اهوازي ها: دهانمان مزه خاک گرفته
اجتماعي
بزرگنمايي:
چه خبر - قطعي برق اهواز کمتر از ١٢ ساعت نيستشهروند نوشت: اعتراض اهالي اهواز به آلودگي هواي شهرشان به چهارمين روز رسيد. همه آنهايي که در روزهاي اخير از خيابان «فلسطين» گذشتند و انبوهي از جمعيت را در مقابل ميلههاي سياه استانداري اهواز ديدند، ميدانند که در سردترين روزهاي سال، شهرشان، اهوازشان، در چه تنشي دست و پا ميزند. حال اهواز ناخوش است و شهروندان و اهالي اهواز، چه آنها که در اين شهر چشم باز کردهاند و چه آنها که مهاجرند، در روزهاي گذشته پلاکاردها را دست گرفتند و فرياد زدند که اين تجمع، اين اعتراض، «سياسي نيست» و آنها دنبال ابتداييترين حقشان، سهمشان از زندگي در يکي از شهرهاي جنوبي کشور هستند: «اهواز را نکشيد.» آنها بعدازظهر پنجشنبه هم ادامه اعتراضهايشان را گرفتند. حالا ديگر تنها شدتگرفتن ريزگردها و قطعي آب دليل اعتراضشان نيست، آنها نسبت به انتقال آب کارون هم گلايه دارند. اهواز هفته سختي را پشت سر گذاشت، ميزان ريزگردها به اوجش رسيد، برق قطع شد و بلافاصله پس از آن لولهها از آب خالي شدند و زندگي مردم را فلج کرد. همينها هم سبب شد تا مردم، اهالي اهواز، در چهار روز پيش ساعتهايشان را روي ٤ عصر کوک کنند و در خيابان فلسطين، جايي که جنوبيترين منطقه اهواز را به شماليترين آن وصل ميکند، جمع شوند و از مسئولان و از استاندار بخواهند که «فکري کنند». جان اهوازيها به لب رسيده؛ تحمل گردوخاک سخت بود، حالا با قطعي آبوبرق سختتر شد. قطعي برق به آلودگي اضافه شد پس از يک هفته سخت، سرانجام از بعدازظهر روز پنجشنبه آسمان اهواز باز شد و رنگ آبي به خود ديد و برق هم وصل شد، اهوازيها اما دلشان به اين هوا خوش نيست: «همين الان به اين سلفون دست بزن، ببين چقدر خاک گرفته.» «مزرعاوي»، کنار دکهاش در «لشگرآباد» ايستاده و پايينِ سرقليان را گرفته تا دستش نسوزد: «اينقدر هواي خوب نديدم که امروز وقتي هوا کمي باز شد، گفتيم هوا ديگر پاريسي شده.» واژهها با کسره، از دهانش بيرون ميآيد؛ سيهچرده است و ريشهايش را تازگي نزده، روپوش سفيدي تنش است و به قول خودش «حلويات» يا همان شيريني ميفروشد در خياباني كه حالا انگار چراغانياش كردهاند، پرنور. بچه اهواز است: «ما خيلي در اين هوا ضرر کرديم، جداي از اين اينکه اين هوا يکي در ميان کارمان را تعطيل ميکند، زنم بچهدار نميشود، هر چه رفتيم پي کارش گفتند نميشود، آخرين بار دکتر گفت که اين مال زندگي در اين هواي آلوده است، مطبش پر بود از زناني که حامله نميشوند، ميگويند در اين هوا قلب بچه تشکيل نميشود و سقط ميشود.» مزرعاوي ٥سال است ازدواج کرده، زمين کشاورزياش را فروخته و تا حالا ١٠ميليون تومان براي بچهدارشدن خرج کرده است: «يک عالم پول داديم، بچه برايمان درست کردند اما افتاد.» ديگر تحمل هواي اهواز برايش سخت است: «باور نميکني اگر بگويم در خانه نشستيم، در و پنجره بسته است اما خانه پر از گرد و خاک ميشود. همين خودمان چند وقت پيش خانوادگي آزمايش داديم به ما گفتند که در ادرارتان خون است، فکر کرديم فقط خودمان اينطوريم، اما بعد فهميديم که خيلي از اهوازيها اين مشکل را دارند، دکتر به ما گفت که اين خاکي که در هواست، سم دارد، ريه را هم عفوني ميکند.» مزرعاوي ٣٩ ساله است، اطلاع درستي از منشأ گردوخاک و دليل قطعي برق ندارد: «ميگويند صاعقه زده آبجي، ها؟» او از روزهايي ميگويد که اينجا، در يکي از محلات جنوبي و شلوغ و پرتردد شهر که پاتوق فلافلفروشيهاست، وقتي هوا آلوده ميشود، چشم چشم را نميبيند: «چراغهاي سفيد، به خاطر آلودگي، زرد ديده ميشود، به فاطمه زهرا، اينقدر خاک روي وسايلمان مينشيند.» و دو انگشتش را براي نشان دادن«اين قدر» باز ميکند، مثل خيلي از اهوازيها گلايه دارد: «ما ميگوييم چرا وقتي غلظت آلايندهها به ٩٩درصد ميرسد و ديد منفي يک ميشود، مدارس و ادارهها را تعطيل نميکنند، بچهها به دليل آلودگي هوا مدرسه نميروند اما از نمرهشان کم ميکنند، خو چرا؟ چرا مسئولان تا زماني که اوضاع وخيم نشود، کاري نميکنند؟ اي کشوري که کارهاي هستهاي ميکند، يعني نميتواند وضع آلودگي هواي ٢٤ ساعت يا حتي ١٢ ساعت بعدش را پيشبيني کند؟ خدا سر شاهده ميتوانند کاري براي اهواز کنند، اما نميکنند. امروز تا ساعت ٣ و ٤ ما برق نداشتيم، ديشب هم آبمان قطع شد، ما خيلي حرف در دلمان هست، اما نميتوانيم بگوييم.» حرفهاي او را آقاي موسوي هم تأييد ميکند، مغازهداري که روي صندلي چرمي، تکيه داده و زغال قليان ميفروشد: «روزي که ميخواهند مدارس را تعطيل کنند، ديگر ساعت ١١ و ١٢ ظهر است، ديگر چه فايده، بچهها مدرسه رفتهاند.» او يک ماه بيشتر است که در لشگرآباد اهواز مغازه دارد و خودش، چند کوچه پايينتر زندگي ميکند: «هوا که آلوده ميشود، خاک روي اين غذاها مينشيند اما مردم غذاها را با همين خاک رويش ميخورند.» حرفش را «قاسم» نميپذيرد، جوان ٣٠، ٣٥ سالهاي که دو مغازه آن طرفتر، پول ساندويچ فلافل را از مشتري ميگيرد: «هوا که آلوده ميشود، ما تعطيل ميکنيم، مثلا اين هفته دو روز صبح هوا آلوده بود، تعطيل کرديم، به جايش عصر باز کرديم و يک روزش عصر هوا آلوده بود که صبح باز کرديم.» جلوي مغازهاش شلوغ است: «نه استانداري و نه فرمانداري و نه حتي نمايندگان مجلس، توجهي به اهواز نميکنند، ديگر باران که ميزند ميدانيم پشت بندش برق قطع ميشود و بعدش هم آب. اينها در اهواز سابقه نداشته.» هميشه خاک است، اين توصيف اهالي اهواز از وضع آسمان و هواي شهرشان است، ديگر دل خوشي از باران هم ندارند: «تا حالا گرد و خاک بود، حالا قطعي برق و آب هم بهش اضافه شده، خيلي داريم اذيت ميشويم.» قطعي برق کمتر از ١٢ ساعت نيست يک هفته است که وقت و بيوقت، برقشان قطع ميشود، هر بار هم کمتر از ١٢ ساعت نيست: «کل اهواز برقش قطع شده بود، جز محله انوشه.» دليلش را تجاريبودن آن منطقه ميداند و به طعنه ميگويد: «آنجا زشت است برق قطع شود، تجاري است.» «جاسم» اما حرفهايش را قبول نميکند، جواني که بر خيابان کيانپارس اهواز، سوپرمارکت دارد: «وقتي برق ميرود، همه جا ميرود، بالا و پايين ندارد اما گاهي يک فاز از اهواز مشکل برق پيدا ميکند، بعضي وقتها يک فاز ديگر، مثلا چند روز پيش، همه جاي اهواز برق داشت اما اينجا نداشت.» موهايش بور است و چشمهايش روشن، چند روز است که چشمهايش از خرابشدن خوراکيهاي يخچال مغازه ترسيده: «يک روز صبح تا ظهر برق نداشتيم، از شانسمان يخچال خالي بود و گرنه تمام بستنيها آب ميشد.» حالا يخچالش پُر بستني است اما اين همه ماجرا نيست: «ما از فروش خيلي ضرر کرديم، روزهايي که برق نيست، دستگاه کارتخوان هم قطع ميشود و مردم از ما خريد نميکنند، آن روزي که کامل برق رفت، ما يکميليون تومان ضرر کرديم.» زندگي مردم مختل شده، اين جمله مشترک اهوازيهاست: «اهواز خيلي وقت است که وضع بحراني دارد، هميشه آلوده است.» اين را مرد حدودا ٦٠ سالهاي که بستهاي را روي ميز ميگذارد تا قاسم برايش حساب کند ميگويد؛ متولد آبادان است و حالا ١٥ سالي ميشود اهواز زندگي ميکند: « اين روزها کسي جرأت نميکند