بزرگنمايي:
چه خبر - اين همه چالش مجازي از کجا مي آيد
قانون نوشت: در فضاي مجازي، هيچ چيز قابل پيشبيني نيست. ممکن است همين عکس سادهاي که شما از خودتان در حال کاري گرفتيد يا ويديويي که از شوخيهاي دوستانهتان در جمع تحصيل يا محل کار ضبط کرديد و در صفحه شخصيتان در يکي از شبکههاي اجتماعي بارگزاري ميکنيد، موجب به وجودآمدن يک جريان اجتماعي بشود که دامنهاش از فضاي مجازي هم بيشتر شود و فضاي حقيقي را هم دربربگيرد.
عکسها و ويديوهايي که به آن لقب «viral»يا «ويروسي» را اطلاق ميکنند. تازهترين نمونهاي که از اين viral videos يا فيلمهاي ويروسي ميتوان نام برد، فيلمي يک دقيقهاي است از چند دانشآموز 15-16 ساله در «جکسونويل» فلوريدا،که هر کدام در حين انجام عملي در جاي خود ميخکوب شده بودند؛ انگار زمان براي آنها از حرکت ايستاده باشد. اين خلاقيت ساده آنقدر به مذاق کاربران دنياي مجازي خوش آمد که ظرف کمتر از چند روز همه به فکر توليد ويديوهايي از جمعهاي فريزشده خود افتادند و تب اين چالش عجيب و بيهدف مثل يک بيماري همهگير به جان کاربران دنياي مجازي افتاد؛ چالشي که از کاربران، تصويري مشابه مانکنهاي موجود در ويترين فروشگاهها را ترسيم ميکرد؛ البته نه لزوما به همان بينقصي و خوشاندامي. از آمريکا گرفته تا اروپا و آسيا، پير و جوان به فکر افتادند که خلاقيت و جذابيتشان را تحت عنوان «چالش مانکن» ياmannequinchallengeبه رخ دوستان مجازيشان بکشانند. دنياي مجازي به سرعت برق و باد آغوش خود را به روي اين چالش باز کرد؛ همانطور که از هر چالش سرگرمکننده ديگري بهگرمي استقبال ميکند.
چالش مانکن حالا بسياري از گروههاي مختلف اجتماعي را درگير کرده است. از دانشآموزان، دانشجويان، کارمندان، پزشکان و... تا سلبريتيهاي دنيا، که هر کدام خود را در فضاهاي متفاوت فريز کرده و به شکل مجسمههايي در حال انجام کارهاي مختلف در آوردهاند. حتي اين حرکت جمعي آنقدر در نظر کاربران مجازي جالب و مهيج آمده که بسياري از سياستمداران هم تصميم گرفتهاند براي جلب نظر مخاطبانشان با اين چالش همراهي کنند و خودشان را شوخطبع و صميمي نشان دهند.
مشهورترين آنها، ويديويي بود که سه هفته گذشته در مراسم اهداي مدال آزادي به 21 چهره مشهور در کاخ سفيد ضبط شد که آنها را در حال همراهي با اين چالش نشان ميداد. سايتهاي خبري بلافاصله شروع کردند به رتبهبندي بهترين ويديوهاي ضبطشده تحت عنوان چالش مانکن، تا با تمام قوا به اين رقابت ديوانهوار دامن بزنند. حالا همه چيز براي جهاني شدن يک سرگرمي مهيج در دنياي مجازي مهيا بود؛ چه چيز بهتر از چالشي که دورهميهاي خستهکننده دوستانه و خانوادگي و حتي کاري را به محلي براي خودنماييهاي خندهآور در شبکههاي اجتماعي تبديل ميکند و صدها لايک و فرند و فالوئر را براي عاشقان اينستاگرام و فيسبوک و توييتر به ارمغان ميآورد؟ ولي آيا اهميت اين چالش فقط به جنبهي سرگرمي بودن آن بود؟!
