران به بوش رسانده است. نامه او به بوش 18 صفحه بود. نامه احمدي نژاد بيشتر، اقدامي ايدئولوژيک براي اثبات درستي ديدگاههاي جمهوري اسلامي تلقي شد تا ابتکاري جديد براي برطرف کردن اختلافات عميق بين ايران و ايالات متحده آمريکا. احمدي نژاد در اين نامه ضمن بررسي وضعيت موجود در جهان، با اشاره به هولوکاست و مسأله اسراييل به محکوم کردن سياست خارجي آمريکا ميپردازد. چندي بعد بدون آنکه بوش نامه اي رسمي براي احمدي نژاد بنويسد، وزارت امور خارجه آمريکا در اولين واکنش به نامه «محمود احمدينژاد» آن را «تلاشي ضعيف» براي گفت و گو با مردم آمريکا خواند.
نامهنگاريهاي احمدينژاد ايده کيست؟
احمدي نژاد قبل از اولين نامه اش اعلام کرده بود که در نظر دارد نامههايي را براي رهبران برخي کشورها بفرستد. همان روزها نزديکانش گفتند او مي خواهد شيوه پيامبر اسلام (ص) را در ديپلماسي در پيش بگيرد. بر همين اساس بود که برخي، نامهنگاري به رهبران جهان را ايده «سعيد جليلي» دبير سابق شوراي عالي امنيت ملي ـ که چهره اي نزديک به احمدي نژاد خوانده مي شد ـ ارزيابي کردند، زيرا جليلي سال هاست درس «ديپلماسي پيامبر» را در دانشگاه امام صادق(ع) تدريس مي کند. برخي ديگر اما «مجتبي ثمره هاشمي» دستيار، مشاور و دوست نزديک احمدينژاد را باني اين ابتکار دانستهاند.
به هر روي احمدي نژاد نامه نگاري هايش را از سال 85 کليد زد و اين رويکرد را در تمام مدت رياست جمهوري اش جسته و گريخته ادامه داد. در نهايت پس از پايان سکان داريش بر قوه مجريه در حالي که همه گمان مي کردند اين شيوه او پايان مي يابد، احمدينژاد کمتر از دو سال بعد از تحويل پاستور به «حسن روحاني» باز هم دست به قلم شد و در مقام رئيس دولت نهم و دهم جمهوري اسلامي و با امضاي خادم ملت ايران براي باراک اوباما و دبير کل جديد سازمان ملل نامه نوشت. نکته مشترک همه نامه هاي احمدي نژاد جز امضاي خادم ملت ايران اين است که هيچ يک از نامه هاي او پاسخ رسمي دريافت نکرده اند. به نظر مي رسد، غير از رسانه اي شدن اين نامه ها، مخاطبان مورد اشاره او نامه هايش را حتي مطالعه هم نکرده باشند. اين در حالي است که خود او به همه نامه هاي دريافتي اش مثلا نامه مادر يک شهروند امريکايي هم جواب مبسوطي مي دهد.
نامه به سران جهان
هرچند نامه او به بوش، هيچ پاسخ رسمي را از گيرنده به همراه نداشته و حتي کاخ سفيد رسما اعلام کرد که جواب رسمي به اين نامه نمي دهد، احمدي نژاد اعلام کرد که نگارش نامه به سران کشورهاي جهان را در دستور کار خود دارد و ادامه ميدهد، به اين ترتيب بود که نامه نگاري هاي احمدي نژاد پس از بوش با ارسال نامه به «آنگلا مرکل، ژاک شيراک، رومانو پرودي و پاپ بنديکت شانزدهم» تا آذرماه سال 85 ادامه يافت. احمدي نژاد همچنين در چهارمين نشست خود با خبرنگاران در دوره رياست جمهورياش در آبان ماه 85 اعلام کرد که به زودي پيامي خطاب به ملت آمريکا خواهد فرستاد. در مورد محتواي اين پيام توضيحي نداد، اما ملت آمريکا را مردمي خواند که تحت فشارند و از حکومت خود ناراضياند و گفت که ارسال پيام براي آمريکاييان را به درخواست خود آنان انجام ميدهد!
نامه هاي احمدي نژاد به اوباما
پس از پيروزي اوباما در انتخابات رياستجمهوري آمريكا، احمدينژاد پيام تبريکي براي او فرستاد. با اينکه اين کار به دليل قطع رابطه دو کشور اساسا در عرف ديپلماتيک نميگنجيد، در همه دوره رياستجمهورياش تلاش ميكرد رابطه با آمريكا را از سر بگيرد و تمايل نشان دادن به مذاکره دوجانبه و اين نامهها جزو تلاشهاي ناکام او بود.
نامه نگاري پس از پاستور
احمدي نژاد بعد از پايان دوران رياستجمهوري اش هم از نامه نوشتن دست برنداشت. او دو سال بعد از خداحافظي از با پاستور در 18 مرداد 1395 در دو صفحه با سربرگ رسمي دفتر رئيسجمهور دوره نهم و دهم، براي «باراک اوباما»، رئيسجمهور وقت آمريكا نامه نوشت و در اين نامه از اوباما خواست حکم توقيف دو ميليارد دلار اموال ايران را که تيرماه امسال از سوي ديوان عالي آمريكا صادر شده است، ابطال کند. او چهار ماه پس از نامه ي دومش به اوباما، «آنتونيو مانوئل د اوليويرا گوتررس» دبيرکل جديد سازمان ملل نامه نوشت و انتخاب وي را به اين سمت تبريک گفت و براي افزايش کارامدي سازمان ملل پيشنهادها و راه کارهايي به وي ارائه کرد.
منتقدان چه مي گويند؟
او در حالي نام «خادم مردم» يا نمايندگي از طرف مردم ايران را در نامه هايش براي خود برگزيده است که از سوي هيچ جمع يا نهاد يا «ان جي او»يي به اين عنوان انتخاب نشده و اقدام او رسما تلاشي خودجوش و فردي است. همين امر هم سبب شده است که هم برخي مردم و هم مسئولان سياست خارجي کشور نسبت به اين اقدام او معترض شوند.
برخي فعالان و کارشناسان حوزه سياست خارجي کشور بر اين باورند که اقدامات ناگهاني احمدي نژاد در قالب نامه نگاري به مسيري که ديپلمات ها و دستگاه ديپلماسي در پيش دارند، لطمه خواهد زد، چون امري غير مرسوم، خارج از چارچوب ديپلماتيک و غير هماهنگ شده با وزارت خارجه به عنوان سکان دار عرصه سياست خارجه کشور است و از طرفي بدون پاسخ ماندن نامه نگاري هاي او (به عنوان رئيس جمهور سابق جمهوري اسلامي ايران) از سوي مخاطبانش براي کشور و نظام اسلامي ايران پسنديده و مطلوب نيست.
به هر روي احمدي نژاد همواره نشان داده نه به نقدها کاري دارد و نه به مصالح و منافع ديگران، به همين دليل هم او به روال قديمياش دست به قلم شده و با امضاي «خادم ملت ايران» به ترامپ نامه نوشته است تا نشان دهد چه نامه اش ديده شود يا نه، او برعزم خود پا برجاست و مسير خبرسازي اش را ادامه خواهد داد.
منبع: تابناک