از خانه بيرون برود. مردم در خانههايشان از قطعي برق هراس دارند.» از تجمعهاي جلوي استانداري خبر دارد: «البته دو گروه هستند که جلوي استانداري تجمع کردهاند، يکي در اعتراض به آلودگي هوا، ديگري گروهي که چندين ماه است از يکي از سازمانها حقوقشان را نگرفتهاند و معترضند.» ميگويد: « قبلا هم از اين تجمعها در اعتراض به آلودگي هوا بوده، اما نه به اين وسعت.» او هم بعدازظهرها اهالي اهواز را جلوي استانداري ديده. اهوازيها از اينکه ديده نميشوند، از اينکه حرفشان را هزار باز زدهاند اما کاري برايشان نشده، از اينکه سالها درگير جنگ بودند و حالا خاک و قطعي آب و برق سهمشان از زندگي شده، ناراحتند، نااميدند: «ديروز از ساعت دو ظهر برقمان قطع شد تا صبح امروز.» حساب که ميکند نزديک به ١٦ ساعتي ميشود: «برق که ميرود، زندگي مردم فلج ميشود، خدا رحم کرد تابستان نيست وگرنه از گرما ميمرديم، فاجعه ميشد.» اين را هم مغازهدار ديگري در همان خيابان کيانپارس اهواز ميگويد که محله مرفهنشينهاي اهواز است: «چند روز پيش دوستم سرسيلندرش خراب شد، برد تعميرگاه، برق نداشت. دو روز ماشينش گوشه خيابان افتاده بود، به خاطر نبود برق.» اين جملههاي راننده تاکسي است که در خطيهاي کيانپارس مسافر سوار ميکند: «وقتي آلودگي زياد ميشود، ديد کم ميشود، آنقدر که ديگر نميشود ماشين جلويي را ديد، همين چند روز پيش، يک سرويس بردم، هوا خيلي بد بود، فرار کردم خانه. تصادف بشود چه کسي جواب ميدهد.» استانداري درست بين لشگرآباد و کيانپارس است، آن ساعت از شب، همه جا تعطيل است، مردي جلوي نردهها ايستاده: «در چند روز اخير، خيليها آمدند و جلوي استانداري تجمع کردند، قرارشان ساعت ٤ است، معمولا نزديک به ٤ ساعت هم ميمانند.» مزه خاک، يک مزه آشنا بقيه پول را ميگيرد و پسر ١٩ ماههاش را روي دوشش جابهجا ميکند، کنار مغازه بستنيفروشي ايستاده منتظر سفارشش است: «هوا آلوده که ميشود، اصلا بچه را از خانه بيرون نميآورم اما همان وقتي هم که خانه هستيم، کافي است کمي لب را تر کنيم، دهانمان مزه خاک ميگيرد.» ميگويد بايد شيشه خانهها دوجداره باشد تا جلوي ورود خاک را بگيرد. اصفهاني است اما اهواز زندگي ميکند: «تا قبل از اين فقط آلودگي داشتيم، حالا قطعي آب و برق هم به آن اضافه شده، با اين بچه خيلي سخت ميشود.» آبشان هم گِلي است: «وقتي آب قطع ميشود، شير آب را که باز ميکنيم رنگ آب قهوهاي است، گِل گِل است. دو سه دقيقه بيشتر طول ميکشد تا رنگش عادي شود.» از تنگي نفس اهوازيها هم ميگويد: «در روزهاي اخير، خيلي از اطرافيانم با مشکلات ريوي مواجه شدند، خيليها از تنگي نفس گلايه دارند.» رنج خوزستان از خشکسالي بلندمدت آسمان خوزستان اکنون آبي است اما اين استان را ديگر با گرد و غبار ميشناسند. مردم از مسئولان پاسخ ميخواهند اما آمار، آنچه خوزستان به آن دچار شده را، روشنتر بيان ميکند: اين استان نسبت به سال گذشته ٥٥درصد کاهش بارش داشته و در مقايسه با بارش بلندمدت با کاهشي ٥٢درصدي مواجه شده است. اين ميان اهواز از مهر امسال ٥٨ ميليمتر بارش داشته، در حاليکه بايد ١٥٥ ميليمتر باران دريافت ميکرد و اين يعني ٦٣درصد کاهش بارش نسبت به پارسال. آمار ميگويد ١٤درصد مساحت استان خوزستان به خشکسالي خفيف، ٦٨درصد به خشکسالي متوسط، ١٤درصد به خشکسالي شديد و ٤درصد به خشکسالي بسيار شديد دچار شده است و اينها همه تصويري از وسعت رنجي است که خوزستان از خشکسالي بلندمدت و انباشته ميبرد؛ اتفاقي که از آغاز بهمن با گرد و غبار شديد به استان پا