بزرگنمايي:
چه خبر - دليل اين تکرار پديده وارونگي و تشديد آلودگي هوا چيست؟حميد آذرمند در روزنامه دنياي اقتصاد نوشت: مطابق يک روال قديمي، با تکرار پديده وارونگي و تشديد آلودگي هوا، شهروندان شاهد فرافکني مسووليتها و در نهايت واکنشهايي مانند تعطيلي مدارس و توسعه محدوده طرح ترافيک و نظاير آن هستند.علاوهبر آلودگي هوا، معضل ترافيک شهرهاي بزرگ هم به مرحلهاي بسيار بغرنج رسيده است. وضعيت امروز آلودگي و ترافيک، به تدريج و طي چندين دهه به وجود آمده است و بنابراين راهحل فوري و کوتاهمدت ندارد.
نکتهاي بديهي ولي مورد غفلت، اين است که با استفاده مناسب از ابزارهاي سياستگذاري و به رسميت شناختن قواعد اقتصادي، ميتوان بخش عمدهاي از اين مشکلات را به تدريج حل کرد. فقط لازم است دولت به جاي واکنشهاي کوتاهمدت، پرهزينه و بيحاصل، از ابزارهاي سياستگذاري متعددي که در اختيار دارد استفاده کند. مساله آلودگي هوا و ترافيک، نشان از ناهماهنگي سياستهاي تاثيرگذار بر اين مساله دارد. اين مشکل، محصول عملکرد طيفي از نهادها و دستگاههاي مختلف است؛ از شهرداريها گرفته تا وزارتخانههاي مختلف و نيروي انتظامي و حتي سازمان برنامه. در اين مساله نبايد با سادهانگاري و تقليل مساله، دستگاه خاصي را تنها مقصر اين مساله جلوه داد. ريشهها و زمينههاي معضل آلودگي هوا و ترافيک کلانشهرها را ميتوان در يک تصوير در موارد زير خلاصه کرد:
* ضعف شبکه حملونقل عمومي بهويژه ريلي
* سياستهاي نادرست شهرسازي
* کند شدن توسعه شهرکها و شهرهاي جديد
* سرکوب قيمت حاملهاي انرژي
* حمايت غيراصولي و نامحدود از خودروسازان داخلي
* ناکارآيي مديريت حملونقل شهري و بين شهري.
در اين مجال، اشارهاي مختصر به هر يک از اين عناوين ميشود.
يکي از مهمترين علل آلودگي هوا و ترافيک کلانشهرها، ناکافي بودن ظرفيت مترو در شهرهاي بزرگ است. با وجود توسعه قابلتوجه متروي شهرهاي بزرگ، همچنان ظرفيت مترو پاسخگوي نياز جمعيت نيست. متروي تهران، بهعنوان بزرگترين متروي ايران، روزانه حدود دو ميليون مسافر را جابهجا ميکند. اين در حالي است که متروي پکن روزانه نزديک به 10 ميليون مسافر را جابهجا ميکند. حتي در مقايسه با کشورهاي منطقه نيز ميتوان متروي قاهره را مثال زد که روزانه بيش از چهار ميليون مسافر را جابهجا ميکند. وضعيت مترو در ساير کلانشهرهاي کشور ضعيفتر از تهران است. ظرفيت ناکافي مترو، سهم ساير وسايل حملونقل مانند خودروي شخصي و موتورسيکلت را افزايش داده است. نتيجه اين وضعيت، تشديد آلودگي هوا و افزايش ترافيک معابر است. توسعه سريع و همزمان مترو در همه شهرهاي بزرگ، براساس شيوه فعلي و صرفا با استفاده از منابع مالي دولتي و تکيه بر ظرفيت اجرايي طيف محدودي از پيمانکاران، ميسر نبوده و ادامه روند فعلي موجب خواهد شد روز به روز شکاف عرضه و تقاضا بيشتر شود. توسعه سريع مترو، مستلزم مشارکت گسترده بخش خصوصي داخلي و سرمايهگذاري مستقيم خارجي است. طبيعتا مشارکت بخش غيردولتي نيز الزاماتي دارد که بايد فراهم شود. در گام نخست بايد انحصارات موجود در واگذاري طرحهاي زيرساختي برطرف شود. ازسوي ديگر نيز لازم است از سرکوب قيمت خدمات حملونقل عمومي اجتناب شود تا سرمايهگذاري در زيرساختهاي حملونقل سودآور شود.
