بزرگنمايي:
چه خبر - مصاحبه با مرد معتاد
يکي از کارکنان بيمارستاني در جنوب تهران تلفني با پليس 110 گرفت و از پرسهزني مشکوک يک مرد در بيمارستان خبر داد و گفت: «به نظر ميرسد اين فرد نقشه ربودن نوزاد در سر دارد.»به دنبال اين تماس، مأموران راهي بيمارستان شده و پس از بازداشت مرد جوان به تحقيق ازاو پرداختند.
مرد معتاد هم گفت: «از چند روز قبل آب خانه ما به دليل بدهي و ناتواني در پرداخت هزينه آن قطع شده است به همين خاطر براي بردن مقداري آب به اين بيمارستان که نزديک خانه ام است آمدم. » در ادامه بررسيها و باتوجه به مدارکي که مرد شيشهاي ارائه داد، ثابت شد که او تنها قصد سرقت مايع دستشويي داشته و موضوع نوزاد ربايي در ميان نبوده است. بدين ترتيب بلافاصله آزاد شد.
چرا به بيمارستان آمده بودي؟
آب خانه ما به خاطر بدهي قطع شده بود و مادرم از من خواست براي آوردن آب به بيمارستان بيايم.اول حوصله نداشتم اما مادرم آنقدر غر زد که به ناچار ظرفي برداشتم تا آب تهيه کنم.ميخواستم از همسايهها آب بگيرم اما چون بارها به خاطر گرفتن پول سراغشان رفته بودم و بدهيام را نداده بودم دل خوشي از من نداشتند. در خيابان به راه افتادم که چشمم به بيمارستان افتاد و وارد آنجا شدم.
هدفت از سرقت مايع ظرفشويي چه بود؟
من زندگي مادرم را نابود کردم، پيرزن تا زماني که سالم بود کار ميکرد و هزينه زندگي هر دويمان و حتي اعتيادم را ميداد. اما حالا که از کار افتاده، پولي ندارد. گاهي مردم به او کمک ميکنند، اما آن را هم من خرج مواد ميکنم. وضع زندگيمان طوري شده که هزينه پرداخت پول آب و خريد مايع ظرفشويي هم نداشتيم. به همين دليل وقتي وارد بيمارستان شدم چشمم به ظرف مايع دستشويي افتاد و با خودم گفتم ميتوانم با برداشتن مقداري مايع دستشويي، لااقل ظرفهاي کثيفمان را بشوريم. براي همين اين کار را کردم.
با اين وضعيت چرا اعتيادت را ترک نکردي؟
چند بار خواستم اما نشد.هربار که تصميم گرفتم، دوستانم زير پايم نشستند که ترک اعتياد سخت است و توبه گرگ مرگ. وسوسه آنها و ميل خودم به مواد، باعث شد که هنوز گرفتار اعتياد باشم.اما به خدا خسته شدم.
تمام دار و ندار مادرم را فروختهام و مواد خريدهام.باور کنيد هيچي در خانه نداريم.اگر همسايهها کمک نکنند از گشنگي ميميريم. و...
با اتفاقاتي که افتاده تصميم نداري ترک کني؟
مرد جوان سرش را پايين انداخته و سکوت ميکند.
منبع: روزنامه ايران