گذاشت و قطعي پياپي برق، آب و تلفن اعتراض مردم را رقم زد. «کل استان خوزستان از ابتداي سال آبي (مهر ماه ٩٥) تا ٢٧ بهمن ماه امسال، ١١٥ ميليمتر بارش دريافت کرده است.» بر اساس آنچه شاهرخ فاتح، رئيس مرکز ملي خشکسالي و مديريت بحران سازمان هواشناسي ديروز اعلام کرد، ميانگين بارش بلندمدت اين بازه زماني در استان ٢٣٩ ميليمتر است و بنابراين خوزستان در مقايسه با بارش بلندمدت ٥٢درصد کاهش بارش داشته است. او در تشريح وضع بارش، دمايي و خشکسالي استان خوزستان به «ايسنا» گفته است: «از آنجا که استان خوزستان در سال گذشته تا تاريخ ٢٧ بهمن ٩٤، ٢٥٦ ميليمتر بارش دريافت کرده بود، ولي بارش امسال تا همين تاريخ ١١٥ ميليمتر بود، نسبت به سال گذشته ٥٥درصد کاهش بارش داشته است.» رئيس مرکز ملي خشکسالي و مديريت بحران سازمان هواشناسي با اشاره به فعالشدن کانونهاي مختلف داخلي استان خوزستان در فواصل مختلف سال گفت: «در اواخر زمستان و طي فصل بهار تعدادي از کانونها در شمال غربي خوزستان مثل انديمشک و شوش فعال ميشوند که در صورت وزش باد ميتوانند به منشأ گرد و خاک منطقه تبديل شوند، همچنين در فصلهاي پاييز و زمستان تعدادي کانون گرد و خاک در جنوب خوزستان شامل شادگان، ماهشهر، هنديجان، اميديه و رامهرمز فعال ميشوند که در صورت وزش باد جنوبي و خشکبودن بستر خاک، کانونهاي ماهشهر، شادگان و هنديجان اهواز را بهشدت تحتتأثير قرار ميدهند.» « مصوبه مقابله با ريزگردها عملا روي زمين مانده است» مصوبه دولت براي مقابله با ريزگردها اسفند ماه ٣٩ تصويب شد و اجراي آن در سال ٤٩ پيشبيني شده بود؛ اما اين مصوبه به خاطر تأمين نشدن ٠٩درصد از اعتبار آن «عملا روي زمين ماند.» پيش از اين معصومه ابتکار، رئيس سازمان محيطزيست به مقابله با گرد و غبار با دستهاي خالي گلايه کرده بود و حالا که از روزهاي اول بهمن، گردوغبار به استان خوزستان يورش برد، مديرکل حفاظت محيطزيست اين استان در اين مورد صحبت کرد. احمدرضا لاهيجانزاده اما در عين حال گفت: «در حال حاضر تغييرات و اصلاحاتي در اين مصوبه اعمال شده تا در سال ٦٩ عملياتي شود.» او که صبح ديروز در جلسه اقتصاد مقاومتي و بررسي راهکارهاي مقابله با ريزگردها که در استانداري خوزستان برگزار شد، سخن ميگفت، ادامه داد: «تقسيم کار بين دستگاهها هم در اين مصوبه پيشبيني شده و انتظار داريم اين موضوع در دستور کار ويژه و اول دولت قرار گيرد و عملياتي شود.» لاهيجانزاده همچنين راهاندازي ستادي شبيه آنچه براي احياي درياچه اروميه به راه افتاد را پيشنهاد کرد: «درخواست ميشود که يک ستاد، مشابه ستاد احياي درياچه اروميه که توسط دولت تشکيل شد، براي اين مصوبه نيز تشکيل شود تا در قالب همين ستاد تمام برنامههاي اين مصوبه، پيگيري و هر سه ماه يک بار گزارش آخرين اقدامات آن به دولت ارايه شود.» مديرکل حفاظت محيطزيست خوزستان با بيان اينکه در بحث کانونهاي گرد و غبار نبايد کانونهاي فرسايشي فداي کانونهاي رسي شود، گفت: «کانونهايي به طول ٠٢ تا ٠٣ کيلومتر در استان خوزستان وجود دارد که به علت احداث جادههاي دسترسي و لولههاي انتقال آب و گاز ايجاد شدهاند. يک خط لوله موجب شده است کانوني به مساحت ٠٣ هزار هکتار در غيزانيه اهواز ايجاد شود. البته اين کانون قابل مهار است و به راحتي با يک برنامه مديريتي در اين عرصه ميتوان بسياري از اينگونه کانونها را با کمترين هزينه مهار کرد.»
منبع: شهروند
-
شنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۰:۰۵:۳۶ AM
-
۱۶۷ بازدید
-
-
چه خبر