کارگر پلاسکو، از آخرين مکالمه با همکارش ميگويد / حيدر التماس ميکرد...
اخبار ويژه
بزرگنمايي:
چه خبر - مصاحبه روزنامه شهروند با کارگر پلاسکو
دقيقا يادم ميآيد. ساعت يک ظهر بود. دو ساعتي از فرو ريختن ساختمان ميگذشت که موبايل يکي از همکارانم زنگ خورد. اتفاقا تلفنش دستم بود. گوشي را برداشتم؛ باور نميکردم، حيدر بود. اشک ميريخت و با گريه ميگفت: «ما در موتورخانه هستيم. تروخدا نجاتمان بده.» حيدر گريه ميکرد و التماس ميکرد. دستانم ميلرزيد. به او گفتم نگران نباش الان ميآييم و نجاتتان ميدهيم. کل مکالمه ما ١٠ ثانيه هم طول نکشيد. بلافاصله تماس قطع شد و من هم به سراغ بقيه رفتم. موضوع را گفتم. اما من خودم صداي حيدر را شنيدم. التماسهايش را شنيدم. حداقل ميدانم که تا ساعت يک زنده بودند. از آن ساعت به بعد را نميدانم. اينکه با حيدر صحبت کردم و گريههايش را ديدم برايم خيلي سخت است. نميتوانم تحمل کنم. صداي حيدر مرتب در گوشم است. کاش ميشد کاري براي آنها انجام داد. کاش ميشد نجاتشان داد. بيچاره خانوادههايشان هر لحظه عذاب ميکشند.»
منبع: شهروند
-
سه شنبه ۵ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۰:۰۵:۵۶ AM
-
۱۹۸ بازدید
-
-
چه خبر