چالشهايي زير پوست نِت
«چالش» يکي از واژههايي است که ديگر در معناي قاموسي و لغتنامهاي خودش نمانده و بيشتر از هميشه مورد استفاده قرار گرفته است. اين روزها، چالش که معمولا با کلمهاي ديگر ترکيب ميشود، نشاندهنده اتفاقي گسترده است که معمولا از دل شبکههاي اجتماعي بيرون ميآيد. به گونهاي که چالشها هرچند وقت يکبار روي بورس ميآيند و آنقدر دستمالي ميشوند که دل همه را ميزنند و فراموش ميشوند تا زماني که دوباره چالشي، قابليت جهانيشدن را داشته باشد و مشابه همان چالشهاي قبلي، فراگيري پيدا کند. و اينگونه بهنظر ميرسد که در ميان اين چالشها، معمولا هرچه مضحکتر و خندهدارتر باشند، بيشتر مورد استقبال قرار ميگيرند. مثل چالشهاي «آخرين کتابي که خوانديم» ، يا « بهترين فيلمي که ديديم»، چندان توجه کاربران عام را به خود جلب نميکند، اما مواردي مثل «چالش عکس سياه و سفيد» يا «چالش عکس بدون آرايش» به سرعت برق و باد ويروسي ميشود و تا مدتها کل دنياي مجازي را درگير خود کرده است.
چالشهايي که شايد از ابتدا بدون هيچ هدفي طراحي شده بود و يا عموم کساني که با آن همراه شده بودند از فلسفه ايجاد آن هيچ اطلاعي نداشتند. دقيقا مشابه آزمايشهاي مشهور «پل ميلگرام» که در آن، آدمها بدون فکر،تقليد ميکنند و بياطلاع، همرنگ جماعت ميشوند، تا از قافله روزگار عقب نمانند. موردي که نمونه مشهورش «چالش آب يخ» است که قرار بود عوايدي را براي کمک به بيماران ايالاس به همراه داشته باشد که ظرف چند روز، از طرف تعداد قابل توجهي از کاربران به ابزاري براي خودنمايي و شوخي و خنده و سرگرمي تبديل شد و از هدفي که براي آن درنظر گرفته شده بود به کلي دور شد.
جدي شدن يک شوخي!
معروفترين چالشي که اين روزها در فضاي مجازي جريان دارد و تب آن به ايران نيز رسيده است، چالش مانکن است که از حرکت بسيار ساده و کوچک چند دانشآموز آمريکايي در فلوريدا، شروع شد. يک دانشآموز 15-16 ساله يک کليپ ساخت و در آن، موزيک گروه بيتلز سياه(black beatles) را روي ويديو ضبط شده با هشتگ #mannequin_challengeدر فضاي مجازي منتشر کرد. ويديوي او مورد استقبال قرار گرفت که خيلي زود توانست نظر يکي از اهالي ورزش را جلب کند و همان نسخه را بازسازي کند. اين موضوع خيلي زود همهگير شد. جاسمين کاوينز، نوجوان مبدع چالش مانکن در اينباره به نيويورک پست ميگويد: «يک روز يکي از همکلاسيها وارد کلاس شد و همانطور بيحرکت جلو کلاس ايستاد. بعد من و دوستانم تصميم گرفتيم به او ملحق شويم و ژستهاي احمقانه بگيريم. اين شد که چالش مانکن شکل گرفت». جاسمين بعدا اين ويديو را در اکانت توييترش منتشر ميکند. اول ساير کلاسهاي مدرسه از او الگو ميگيرند، بعد مدارس ديگر و بعد کمکم کل دنيا! جاسمين در اينباره نيز گفته: «ما فکر ميکرديم اين يک چالش محلي است. وقتي فهميديم قرار است جهاني شود که بيانسه، خواننده مشهور در آن شرکت کرد».
