بزرگنمايي:
چه خبر - آنچه اصغر فرهادي در نشست خبري گلدن گلوب گفت
اصغر فرهادي کارگردان «فروشنده» با «توني اردمان» ساخته مارن آده از آلمان، «نرودا» به کارگرداني پابلو لارائين از شيلي، «او» به کارگرداني پل ورهوفن و «الههها» به کارگرداني هدي بنيامينا محصول فرانسه و قطر در مراسم گلدن گلوب رقابت ميکند. اين پنج کارگردان شنبه شب هجدهم دي ماه در نشست خبري حضور پيدا کردند و علاوه بر پاسخ دهي به سئوالات مجري به پرسشهاي مطرح شده از سوي حاضران در سالن نيز جواب دادند.
بخشهايي از اين نشست مطبوعاتي که مربوط به پرسش و پاسخهاي اصغر فرهادي است در ادامه ميآيد:
مثل فيلم پل ورهوفن در ايران هم واکنشهايي به «فروشنده» بود و مردم ميگفتند متجاوز مجازات نميشود، نظر شما چيست آقاي فرهادي؟
شما به بخشش اعتقاد داريد؟ نظرتان در مورد بخشش يا مجازات در اين مورد چيست؟
اين سئوال من است که به خاطر آن فيلم را ساختم. اين سئوالي است که من با تماشاگران مطرح ميکنم تا ببينم جواب آنان در اين موقعيت چيست. بارها اين را گفتهام الان دوره سينمايي که پاسخ دهد تمام شده است و الان زماني است که سينما سئوال ايجاد کند. تماشاگران اين فيلم چه در ايران چه بيرون واکنشهاي متنوعي دارند. خود شما امروز به من مثالي گفتي که اين را جاهاي ديگر هم شنيده بودم. گفتي يک تماشاگر فيلم تو را ديده و گفته با آن پيرمرد متجاوز همذاتپنداري ميکرد.در آمريکا هم واکنش مشابه است يعني با پيرمرد فيلم همذاتپنداري ميکنند، اما وقتي از آنان ميپرسم اگر براي خود شما اين اتفاق ميافتاد چه ميکرديد جواب ميدهند آن پيرمرد را ميکشتيم.اين سئوالي است که مطرح ميشود. وقتي خود ما در آن موقعيت قرار ميگيريم دچار دو راهي ميشويم. حتي دلمان نميخواهد پليس آن آدم را قضاوت کند. از اينکه خودمان قضاوت کنيم و خودمان حکم را اجرا کنيم خوشحال ميشويم. اسم اين ترکيب قضاوت و اجراي حکم را انتقام ميگذاريم. و الان نگاه کنيم به دنيا، همه دنيا در حال انتقام گرفتن از هم هستند حتي در سطح دنيا.
در آثارتان جنبه خوب کارکترهاي منفي را هم نشان دهيد. در اين فيلم هم يک معلم صلحطلب عصباني ميشود و خشونت به خرج دهد با اين وجود احساس نميکنيد به قانون براي محافظت از خودمان نياز داريم؟
ما ناچاريم قانون را بپذيريم و به آن اعتماد کنيم و اين حقيقت را فراموش نکنيم که قانون فقط از يک زوايه به اتفاق نگاه ميکند. وقتي يک نفر کسي را ميکشد قانون تحقيق ميکند و همه چيز را روي کاغذ مينويسد و مينويسد در چه تاريخي و به چه شکلي قتل اتفاق افتاده است. به علتها کاري ندارد به اينکه قاتل چه گذشتهاي داشته و پدر و مادرش که بود و چه کودکي داشته توجهي ندارد. ما ناچاريم به قانون احترام بگذاريم، اما بايد اين را در نظر داشته باشيم که قانون نميتواند از زاويههاي مختلف يک اتفاق را ببيند. ما از طريق قانون هيچگاه به حقيقت نميرسيم.
همه فيلمهايتان درباره خانواده است و چند سال قبل گفته بوديد که موضوع اين فيلمها ربطي به زندگي خانوادگي خودتان ندارد. منبع الهامتان چيست؟
اغلب کساني که فيلمهاي من را ديدهاند فکر ميکنند من اين تجربيات را داشتهام اما بايد بگويم من خانواده خيلي خوشبختي دارم و با همسرم 20 سال است زندگي ميکنيم و خيلي هم خوشبختيم، ولي ميدانم خانواده مثال کوچکي از دنياي بزرگتر است. در دنياي مدرن آن چيزي که تحت تاثير قرار ميگيرد معني خانواده است. تعريف خانواده عوض شده است و اين مرا خيلي نگران ميکند. هر وقت قلم روي کاغذ ميگذارم بدون اينکه خواسته باشم در مورد خانواده مينويسم.
