بزرگنمايي:
چه خبر - همايش بينالمللي نظام امنيتي منطقهاي در غرب آسيا
محمدجواد ظريف در اين کنفرانس که از صبح امروز (يکشنبه) در ساختمان اجلاس سران برگزار شده است به موضوع ارتباط نظم منطقهاي و نظم جهاني اشاره کرد و افزود: اگر ميخواهيد در مورد نظم منطقهاي در غرب آسيا صحبت کنيد ناگزير هستيم که از زاويه نظم جهاني نيز به اين موضوع توجه کنيم و تحولات در نظام جهاني را نيز لحاظ کنيم. از طرف ديگر اگر ميخواهيد از نظم جهاني صحبت کنيد نميتوانيد بدون توجه به منطقه غرب آسيا راجع به شکلگيري نظم جديد بينالمللي صحبت کنيد و اينها همه يک تحول بسيار اساسي در روابط بينالملل است.
وي با اشاره به خصوصيات و ويژگيهاي دوران گذار کنوني، اظهار کرد: اين دوران گذار تاکنون بيش از 26 سال طول کشيده و همچنان تا رسيدن به يک نقطه ثبات فاصله دارد اما بايد توجه داشت که دوران گذار کنوني تفاوتهايي با دوران گذارهاي قبلي دارد از جمله اينکه غرب محور نيست.
ظريف افزود: امروز تغييرات در نظام بينالمللي فراتر از نظام غرب است و شايد حتي بتوان به عنوان يک گزاره بيان کرد که پايان غرب محوري روابط بينالملل است. در حالي که در دوران گذارهاي قبلي تغييرات در صحنه بينالملل به جهان غرب خلاصه ميشد.
وي در همين چارچوب افزود: ما بايد اين واقعيت را به خوبي بشناسيم که امروز تحولات در نظام بينالمللي، در دنياي شروع و خاتمه پيدا نميکند در حالي که همانطور که گفتم در چند سده پيش اين جهان غرب بود که آغاز و خاتمه دهنده تحولات بود.
وزير امور خارجه کشورمان در همين راستا افزود: با توجه به آنچه که گفته شد ميتوان گفت که در حال حاضر منطقه غرب آسيا يکي از صحنههاي اصلي شکلگيري نظام آتي بينالملل است و آنچه که در غرب آسيا رخ ميدهد و اتفاق ميافتد تأثير قابل توجهي بر نظام آتي بينالملل خواهد داشت.
اين ديپلمات مطرح کشورمان در عرصه بينالمللي که داراي تخصص در حوزه روابط بينالملل است، ادامه داد: نکته مهم اين است که در چارچوب اين تحولات غرب آسيا موضوع کنش نيست بلکه کنشگر است و در شکلگيري نظام آتي بينالمللي اينگونه نيست که ديگران درصدد برآيند که در مورد منابع اين منطقه به عنوان يک منطقه استراتژيک بين خود تصميمگيري کنند بلکه غرب آسيا در صحنه تحولات آتي نظام بينالمللي نقش کنشگري دارد و موضوع کنش نيست.
وزير امور خارجه کشورمان با بيان اينکه ممکن است چالشها به فرصت و فرصتها به چالش تبديل شود، گفت: به دليل سيال بودن شرايط بينالملل اين چالشها و فرصتها ميتوانند به يکديگر تبديل شوند.
وي ادامه داد: اين چالشها و فرصتهاي توأمان، بين غرب آسيا و جامعه بينالملل مشترک هستند و به عنوان اولين و مهمترين چالش و فرصت ميتوانند به ادراک اشاره کنند.
ظريف ادامه داد: در طول 24 سال پيش برگزاري چنين همانديشيهايي در سراسر جهان به صورت تصاعدي رو به افزايش بوده است و اين به دليل ضرورت فهم و تأثير ادراک است. کاملاً واضح، با درک شرايط کنوني بينالمللي تحولات بسيار سريع پيش ميروند. در حالي است که در دوران گذار گذشته که همواره با جنگ همراه بوده است تحولات و جنگها به از بين رفتن کشورها و پيدايش کشور ديگري منجر ميشدند.
وزير امور خارجه کشورمان با تأکيد بر اينکه ادراک صحيح ميتواند از حداکثر انفعال تا حداکثر تهاجم باشد، افزود: صدام حسين و ميلوشويچ با تندروي و گراي غلط آمريکاييها دچار اشتباه شدند. سفير وقت آمريکا به صدام حسين گفت کويت براي ما اهميت خيلي زيادي ندارد و همينطور سخنگوي آمريکا اعلام کرد يوگسلاوي براي آمريکا جايگاه مهمي ندارد و بر اساس همين اطلاعات اشتباه برداشتهاي غلطي کردند و کنشگران اقدامات افراطي انجام دادند که باعث نابودي دو گروه شد.
وي ادامه داد: ادراک و فهم صحيح از شرايط ميتواند به قدرتيابي فراتر از شرايط جغرافيايي منجر شود. رقابت جدي ديگر رقابت در ادراکسازي در شرايط اقتصادي است که به دليل تکثر منابع قدرت ادراک ميتواند در آينده نقش بسزايي ايفا کند.