وقتي همه ويروسي ميشوند
شايد بتوان گفت مهمترين ويديوهاي چالش مانکن که در فضاي مجازي ديده شد، ويديوهايي بود که سياسيون از خودشان منتشر کردند. اين ويديوها، عامل مهمي براي ديده شدن (يا بهتر است بگويم مشروعيت!) اين جريان، در فضاي مجازي بود. اين ويديوها که معمولا بيشترين بازديد و بازنشر را در فضاي مجازي به همراه داشت، توجه بسياري از رسانهها را هم به خود اختصاص ميداد که از مهمترين آنها ميتوان به ويديوي هيلاري کلينتون و اعضاي کمپين انتخاباتياش اشاره کرد که احتمالا به اين اميد ساخته شده بود که با آن بتواند دل جوانترها را به دست بياورند و رأي جمع کنند و يا ويديوي ديگري که در مراسم اهداي مدال آزادي به 21 چهره مشهور در کاخ سفيد ضبط شد که از اوباما گرفته تا بيل گيتس و تام هنکس و رابرت دنيروهمه در آن ميخکوبشده بودند. از ديگر ويديوهاي چالش مانکن اهل سياست، ميتوان به ويديويي اشاره کرد که چند هفته پيش منتشر شد و در آن، رهبر سابق بانک جهاني و وزير اقتصاد کنوني اندونزي در دانشگاه padjadjaran university مشابه ساير چالشهاي مانکن، مجسمه شده بود. يا اخيرا، ميشل اوباما، همسر رييس جمهور فعلي آمريکا-که ساعات آخر حضور در کاخ سفيد را تجربه ميکند- به جمع چالشيها پيوسته است.
از چالش مانکنهاي معروف در فضاي مجازي که بازيگران آن غير سياسيون باشند هم ميتوان به ويديوهاي پيتسبورگ، بافالو بيلز، دالاس کابويز و البته بريتني اسپيرز، ادل و حتي دي جي مارشمول و الن دجنرس، مجري معروف تلويزيوني آمريکا اشاره کرد که هرکدام (شايد به جهت شهرت افراد منتشر کننده!) در فضاي مجازي بسيار ديده شد.
در ايران نيز چالش مانکن، ابتدا با ورودش به دنياي فرهنگ و هنر ديده شد. عوامل فيلم سينمايي « زير سقف دودي» به کارگرداني پوران درخشنده تصميم گرفتند شب آخر فيلمبرداريشان را با برگزاري چالش مانکن جشن بگيرند. زانيار خسروي، خواننده و بازيگر معروف هم، در آخرين کنسرتش، در ميانه اجرا به همراه اعضاي گروه و تمام دوهزار نفر تماشاچي کنسرتش، چالش مانکن برگزار کرد و رکورد بيشترين تعداد نفرات اين چالش در ايران را به نام خودش ثبت کرد.
اهالي ورزش هم در اين رقابت، از اهالي هنر عقب نماندند و فوتباليستهاي «صباي قم» و «پرسپوليس» در رختکن و شاديهاي پس از گلشان، پاي چالش مانکن را به اين ميدان بازکردند.
از ديگر ويديوهاي چالش مانکن در ايران که بسيار ديده و چالش برانگيز هم شد، چالش مانکن در اتاق عمل يک بيمارستان است که در برابر بازخوردهاي منفي بسياري قرار گرفت.
چالشهاي مانکن ايراني ديگري هم هست که تاکنون بيش از 4/3 ميليون بار ديده شده اند که ديگر بازيگران آن سلبريتيها و آدمهاي معروف نيستند و به خاطر موضوع و سوژه کارشان بسيار ديده شدهاند. مانند ويديوهايي از روزنامهنگاران، هياتيها، دانشجويان، دانشآموزان و ... .
راز شهرت مانکنها
براي بهتر درک کردن پديدههايي مانند چالش مانکن يا نمونههاي مشابه اش مثل چالش آب يخ (ice bucket challenge)، که به شکل گستردهاي سراسر جهان را در بر ميگيرد، پرسيدن اين سوال که «چرا اين ويديوها ديده ميشوند» و تامل در آن، بسيار ضروري است. نشريه«نيويورک پست» در تحليلي که به چالش مانکن ميپردازد آن را «هوس جديد ذهن مشوش فضاي مجازي»مينامد. نويسنده اين مقاله، اين چالش پرطرفدار را ساخته ذهن يک بچهدبيرستاني دانسته که احتمالا خودش هم متوجه نبوده چه کار ميکند و فقط ميخواسته کمي با دوستانش خوش باشد.