اصغر فرهادي در نشست خبري گلدن گلوب
تو آزادي پل (ورهوفن) را در ساخت فيلمت نداشتي و محدوديتهاي زيادي در فيلمت داشتي، بازيگرانت نميتوانستند همديگر را لمس کنند، اما به خوبي احساسات و رابطه بين آنها درک ميشد چطور از عهده آن درآمديد؟
بعضي وقتها مشکلات و محدوديتها جلوي کار هنري مثل سنگ و آب است. وقتي جلوي آب سنگ ميگذاريَ از راه ديگري ميرود.حرف من به معني تاييد مشکلات و محدوديتها نيست اما خود اين باعث ميشود دنبال زبان ديگري براي بيان حرفت بگردي. وقتي در اين فيلم وقتي آن زن در خانه خود است طبق قوانين بايد روسري سرش باشد اما در واقعيت چنين نيست. آن صحنهاي که بانداژ بر سر او هست به اين دليل در داستان قرار دادم و اين باعث شد داستان من رنگ ديگري پيدا کند. سانسورچيها از اين حرف من خوشحال ميشوند و فکر ميکنند و خلاقيت سينماگران به دليل کار آنان است ولي يک نکته مهم وجود دارد در کوتاه مدت اين مشکلات ميتواند باعث خلاقيت شود اما در دراز مدت خلاقيت را نابود ميکند به اين علت که آن محدوديت ها جزو کارکتر فيلمساز ميشود و خودش به آن آگاه نيست واين خيلي خطرناکتر است.
ميدانيم که «گذشته» را در فرانسه ساختي. وقتي آن را ميساختي احساس ميکردي آزادي فيلمسازان غربي را در فيملت داري؟
وقتي شما 40 سال در مسيري حرکت ميکنيد راه رفتنتان مثل آن مسير ميشود حتي اگر در مسير هموار برويد راه رفتنتان مثل قبل است. وقتي به فرانسه رفتم ميتوانستم فيلمي کاملا متفاوت از کارهاي قبليام بسازم اما چيزهايي در من تبديل به عادت شده است و نميخواستم خودم را فريب بدهم که آدم ديگري شوم و به همين دليل همان مسير قبلي را تغيير دادهام.
(پرسش مخاطبان):
چه چيزي شما را راغب کرد در مورد خيانت يک مرد ميانسال که به نظر ميرسد زندگي گرمي داشته بپردازيد؟
فکر نميکنم فيلمي درباره خيانت ساختهام. خيانت بخشي از داستان است. اگر در اين فيلم يا «درباره الي» يا «چهارشنبهسوري» بخواهيم در مورد آن رفتار خيلي کليشه برخورد کنيم ميگوييم خيانت. اگر اين راجع به مردي بود که خيانت کرده نميتوانستيم با او همدردي کنيم. من در تمام فيلمهايي که از 13 سالگي که فيلم کوتاه ميساختم تا الان شخصيتي ننوشتهام که با آن نتوانيم همذاتپنداري کنيم. وقتي ميگويند شخصيت فيلمت يک آدم خيانتکار است اذيت ميشوم. فکر ميکنم آن مرد رفتاري که کرده جهتهاي مختلفي دارد و اگر از زواياي مختلف آن را بررسي کنيم متوجه ميشويم قضاوت در مورد آن دشوار است. وقتي ميگوييم خيانت بار اخلاقي منفي ميدهيم. من سعي ميکنم موضوع را اينطور نبينم. وقتي ميخواهم بنويسم به موضوع فکر نميکنم مثل خواب ديدن است نميدانم چطور خواب ميبينم. يک چيز ميآيد و به آن فکر ميکنم و مينويسم و بعد که بازنويسي ميکنم روي آن آگاه هستم، اما در مرحله اول خيلي ناخودآگاه است. اما به يک چيز آگاهم هنوز نميدانم براي اينکه بفهمم يک رفتاري درست است يا غلط ميزان چيست؟ آيا دين است؟ آيا قانون است؟ آيا وجدان است؟ در دنياي مدرن اين سئوال است. اين سوال دنياي مدرن است.
گروه فرهنگ و هنر
منبع:khabaronline.ir