بزرگنمايي:
چه خبر - براي حفظ جانم دست به قتل زدم...
خرداد ماه سال ٩١، مردي با مأموران پليس تماس گرفت و گفت زن و مردي که مستأجرش بودهاند، فردي را در خانهاش به قتل رساندهاند. وقتي مأموران به محل رفتند، جسد مردي جوان را در خانه پيدا کردند و با انتقال جسد به پزشکي قانوني، تحقيقات را از کوروش، مرد صاحبخانه، آغاز کردند. کوروش به مأموران گفت: من براي مدت کوتاهي خانهام را به يک زن و مرد اجاره داده بودم که دو روز قبل از خانه سروصدايي شنيدم و بعد هم آنها بدون اينکه اطلاع بدهند، خانه را ترک کردند. البته من مقتول را ميشناسم؛ او فريبرز است و با اين زوج هم رفتوآمد داشت. البته من به آنها گفته بودم دوست ندارم او به اين خانه رفتوآمد کند.
مدتي بعد مأموران ردّ زن و مرد را در يکي از شهرهاي اطراف تهران زدند و آنها را بازداشت کردند. اين زوج که به صورت صيغهاي با هم ازدواج کرده بودند، ادعاي کوروش را رد کرده و گفتند ضارب فريبرز، کوروش بوده است و آنها در قتل نقشي نداشتهاند.
زن که ثريا نام دارد، به مأموران گفت: من و کيومرث با هم به صورت صيغهاي ازدواج کرده و طبقه بالاي خانه کوروش را اجاره کرده بوديم. در اين مدت، متوجه شديم کوروش که مردي مجرد و تنها بود، به دختر من نظر سوء داشته است و او را مورد آزار و اذيت هم قرار داده است. سر اين موضوع با کوروش جروبحث داشتيم. روز حادثه، فريبرز در خانه ما بود که سر اين موضوع بحث شد؛ وقتي کوروش آمد، اين درگيري بالا گرفت و بعد کوروش با واردکردن ضربه چاقو، او را به قتل رساند؛ ما هم از ترس فرار کرديم.
با توجه به اين اعترافات، کوروش تحت بازجويي قرار گرفت. او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: من براي حفظ جانم دست به قتل زدم. قصدم کشتن فريبرز نبود.
با پايان تحقيقات و صدور کيفرخواست، پرونده براي رسيدگي به شعبه هشتم دادگاه کيفري استان تهران ارسال شد و روز گذشته جلسه رسيدگي به اين پرونده برگزار شد. بعد از اينکه نماينده دادستان کيفرخواست را خواند و شکايت ولي دم مقتول نيز اعلام شد، نوبت به کوروش رسيد. او گفت: من اتهام قتل عمدي را قبول ندارم؛ چراکه براي دفاع از خودم دست به اين قتل زدم.
بارها گفته بودم نميخواهم فريبرز به خانه من رفتوآمد داشته باشد؛ چون او فرد درستي نبود. آن شب وقتي به خانه ثريا رفتم تا به آمدن فريبرز اعتراض کنم، ثريا با داد و فرياد من را متهم کرد به دخترش آزار و اذيت رساندهام و فريبرز و کيومرث يکي با چاقو و ديگري با قمه، به من حمله کردند. من هم براي حفظ جان خودم، مجبور شدم چاقو را از فريبرز گرفته و يک ضربه به او بزنم. من کشتيگير هستم و حرفهاي هم کشتي ميگرفتم، در مرام من کشتن کسي يا تعرض به دختري نبود.
بعد از گفتههاي متهم و وکيلمدافع او، هيئت قضات براي صدور رأي دادگاه دراينباره وارد شور شدند.
منبع: روزنامه شرق