کوين الوکا (kevinallocca)، مدير بخش فرهنگ و ترند يوتيوب، در اينباره گفته: «شرکت در چالشهاي مجازي براي جوانهاي امروزي به يک ضرورت تبديل شده است؛ کنجکاوند و دوست دارند هر چيز جديدي را امتحان کنند. اين وسوسه کمکم به مسنترها هم سرايت ميکند و وادارشان ميکند براي بهروز بودن و جوان به نظر رسيدن با چالشهاي روز همراه شوند. صرف نظر از چالشهايي مثل چالش سطل آب يخ که با تحريک عواطف انساني ابعادي جهاني پيدا کردند، چالشهايي در فضاي مجازي ويروسي ميشود که قابليت بازتوليد داشته باشد و به کاربران امکان بروز خلاقيت بدهد. چالشهاي پرطرفدار در مکانهاي مختلف قابليت اجرا دارند؛ از استاديومهاي ورزشي تا رستورانها و خانهها. اين چالشها ايده جذابي دارند و توجه سلبريتيها را جلب ميکنند؛ چراکه اغلب سلبريتيها به دنبال سوژههاي سرگرمکننده هستند تا تعداد مخاطبانشان را بهويژه در شبکههاي اجتماعي بالاتر ببرند. ماجرا تا جايي ادامه پيدا ميکند که کاربران از چالش خسته شوند و احساس کنند همه گزينههاي خلاقانه موجود را درباره آن امتحان کردهاند. اينجاست که عمر چالش براي هميشه به پايان ميرسد و به همان سرعتي که آمده، از خاطرهها محو ميشود».
الوکا، درباره ويروسي شدن ويديوها در فضاي مجازي نيز، معتقد است که اين پديده حاصل يکي از سه دليل «مدسازان»، «مشارکتهاي اجتماعي» و «اتفاقات غيرمنتظره و اتفاقي» است. اجتماعات خلاق و ايدههاي جذاب بسيار در ديده شدن ويديوها و فراگيري آنها نقش دارد و هر ايدهاي در کمتر از 48 ساعت ميتواند به شهرت جهاني برسد.
به پديدههايي مانند چالش مانکن چگونه نگاه کنيم؟
ميتوانيم بگوييم در زمانهاي به سر ميبريم که فضاي مجازي، بسيار بزرگتر از فضاي حقيقي شده است که اخبار و اطلاعات، با صرف کمترين زمان در گسترهاي نامحدود انتشار مييابد و واکنشهايي را در فضاي حقيقي به وجود مي آورد که نمونههاي مهمش، انقلابها و جنبشهاي بزرگ اجتماعي چند سال گذشته است که بسياري از معادلات سياسي- اقتصادي جهان را تحت تاثير خود قرار داده است. حرکتها و واکنشهايي که ممکن است هرکدام با يک فيلم يا صوت يا عکس ساده به وجود بيايد و به قول کارشناسان فضاي مجازي، در زمان کوتاهي «ترند» بشود و جريان به وجود بياورد.
اين چالشها هم، جداي از اين نکته نيست. ميتوان به آنها به صورت ظرفيتهاي بسيار بزرگي نگاه کرد که ميشوددر آن پيامها و حرفهاي مهمي را منتقل کرد تا در سطح جامعه، به گفتمانسازي بينجامد. حرفها و پيامهايي که شايد در فضاي حقيقي، رخداد آنها خيلي سخت و ناممکن به نظر برسد. از اين جهت، ترسيدن و يا نگاه تهديدآميزداشتن به آن، کمي از شناخت ناقص ما به زمانهاي که در آن هستيم برميگردد و عدم آشناييمان با ظرفيتهاي فضاي مجازي.
بهتر است به جاي نگاههاي سلبي به اين پديدهها، بياييم خود چالش ديگري را راه بيندازيم که براي فرهنگ سازي دغدغههاي محققنشدهمان، به اين نوع از رفتارها و کنشهاي مجازي فکر کنيم و با ايدههاي خلاقانه و مشارکتهاي جمعي، دور از هزينههاي بسيار ومعمولا بينتيجه،آنها را به تحقق برسانيم و در جامعه عملي کنيم. «چالشِ قدردانستنِ چالشها».
منبع: قانون