بزرگنمايي:

چه خبر - عاشق همسرتان هستيد يا به او وابسته؟

اگر براي شما هم مهم است که بدانيد عاشق همسرتان هستيد يا تنها به او وابسته ايد، بايد بدانيد که چه تفاوت هايي بين عشق واقعي و وابستگي وجود دارد؟ بياييد قبل از پاسخ به اين سوال مهم، ببينيم تعريف عشق و وابستگي چيست؟

وابستگي به هر عامل وابسته کننده اي مانند انسان هاي ديگر يا حتي اينترنت، کار، موقعيت، پول و ... گفته مي شود که در صورت از دست دادن آن ها آرامش، هويت، استقلال و سلامت و روان خود را از دست مي دهيم. در اين بين عاشق هاي حقيقي در اعتماد به نفس، ذات و خلق و خوي خود، وابسته مطلق و پيرو همسر خود نيستند و با حفظ منيت دروني شان، عاشق يار و همدم خود هستند. در ضمن در عشق، احساس رهايي، آرامش، امنيت، هويت، استقلال، اعتماد به نفس بالا و شادي وجود دارد؛ اما در وابستگي حس ترس، دلهره، حقارت، نبود امنيت و کنترل نشدن احساسات خودنمايي مي کند. در ادامه اين مطلب مي خواهيم تفاوت ميان عشق و وابستگي را بررسي کنيم تا شما را از وابستگي به مرحله عشق برسانيم.

زماني که عاشق مي شويد، تمام توجه شما معطوف خوشحال کردن طرف مقابل خواهد شد. شما همواره به دنبال راهي براي ابراز علاقه خود به شريک زندگي تان هستيد. شما با او بحث نمي کنيد و هرگز سر مسائل مختلف نظير اين که چه فردي قرار است ظرف ها را بشويد جدل نمي کنيد! شما شريک زندگي تان را تهديد عاطفي نمي کنيد، او را بازي نمي دهيد، به علاوه سعي نمي کنيد که در اين رابطه خودتان را مسلط بر اوضاع نشان دهيد اما زماني که صرفاً به همسرتان وابسته مي شويد، به دنبال راهي هستيد که او شما را خشنود کند. شما به جاي مقابله با مسائل شخصي خود، از شريک زندگي تان براي تقويت عزت نفس و خلاءهاي زندگي استفاده مي کنيد. شما باور داريد که او مسئول شاد کردن شماست و درصورتي که در اين کار موفق نباشد از دستش عصباني و نااميد مي شويد.

عشق دو طرفه به شما امکان مي دهد خود واقعي تان باشيد. شريک زندگي تان شما را به نمايش خود واقعي تان ترغيب مي کند و شما هم هرگز از نشان دادن ضعف هاي تان احساس ترس نداريد. در اين حالت اعتماد دو طرفه افزايش مي يابد و به شما براي رشد فردي هر دوي تان کمک مي کند. عشق هرگز به دنبال کنترل کردن رفتارها نيست. در واقع، عشق چيزي فراتر از کنترل است. توانايي شريک زندگي براي پذيرش خود واقعي تان به شما اين اجازه را مي دهد تا از نياز کنترل رفتارهاي خود در امان باشيد. در طرف ديگر، وابستگي باعث تقويت رفتارهاي کنترلي ما مي شود. شما ممکن است شريک زندگي تان را به خاطر بودن در کنار دوستانش مواخذه کنيد.

اگر عاشق هستيد، شما و شريک زندگي تان با هم رشد خواهيد کرد. زماني که هر دوي شما تلاش مي کنيد تا بهترين شکل از خودتان را بروز دهيد، همواره بهتر و بهتر خواهيد شد. به بيان ساده، شريک زندگي تان شما را به سوي رشد و بالندگي سوق داده و شما هم همين کار را براي او انجام مي دهيد. با اين حال و در وابستگي، شما تلاش مي کنيد خودتان را کنترل کنيد و ناتواني شما در حل مشکلات شخصي، شما و شريک زندگي تان را از رشد باز مي دارد. مسائل حل نشده شما باعث وابستگي غيرضروري به شريک زندگي مي شود. تعجبي ندارد، اين مشکلات مانع از رشد هردوي شما مي شود و دوست داشتن به شيوه اي صحيح را دشوار مي کند.

عشق در طول زمان پايدار است. شما و شريک زندگي تان ممکن است در بدترين حالت، چه به طور موقتي و چه به طور دائمي، از هم جدا شويد. بااين حال اگر يک عاشق واقعي باشيد، طرف مقابل هميشه جايي از قلب خود را براي شما نگاه خواهد داشت و شما هم همواره بهترين ها را براي او آرزو خواهيد کرد. از طرفي ديگر، اگر شما صرفا به فردي وابسته شويد، احتمالا پس از جدايي از او نفرت خواهيد داشت. حتي ممکن است با احساس خيانت هم روبه رو شويد. اين احساسات به اين علت است که تصور مي کنيد شريک زندگي تان بايد هميشه باعث خوشحال شدن شما مي شده، درحالي که چنين نيست.

زماني که عاشق هستيد، کمتر احساس خودرايي مي کنيد. عشق، شما را به سوي خودخواهي کمتر و دوست داشتن بيشتر سوق مي دهد. اين رابطه باعث ايجاد تغييرات مثبت در هردوي شما خواهد شد. از اين مهم تر، هردوي شما جرات نمايش ضعف هاي خود را خواهيد يافت و مي توانيد از صميم قلب با يکديگر صحبت کنيد و راهکارهاي رفع آن ها را بيابيد؛ اما روابط بر پايه وابستگي عموماً تحت تأثير غرور قرار مي گيرد. به همين علت است که بسياري از افرادبه طور مرتب در مسيري از روابط ناراضي کننده قرار مي گيرند و همواره با مشکلات تکراري روبه رو مي شوند. در اين حالت حل مشکلات و غلبه بر آن ها دشوار است. اين وضعيت باعث بروز دلبستگي درون رابطه مي شود و اين احساس را به شما منتقل مي کند که شما بدون شريک زندگي تان نمي توانيد احساس شادي کنيد و سرانجام با يک رفتار ناراحت کننده از او، به جدايي فکر خواهيد کرد.

منبع : charechi.com