بزرگنمايي:
چه خبر - آنه بوردا طراح مد سرشناس
بسياري از خانمهاي ايراني مجلهي "بوردا" را به خوبي به ياد دارند، به خصوص آنهايي که دست به سوزن بودند و با الگوهاي لباسي که در اين مجله چاپ ميشد هر بار وسوسهي پشت چرخ خياطي نشستن و لباس دوختن برايشان تازه ميشد.
در آن زمانهايي که در بين دختران جوان، رفتن به کلاس خياطي هنوز محبوبيت داشت و جاي خود را به کلاسهاي آموزش زبان انگليسي نداده بود، مجلهي بوردا حکم تمرين دستگرمي را داشت که نتيجهاش همواره لباسي از آب در ميآمد که همراه با مد روز بود و به تن مينشست.
الگوهاي لباس مجلهي بوردا پر بود از خط چينهاي مورب و منحنيهاي ريز و درشت که اگر دست مردان ميافتاد، بدون شک در نگاه اول فکر ميکردند، دستور ساخت يک هواپيماست، اما بر عکس خانمها سريعا ميفهميدند که اين خط چينها در اصل برش دور کمر است و منحنيها، چينهاي پايينتنهي لباس يا سر آستين.
بوردا آنچنان تأثيري را در جامعهي بانوان ايراني داشت که هنوز هم که هنوز است بسياري از خانمها مجلههاي مد را صرفنظر از هر نامي که داشته باشند، به نام "بوردا" ميشناسند. در اين بين هميشه مسافران ايراني خارج از وطن هم ميدانند که هر بار قصد سفر به ايران را دارند، بايستي جاي چند مجلهي مد و به اصطلاح "بوردا" را در گوشهي چمدانشان محفوظ بدارند.
با اين حال مجلههاي مد امروزي هر چقدر هم که آب و رنگ بيشتري داشته باشند، همچنان به پاي بورداي محبوب خانمهاي ايراني نميرسند.
ملکهي قيچي و برش
آنه بوردا، بانويي آلماني بود که مد را به تن بسياري از خانمهاي خانهدار نشاند و سنگ بناي مجلهاي را گذاشت که يکي از موفقترين و پرتيراژترين مجلات آلماني، به خصوص در زمان پس از جنگ جهاني دوم محسوب ميشد. ايدهي اوليهي تأسيس اين مجله تنها از يک حقيقت ساده سرچشمه ميگرفت: ايجاد فرصتي براي تمام خانمهاي شيکپوشي که پول کافي براي خريد لباسهاي گرانقيمت مزونهاي پاريس را نداشتند اما در عوض هميشه اين تمايل را داشتند تا زيبا و خوشلباس به نظر برسند.
آنه از خانوادهاي ميآمد که مادر خانهدار بود و شغل پدر، ريختن ذغال سنگ در کورهي لوکوموتيوها براي به حرکت درآوردن چرخها. او از همان زمان نوجواني دختر جاهطلبي بود که همواره ميخواست خودش را بالا کشد.
عکس آنه بوردا
آنه قدم اول را از اسمش آغاز کرد: آنا مگدالنا از نظر او اسم قديمي و از مد افتادهاي بود که چندان چنگي به دل نميزد، از همين رو نيز او اسم کوتاه و مخفف "آنه" را براي خودش انتخاب کرد. در دوران تيره و تار پس از جنگ جهاني دوم که همه چيز به رنگ خاکستري بود، آنه زن جواني بود که دوست داشت هميشه زيبا باشد و سوداي خوشبختي و موفقيت را در سر داشت.
او در سن 22 سالگي با دکتر فرانتس بوردا ازدواج کرد و صاحب سه فرزند پسر شد. فرانتس در نگاه اول دل به دختر جواني بست که صندوقدار بود و به گفتهي وي زيباترين دختر شهر اوفنبورگ به شمار ميآمد.
بوردا و گشايش دروازههاي شرق
شايد خلق مجلهي بوردا را بتوان تا اندازهاي به پاي فرانتس، همسر آنه نوشت زيرا اگر او به آنه خيانت نميکرد، زن جوان و زيبا صاحب يک انتشارات نميشد. فرانتس سالها معشوقهاي داشت که از او صاحب فرزند نيز شده بود.
ازوالد موزر، گرافيستي که سالها با آنه کار ميکرد از آن زمان ها چنين ياد ميکند: «همه ميدانستند به جز خانم بوردا. وقتي که او از اين امر مطلع شد، به حدي خشمگين شد که فرانتس، همسرش "بوردا" را به او داد.» و اين بوردا چيزي نبود به جز يک انتشاراتي کوچک و تقريبا ورشکسته، البته با نامي ديگر که سناتور فرانتس بوردا در سال 1949 به عنوان جبراني براي عدم وفاداري به همسرش بخشيد و آنه هم از اين انتشاراتي گمنام، آدرسي با شهرت جهاني ساخت.
يک سال بعد، نخستين شمارهي "بوردا" با تيراژ صد هزار نسخه و قيمتي در حدود يک و نيم مارک به بازار آمد. از همين جا بود که داستان يک موفقيت و شهرت جهاني آغاز شد. در مدت اندکي تيراژ بوردا به چهار ميليون نسخه رسيد و اين مجلهي مد پس از جنگ توانست دروازههاي اروپاي شرقي را نيز بگشايد.
مجلهي "مد بوردا" در شوروي و حتي چين نيز بر روي دکهي روزنامهفروشيها قرار گرفت. در بيش از 120 کشور جهان زنان با "بوردا" دست به کار شدند و سوزن زدند.
آنه بوردا، 45 سال تمام انتشاراتش را اداره کرد تا اينکه در سن 85 سالگي به بازنشستگي رضايت داد. در سال 2005 آنه، زماني که 96 ساله بود در زادگاهش درگذشت و به اين ترتيب مجلهي بوردا ملکهي قيچي و برش خود را از دست داد. با اين حال درگذشت آنه بوردا نيز باعث نشد تا قيچيها و چرخهاي خياطي زنان و دختران جوان شيفتهي بوردا از حرکت بايستد.
منبع: dw-world.de