عامل دوم مشکل آلودگي هوا و ترافيک بهويژه در تهران، سياستهاي فعلي شهرسازي است. بخش قابل توجهي از درآمد شهرداري تهران از محل فروش تراکم است. در اين شرايط شهرداري فارغ از ملاحظات مهمي مانند محدوديتهاي حملونقل شهري، محدوديت تاسيسات شهري، سرانه فضاي سبز و ملاحظات محيطزيستي و نظاير آن، صرفا براي درآمدزايي اقدام به فروش تراکم ميکند. چنين مسالهاي موجب توسعه نامتوازن و بيقاعده مناطق شهري شده است. اين مساله، مشکلات جبرانناپذيري را مانند گرههاي کور ترافيکي، تشديد آلودگي هوا، افزايش آسيبپذيري شهر در برابر حوادث طبيعي و به خطر افتادن سلامت و رفاه شهروندان بهدنبال داشته است. علاوهبر آن طرحهاي موثري مانند ايجاد شهرکها و شهرهاي جديد، عملا در اثر سياستهاي مستقل شهرداريها در توسعه شهري، بياثر شده و قابليت اجرا نيافتهاند. شايد اگر طرح ايجاد شهرکها و شهرهاي جديد همراه با زيرساختهاي متناظر حملونقل ريلي به خوبي و به شکلي موثر اجرا شده بود، مشکلات کلانشهرها به شدت امروز نبود.
عامل مهم ديگري که تشديدکننده ترافيک و آلودگي کلانشهرها است، مزيت حملونقل با خودروي شخصي نسبت به حملونقل عمومي است. با توجه به ارزان بودن قيمت بنزين در کشور و ناکافي بودن ظرفيت حملونقل عمومي، همواره استفاده از خودروي شخصي براي شهروندان مزيت دارد. تا زماني که قيمت پايين بنزين، مزيتي براي استفاده از خودروي شخصي ايجاد ميکند، نميتوان شهروندان را به استفاده از حملونقل عمومي يا دوچرخه و امثال آن ترغيب کرد. حتي با فرض توسعه حملونقل عمومي، مزيتهاي استفاده از خودروي شخصي، همچنان شهروندان را تشويق به استفاده بيشتر از خودروي شخصي حتي بهصورت تکسرنشين ميکند. لازم است با اصلاح قيمت انرژي، مزيت استفاده از خودروي شخصي را به نفع حملونقل عمومي تغيير داد. تا زماني که بنزين با قيمتي ارزان به فروش ميرسد، نه شهروندان را ميتوان تشويق به استفاده از سيستم حملونقل عمومي کرد و نه هيچ سرمايهگذار خصوصي و خارجي را ميتوان به سرمايهگذاري در زيرساختهاي حملونقل ريلي شهري و بينشهري ترغيب کرد. اين ابزار کاملا در اختيار دولت است؛ ولي تمامي دولتها، هريک بنا بر عللي، از اصلاح سياستهاي بازار انرژي خودداري ميکنند.
