بزرگنمايي:
چه خبر - پسر 4 ساله، قرباني اشتباه پدر يا پزشک قلابي؟
پزشک قلابي و پدرجوان که پس ازمرگ دلخراش کودک 4 ساله دستگير شدهاند، دربازجوييها اتهام خود را نپذيرفتند. پزشک قلابي مدعي است که 3 ساعت بعد از خوردن متادون توسط پسرک وارد خانه شده است اما پدر کودک ميگويد قصد داشته بچه را به بيمارستان ببرد اما دکتر- قلابي - مانعش شده است.
پزشک قلابي با موهاي ژوليده و ظاهري به هم ريخته، درحضوربازپرس منافي آذر از شعبه سوم دادسراي امور جنايي تهران نشسته بود. اعتماد به نفس بالايي داشت و هر کلمهاي که به زبان ميآورد منطقي پشتش قرار ميداد. سعي داشت جملاتي را انتخاب کند که از اتهامش کم کند و از اتهام قتل پسرک رها شود. در کنارش نيز پدر شايان نشسته بود که مهندس مکانيک است.
درابتداي جلسه تحقيق، مدير ساختمان گفت: حدود 4 سال قبل پدر و مادر کامران - پزشک قلابي - که ساکن مجتمع بودند به فاصله کوتاهي فوت کردند. بعد ازمرگ آنها کامران را براي نخستين بار ديديم. پسر عمويش ميگفت: کامران به خاطر مشکلاتي که داشته حدود دوسال ازسوي خانوادهاش حبس شده بود.
آن طورکه او ميگفت: کامران تحصيلاتي در خارج از کشور ندارد و تنها 15 روز براي ترک اعتياد به مالزي برده شد. کامران رفتار معقولي باهمه داشت و همه او را دکتر صدا ميکردند. حتي براي من«ام آر آي» و چند نسخه هم براي ساير ساکنان ساختمان نوشت. هميشه از بوي تعفن داخل آپارتمانش شکايت داشتيم و بعد از دستگيرياش وقتي با هماهنگي قضايي وارد خانه شديم پي برديم که کامران واحد 142 متري را درمنطقه سعادت آباد به زباله داني تبديل کرده است. داخل حمام به قدري آشغال بود که من نميدانم او چطور حمام ميکرد. او شبها هم روي آشغالها ميخوابيد. پس ازاين ماجرا و هنگام تميزکردن خانه کامران، يک متر ليزري و يک ميخ پرچ پيدا کرديم. دو سال قبل ما تعميرات داشتيم و کارگرها وسايل شان را در لابي ساختمان ميگذاشتند، يک روز متوجه شديم که وسايل گم شدهاند و وسايل جديد خريديم.بعد ازدو سال وسايلي که ناپديد شده بود را داخل خانه کامران پيدا کرديم.»
درادامه جلسه، کامران به بازپرس گفت: «ليسانس متالوژي دارم و براي ادامه تحصيل به مالزي رفتم و مدرک متالوگرافي گرفتم. اما چون مدرکم به زبان انگليسي بود و بايد به فارسي ترجمه ميکردم، اين کار را نکردم و به همين دليل نتوانستم مهر پزشکي بگيرم. وقتي به تهران آمدم پدر و مادرم در عرض 4 ماه فوت کردند. تنها برادرم نيزسال ها قبل در استخر غرق شد. به همين دليل کسي را نداشتم و اين تنهايي باعث افسردگي من شد.
اوايل که به تهران آمده بودم در مؤسسات زبان تدريس ميکردم. اما بعد از يک سال اين کار را ترک کردم و تصميم گرفتم کمي طبابت کنم. البته من براي کسي نسخه ننوشتم وفقط چهار بار از مهر جعلي استفاده کردم که براي انجام آزمايش بود. دو مهر جعلي درست کردم که يکي شماره نظام پزشکياش اشتباه بود و آن را معدوم کردم و دومي شماره نظام پزشکياش مربوط به دندانپزشکي با فاميلي خودم بود.
او در رابطه با ماجراي مرگ شايان نيزگفت: «من ساعت 12 شب حادثه به خانه پدر شايان رفتم. درحالي که طبق نظريه پزشکي قانوني زمان استفاده از شربت متادون 3 ساعت قبل از حضور من بوده است. او ميتوانست در اين مدت بچهاش را به دکتر ببرد. من هيچ دارويي تجويز نکردهام و حتي قرص زغال را هم خود پدر و مادر شايان به او داده بودند. قبول دارم که مريضم و کمي مشکل دارم اما دست داشتن در مرگ کودک را قبول ندارم.»
پدر شايان هم اظهارکرد: «من مهندس هستم و به صورت تفنني مواد مصرف ميکنم. متادون را هم براي همين مسأله گرفتم. من ميخواستم بچه را نزد دکتر ببرم، او را روي کولم گذاشته بودم که يک دفعه کامران وارد شد و او را معاينه کرد و گفت حالش خوب ميشود. گفت اگر سر و صدايي هم از بچه شنيديد موضوع نگرانکنندهاي نيست. ساعت حدود دو نصفه شب بود که متوجه شدم بچه نفس نميکشد.همان موقع با اورژانس تماس گرفتم که وقتي آمدند وبچه را معاينه کردند گفتند بچه فوت کرده است.»
در ادامه بازپرس منافي آذر، دکتر قلابي را به اتهام مشارکت در قتل شبه عمدي کودک چهار ساله، دخالت در امور پزشکي و معرفي خود بهعنوان پزشک، جعل عنوان پزشک و جعل مهر پزشکي و سرقت و پدر شايان را به اتهام مشارکت در قتل شبه عمدي پسرش، انتقال ندادن بموقع او به مرکز درماني و بيتوجهي به وضعيت کودک بازداشت کرد.ضمن اينکه دستورتحقيقات ويژه جنايي براي رفع ابهامهاي موجود درپرونده نيزصادر و تيمي از کارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي مسئول تحقيق دراين باره شدند.
منبع: روزنامه ايران