بزرگنمايي:
چه خبر - گفتگو با مهوش افشارپناه بازيگر تئاتر و تلويزيون
افشارپناه را شايد بيشتر به واسطه ديدنش در سريالهاي تلويزيوني به ياد آوريد اما خانه اصلي اين بازيگر 67 ساله تئاتر است و قدرت و بُردِ صدايش با اولين کلماتي که از زبانش ميشنويد اين نکته را اثبات ميکند.آنچه در ادامه ميخوانيد، گفتوگويي است با اين پيشکسوت تئاتر که از نمايش «حادثه در ويشي»، تبديل شدن شخصيتهاي مردِ نمايشنامه به زن توسط کارگردان و چرايي کم کارياش در سينما و تلويزيون گفت.
- آخرين باري که روي صحنه تئاتر بوديد با گروه پيوند و نمايشي به کارگرداني منيژه محامدي بود.
بله. ما سال 92 نمايش «تيغ و استخوان» نوشته ديويد ريب را در سالن چهارسو مجموعه تئاتر شهر روي صحنه داشتيم.
- ميدانيم شخصيتي که ايفاي آن بر عهده شماست در نمايشنامه آرتور ميلر مرد بوده و محامدي آن را به زن تبديل کرده است. اين تغيير جنسيت از ديد شما آسيبي به کار وارد نکرد؟
گمان نميکنم اين اتفاق تاثير منفي بر کار گذاشته باشد. آرتور ميلر اين نمايشنامه را سال 1964 نوشته است و به نظرم منيژه محامدي به درستي جنسيت سه شخصيت را تغيير داد و تعدادي از کاراکترها را حذف کرد.
مهوش افشارپناه
- کاراکتري که شما بازي ميکنيد در نمايشنامه ميلر مردي است که هميشه نقش دو و نقشهاي فرعي را بر عهده داشته و هر بار که خواسته است نقش يک بازي کند او را از زمين خوردن ترساندهاند اما شما شخصيت اميدوارتري را نشان ميدهيد.
اين زن به نظر من آن گونه که ميگويد بازيگر مشهور و معروفي نيست. او ادعا ميکند که نقش ليدي مکبث را در آلمان بازي کرده است اما معلوم نيست چقدر راست ميگويد. همان طور که اشاره کرديد او به همه چيز اميدوار است و نميخواهد از دنيايي که براي خود ساخته بيرون بيايد.
- يکي از نکاتي که در بازي شما جلب توجه ميکند صداي هم چنان قبراق و رسايتان است. چيزي که شايد بتوان گفت براي بعضي بازيگران امروز تئاتر، اهميت خود را از دست داده است.
همان طور که احتمالا ميدانيد من سال 52 از دانشگاه هنرهاي دراماتيک فارغالتحصيل شدم. تاکيد بر يادگيري فن بيان در آن سالها آن قدر زياد بود که به بخشي از وجود ما تبديل شد.آن زمان که من وارد دانشگاه شدم جمشيد مشايخي سال آخر بود و مشغول فارغالتحصيلي. جمع تئاتريها اين قدر بزرگ نبود و بچهها يکديگر را نزديک ميشناختند. از نظر من يکي از دلايل از دست رفتن اهميت اين فن، کوچک شدن سالنها و عدم احتياج بازيگران به ول کردن صداي خود براي شنيده شدن توسط تماشاگران است. به نظر ميآيد تمرين بيان خيلي جدي گرفته نميشود. هر چند بازيگران جوان اگر اين فن را ندارند، کارهاي ديگري بلدند که ما بلد نبوديم.
- مثلا چه کارهايي؟
آنچه در حوزه بدن انجام ميشود؛ مانند نمايشهايي که بر تواناييهاي بدن متکياند و تئاتر فيزيکال ناميده ميشوند که در دوره ما مد نبود.
- آخرين بار شما را پنج سال پيش با سريال «قفسي براي پرواز» به کارگرداني سيديوسف سيدمهدوي در تلويزيون ديديم. بعد از آن پيشنهادي نبود يا بود و با معيارهايتان مطابق نبود؟
از يک سو بسياري از فيلمنامهها، ساختار درستي ندارند و از سوي ديگر سن بازيگران هم دوره من به گونهاي است که با پيشنهادهاي جذاب مواجه نميشويم. اين دو دليل، اصليترين چيزهايي هستند که مرا به عنوان بازيگر از تلويزيون دور ميکند.در اين ميان وضعيت بازيگران مرد متفاوت است و آنهايي که هم سن و سال ما هستند با پيشنهادهاي متنوعتري مواجه ميشوند. اصولا انگار خانمهاي بالاي 40 سال از نظر سريالهاي تلويزيوني، نه مسئلهاي براي نشان دادن دارند و نه دغدغهاي. توجه بيشتر به سمت بازيگران جوان و مسائلي مثل شکست عشقي است که با چند ترانه و آهنگ هم همراه ميشود و طبيعتا ما جايي در آن ميان نداريم.پيشنهادهايي که بعد از «قفسي براي پرواز» داشتم يا فيلمنامه خوبي نداشت يا گروه بازيگرانش برايم جذاب نبود يا از نظر مالي سطح پايين بود.اگر قرار باشد من در فيلمي فقط چاي بياورم، غذا درست کنم و قربان صدقه بچهام بروم، چرا در خانهام ننشينم و اين کارها را براي همسر و بچههاي خودم نکنم؟! انجام دادن اين کارها در خانه، تشکر اهالي خانه را به همراه دارد و انجامشان جلوي دوربين، احساس بد خودم و تماشاگر را که اين چه کاري است که من براي بار هزارم انجام ميدهم.
عکس مهوش افشارپناه
- در مورد سينما چطور؟
من با هر فيلمي که در جشنواره فيلم فجر داشتهام کانديد بهترين بازيگر شدهام که از جمله آنها ميتوانم به «زير بامهاي شهر» و «به خاطر هانيه» اشاره کنم اما الان وضعيت بازيگران هم سن و سال من در سينما بدتر از تلويزيون است. فراموش نميکنم همين اواخر يکي از کارگردانها از من خواست در تلهتئاترش بازي کنم و متن را هم برايم فرستاد اما يکدفعه ديدم بازيگر ديگري جايگزينم شده است بدون اين که حتي با يک تماس تلفني به من خبر دهند. اين چيزها آدم را دلچرکين ميکند و باعث ميشود ديگر به راحتي به هر کسي اعتماد نکنيد. نکته دردناک اين است که بسياري از اوقات بازيگران جوان را گريم ميکنند و سنشان را بالا ميبرند تا نقش کساني هم سن و سال ما را بازي کنند.
بدون اين که قصد داشته باشم به کسي توهين کنم اما هم در تلويزيون و هم در سينما عدهاي تبديل به گروه و باندي شدهاند که فقط با يکديگر کار ميکنند. (با خنده) من عرضه وارد شدن به باند را ندارم و اين خلاصه ماجراست.
گروه فرهنگ وهنر
منبع: khabaronline.ir