عامل ديگر آلودگي هوا، ميزان بالاي مصرف و آلايندگي خودروهاي موجود در کشور است. فرسودگي ناوگان تاکسيراني از يکسو و استاندارد پايين خودروهاي توليد داخل از سوي ديگر و همچنين بيتوجهي به فناوريهاي جديدي مانند خودروهاي هيبريدي، موجب افزايش شدت مصرف و آلايندگي خودروها شده است. به وضوح مشاهده ميشود حمايت بيدريغ از خودروسازان داخلي، عملا بر ملاحظاتي مانند حفظ سلامت، ايمني و رفاه شهروندان سايه انداخته است. براي بهبود اين وضعيت لازم است در زمينه واردات و حتي توليد خودرو، از ابزارهاي قانوني و همچنين ابزارهاي مالياتي براي تشويق واردات و توليد خودروهاي هيبريدي و کممصرف و همچنين کاهش يا ممنوعيت توليد و واردات خودروهاي پرمصرف و آلاينده استفاده کرد. بخش عمدهاي از آلودگي هواي تهران مربوط به سهم تاکسيها و موتورسيکلتها است. در اين زمينه نيز دستگاههاي مسوول، برخوردي فعال و موثر ندارند. اقدامات محدودي هم که در زمينه نوسازي ناوگان تاکسيراني انجام شده، به جاي ملاحظات محيطزيستي و سلامت شهروندان، بيشتر با هدف حمايت از خودروسازان داخلي بوده است.
عامل ديگر تشديد ترافيک و آلودگي، ناکارآيي در مديريت حملونقل است. بخش عمدهاي از اين مشکل، ناشي از ناهماهنگي بين مجموعه دستگاهها و نهادهاي سياستگذار و متولي حملونقل است. مجموعه گستردهاي از نهادها و دستگاهها هر يک به نوعي متولي يا حداقل تاثيرگذار بر مديريت ترافيک و آلودگي هوا هستند. بين اين نهادها براي مديريت حملونقل کشور، به اندازه کافي هماهنگي و همافزايي وجود ندارد. علاوهبر آن، بخش ديگري از مشکل نيز ناشي از شيوههاي سنتي و ناکارآمد مديريت ترافيک در شهرها و جادهها است. در اين زمينه ميتوان با بهرهگيري از شيوههاي علمي و روزآمد کنترل ترافيک، آموزش نيروي انساني و ارتقاي دانش پليس راهور، توسعه سيستمهاي هوشمند کنترل ترافيک و همچنين بهرهگيري از ظرفيت تحقيقاتي دانشگاههاي کشور و حتي در صورت لزوم بهرهگيري از خدمات مشاورهاي ساير کشورها، به بهبود اوضاع کمک کرد.
در نهايت بهنظر ميرسد با اقدامات مستقل و ناهماهنگ دستگاههاي مختلف، حل مشکل آلودگي هوا و ترافيک شهرهاي بزرگ به سرانجامي نخواهد رسيد. حل اين مشکلات، مستلزم تدوين يک برنامه جامع بلندمدت با مشارکت و تعهد تمامي دستگاهها و نهادهاي ذيربط است. اين برنامه ميتواند شامل مولفههاي زير باشد:
* تدوين بسته سياستي توسعه متروي کلانشهرها شامل نظام تامين مالي، تدوين مدل سرمايهگذاري خارجي و اصلاح قيمت خدمات حملونقل عمومي
* تعهد دولت به اصلاح بازار انرژي و ارائه برنامه زمانبندي اجراي آن
* کمکهاي مالي و فني براي توسعه انرژيهاي پاک و تامين اعتبارات آن از محل اصلاح بازار انرژي
* وضع مقررات سختگيرانه براي توليد و واردات خودروهاي پرمصرف و آلاينده و کاهش موثر تعرفه واردات خودروهاي هيبريدي و کممصرف
* جايگزيني تاکسيهاي فرسوده و خودروهاي دولتي با خودروهاي هيبريدي و تامين اعتبارات آن از محل اصلاح بازار انرژي
* توسعه شهرکها و شهرهاي جديد و توسعه زيرساختهاي حملونقل متناظر آن در قالب سرمايهگذاريهاي مشترک
* اتکاي شهرداريها به درآمدهاي پايدار به جاي فروش تراکم و تبعيت کامل شهرداريها از سياستهاي کلان شهرسازي
* تجميع اعتبارات دستگاههاي متولي و مرتبط و اجتناب از اجراي برنامههاي مجزا و موازي.
منبع: روزنامه دنياي اقتصاد