بوق هايي که کيهان بر ضد خندوانه زد!
تلويزيون
بزرگنمايي:
چه خبر - حمله تند کيهان به خندوانه!
يک جامعهشناس با حضور در برنامه خندوانه، اظهاراتي برخلاف واقعيت اين روزهاي جاري در بين مردم را بر زبان آورد. در حالي که جامعه ما به خصوص شهر تهران داغدار عزيزان آتش نشان حادثه ساختمان پلاسکو است و در کنار آن، انواع و اقسام بارقهها و جلوههاي انساني از وراي اين داغ و آوار انبوه آهن و سنگ و خاک، بيرون زده و خودنمايي ميکند؛ چه در کمکهاي مختلف شهروندان اعم از اهداي خون و رسيدگي به بازماندگان و تامين شغل براي مال باختگان تا همدرديهاي حضوري و زباني و اينترنتي، اما همچنان گروهي سعي ميکنند تا با بزرگنمايي و تکيه بر اعمال ناشايست عدهاي معدود (که به هرحال در هر جمع و حادثهاي رويت ميشوند)، همه اين جلوههاي زيباي ايثار و فداکاري و همدردي را انکار نموده و ساز خود را کوک کرده و صيد خويش را از اين ميدان شکار کنند.
اين فقره از کانونهاي معلوم الحال بيگانه و رسانههاي وابستهشان شروع و به برخي از فضاهاي مجازي داخلي هم پمپاژ شد تا همچنان به سياق خويش، چهرهاي سياه و تاريک از ملت ايثارگر ايران و رفتارشان در شرايط بحراني تصوير نمايند. اما تاسف بسيار آنجاست که متاسفانه اين رويه به رسانه ملي نيز نفوذ کرده و از زبان به اصطلاح کارشناس ويژه برنامه «خندوانه»(براي فاجعه ساختمان پلاسکو) نيز بر صفحه تلويزيون ما جاري شد!
آقاي کارشناس البته با تاکيد مکرر مجري!
آقاي کارشناس البته با تاييدات مکرر مجري، ابتدا ساده لوحانه و به سبک و سياق برخي بوقهاي تبليغاتي غرب، حادثه پلاسکو را با واقعه 11 سپتامبر مقايسه کرد، سپس دو نکته اصلي روز پنجشنبه (روز وقوع حادثه پلاسکو) در رابطه با مردم را خودمداري و احساسي گري دانسته! و اصل بحث و اساس خشم و ناراحتي مردم نسبت به فاجعه ياد شده را ناشي از همين دو عامل معرفي کرد!! وي هشدار داد که ممکن است صحبتهايش را عدهاي سياهنمايي تلقي کنند اما در ادامه، سخنان و آمارهاي شگفتانگيزي برزبان آورد که شايد حتي در قوطي عطاران خارجنشين و لسآنجلسي نيز يافت نشود!
او دوران کنوني را فارغ از 40-50 سال پيش و همچنين اوضاع کشورهاي ديگر، دوراني دانست که احساس ميشود «وضع خوبي نيست» و علت آن را نوعي «خودمداري و خودخواهي» مردم ذکر کرد و آنها را بدون تعلق خاطر نسبت به يکديگر و خصوصا آسيب ديدگان حادثه پلاسکو و اساسا داراي «خصائص چشمگير منفي» به شمار آورد! آقاي کارشناس در آمار عجيب و غريب ديگري گفت که «نيمي از زنان جامعه ايران از بوق زدنهايي که معني خاصي داشته، آزار ديدهاند»! وي نديدن اين خصائص منفي مردم ايران (به خصوص خصلت به قول ايشان «ترجيح دادن خود بر ديگران و جامعه») را کلاه گذاردن بر سر خود محسوب نمود و مدعي شد در اين زمينه هيچ فرد و نهادي (حتي روحانيون و نهادهاي ديني) هم آموزشهاي لازم را به مردم ندادهاند!
کاش اين دکتراي جامعه شناسي، اگر چشمش را به روي تمامي لحظات ايثار و همدلي مردم در همين واقعه پلاسکو بسته، فارغ از شبکههاي مجازي، لااقل لحظاتي از وقت خود را با مردم کوچه و بازار و شهرها و روستاهاي اين سرزمين ميگذراند و در هنگامههاي سخت و دشوارشان حضور مييافت تا جلوههاي فداکاري و از خود گذشتگي آنها را مشاهده نموده و جامعهشناسي را نه فقط از روي تئوريهاي تاريخ گذشته غربي بلکه به طور واقعي درک کند! يادمان باشد که آتش نشانان قهرمان نيز بخشي از همين ملت سرافراز بودند و عمل ايثارگرانهشان نيز نمونهاي از فداکاريها و ايستادگي و مقاومت نزديک به 40 سال همين مردم در مقابل دنياي استکبار بوده و هست.
گروه فرهنگ و هنر
منبع:روزنامه کيهان
-
سه شنبه ۵ بهمن ۱۳۹۵ - ۱:۱۵:۳۷ PM
-
۲۸۱ بازدید
-
-
چه خبر