بزرگنمايي:
چه خبر - زن جوان دختر خردسالش را کشت چون...
دوم فروردينماه سال جاري زن جواني در محله خزانه تهران در تماسي با پليس ١١٠ اعلام کرد دختر خردسالش فوت کرده است. پس از حضور پليس در محل حادثه بيتا با ابراز ناراحتي و گريه گفت: معمولا وقتهايي که بيرون از خانه کارم زياد طول نميکشيد، مريم را در خانه تنها ميگذاشتم، اين بار هم وقتي ميخواستم براي خريد به مغازه بروم، مريم را با خودم نبردم؛ او مشغول بازي بود. بعد از اينکه کارم تمام شد، به خانه بازگشتم و دخترم را ديدم که روي زمين افتاده و جان خود را از دست داده است.
پس از انتقال جسد به پزشکي قانوني مشخص شد مريم چهارساله با مرگ طبيعي جان خود را از دست نداده بلکه علت مرگ استفاده از قرص متادون بود. تحقيقات مأموران نشان داد بيتا و دخترش چند سالي بوده است که تنها زندگي ميکردند. بيتا به خاطر اختلافاتي که با شوهرش داشته، از او جدا شده و بعد از اين جدايي او با دخترش در يک آپارتمان زندگي ميکردهاند. همچنين مشخص شد بيتا براي اينکه دوباره به زندگياش سروساماني بدهد، تصميم به ازدواج داشته است اما با وجود اينکه خواستگاران زيادي داشته و زن زيبايي بوده است، با هيچکدام از آنها ازدواج نکرده است. بنابراين فرضيه مأموران درخصوص قتل دختر به دست مادر به خاطر مزاحمت براي ازدواج قوت گرفت.
اين در حالي بود که پزشکي قانوني نيز اعلام کرد در خون مريم داروي متادون کشف شده است و با اين اظهارنظر بود که فرضيه مأموران قوت گرفت و بيتا براي بازجويي به اداره آگاهي احضار و در نهايت بازداشت شد.
او در ابتدا منکر بهقتلرساندن دخترش بود اما وقتي با مدارک مأموران درباره علت مرگ مريم و ساير مدارک موجود روبهرو شد، لب به اعتراف گشود و گفت: مدتهاست از پدر مريم جدا شدهام و بهتنهايي زندگي ميکردم. سرپرستي مريم با من بود. از تنهايي خسته شده بودم و ميخواستم دوباره ازدواج کنم. هر بار که خواستگاري براي من ميآمد، وقتي متوجه ميشد دخترم با من زندگي ميکند، پا پس ميکشيد. اين موضوع من را ناراحت ميکرد اما دخترم آنقدر برايم مهم بود که تحمل کنم تا اينکه آخرينبار مردي به خواستگاريام آمد و من هم به او گفتم دختري دارم و قبول کرد که دخترم هم با ما زندگي کند.
من فکر ميکردم زندگي روي خوشي به من نشان داده است و بالاخره رنگ آرامش را ميبينم. با آن مرد نامزد کرده و در تدارک عروسي بوديم که يک روز آمد و گفت ديگر نميخواهد به اين رابطه ادامه دهد. او گفت خيلي در مورد اين موضوع فکر کرده است و نميتواند مريم را قبول کند. بعد از اينکه نامزدي ما بههم خورد، من ضربه روحي بدي خوردم و کارهايم دست خودم نبود، هميشه ناراحت بودم.
اين زن ٣٠ساله روز حادثه را اينطور توضيح داد: آن روز خيلي عصباني بودم و علت تمام بدبختيها و تنهاييام را دخترم ميدانستم براي همين تصميم گرفتم او را بکشم، به او يک قرص متادون دادم و از خانه بيرون رفتم. دلم نيامد در خانه بمانم و شاهد مرگ فرزندم باشم، کمي بعد وقتي برگشتم، مريم جان خود را از دست داده بود؛ گريه کردم و بعدش با پليس تماس گرفتم. بعد از اعترافات اين زن و با توجه به مدارک موجود پرونده کيفرخواست عليه متهم صادر و پرونده براي رسيدگي به دادگاه کيفري استان تهران فرستاده و روز گذشته جلسه رسيدگي به اين پرونده در شعبه ١١ دادگاه کيفري استان تهران برگزار شد. بعد از اينکه کيفرخواست عليه متهم خوانده شد، پدر مريم به عنوان وليدم در جايگاه حضور پيدا کرد و گفت: من شکايتي ندارم و گذشت ميکنم.
سپس متهم در جايگاه قرار گرفت او يک بار ديگر گفتههايش را تکرار کرد و گفت: حال روحي درستي نداشتم و از کرده خودم پشيمان هستم. من دخترم را خيلي دوست داشتم و قبول دارم اشتباه کردهام. با پايان جلسه رسيدگي هيأت قضات وارد شور شدند و متهم را با احتساب ايام بازداشت به حبس محکوم کردند.
منبع: روزنامه شرق