ظريف گفت: صرف برقراري چنين اجلاسي و ايجاد تلقين نميتواند قدرتآفرين باشد. بلکه ما بايد توجه کنيم چالشهايي که در منطقه و در سطح جهان داريم چالش و فرصت ادراکي هستند و در همين چالش و فرصت منابع قدرت وجود دارند.
وي گفت: امروزه منابع قدرت از مباحث دفاعي فراتر رفتهاند. البته اين به آن معنا نيست که قدرت نظامي و دفاعي تأثيرگذار نيست بلکه تنها قدرت نيست.
ظريف خاطرنشان کرد: چالش تکثر کنشگران چالش و فرصت ديگري است که به آن اشاره ميکنم. در جهان دوقطبي دو کنشگر اصلي وجود داشت ولي پس از فروپاشي اين دو قدرت اصلي به عنوان کنشگراني انحصاري در روابط بينالمللي کنار رفتند و حضرت امام خميني (ره) را شايد بتوان جزو اولين کساني دانست که اين واقعيت را درک کرد. اين که کنشگري از انحصار خارج شد چيزي بود که امام (ره) به آن اشاره کرد.
ظريف تأکيد کرد: امروز قدرتهاي کوچکتر هم ميتوانند از طريق رسانهها و قدرت نفوذ ايفاي نقش کنند. امروز قدرت و نفوذي که جمهوري اسلامي ايران دارد در جهان دوقطبي امکانپذير نبود و اين به خاطر شرايط سيال جهان است.
ظريف در ادامه سخنان خود در کنفرانس امنيتي تهران با بيان اينکه «امروز کنشگري در عرصه بينالمللي از انحصار دولتها خارج شده است» افزود: مشاهده ميکنيد که ديگران غيردولتي و غيرحکومتي وارد عرصه کنشگري از جمله حوزه امنيت شدهاند و کنشگران غيردولتي و غيرحکومتي از کنشگران مثبتي چون حزبالله لبنان و کنشگران منفي چون القاعده و داعش در اين حوزه حضور دارند و براي مثال هم ميتوانند امنيت ايجاد کنند هم ميتوانند امنيت را نابود کنند. آنها براي کنشگري نيازمند جغرافيا نيستند و اينها همه يک تحول اساسي است.
وي در بخش ديگر از صحبتهاي خود با بيان اينکه «دورههاي هژموني به اتمام رسيده است» توضيح داد: هژموني در جهاني که تکثر منابع قدرت و تکثر کنشگر و سياليت تصميمگيري وجود دارد امري ناممکن است. حتما آمريکاييها دوست دارند که دنيا فکر کند که آنها هژموني هستند اما واقعيت اين است که دوران هژموني در دوران سيال کنوني و احتمالا در دوران آينده امري ناممکن است و دوران آن به اتمام رسيده است. آمريکايي با تصور ايجاد هژموني وارد جنگهايي شدهاند چنانچه ميبينيد بوش پدر، پسر و کلينتون جنگهايي را ايجاد کردند تا بتوانند برتري موقت آمريکا را به يک هژموني پايدار تبديل کنند. آنها براي تحقق اين توهم ميلياردها دلار هزينه کردند اما نتيجهاي حاصل نشد.
وي بخش ديگري از صحبتهاي خود را به تشريح وضعيت کنوني منطقه غرب آسيا اختصاص داد و افزود: متاسفانه در اين منطقه شاهد فقدان نظم و همچنين فقدان فکر بومي در حوزه روابط بينالمللي هستيم و در عرصه تفکر و فکر بيشتر مترجم و با مشکل فقدان فکر بومي در مورد آينده روابط بينالملل روبرو هستيم.
اين ديپلمات عالي رتبه کشورمان در همين چارچوب افزود: با توجه به نقشي که اين منطقه در آينده نظام بينالملل دارد عدهاي از بيرون اين منطقه تلاش ميکنند که نظم مورد نظر خود را به اين منطقه تحميل کنند.
وي مشکل ديگر موجود در منطقه غرب آسيا را تصور امکان خريد امنيت دانست و گفت: به خاطر همين تصور است که اين بازي که مشاهده کرديد را درآوردند و در نهايت بيشخصيتي، يک خانم را آوردند که قول بدهد که امنيت را در منطقه ما تامين ميکند. به دعوت کنندگان خود قول بدهد که امنيت آنها را تامين ميکند. چه موقع آنها توانستهاند امنيت را تامين کنند که اکنون از اين سخنان ميگويند. کساني که تصور ميکنند با پول ميتوانند امنيت را بخرند وقتي توافق هستهاي رخ داد به آمريکاييها گفتند که ما را رها کرديد.
وي مشکل ديگر موجود در منطقه غرب آسيا را ناکارآمدي نهاد دولت در اين منطقه عنوان کرد و گفت: شما به ايران خودمان نگاه نکنيد که با اتکا به مردم توانستهايم مردمسالاري ديني ايجاد کنيم. در اکثر نقاط منطقه دولتها نتوانستهاند اصليترين خواستههاي مردم را تامين کنند و از طرف ديگر مردم نيز اين امکانات را نداشتهاند که براي تاثيرگذاري در امور خود و کشورشان مشارکت کنند. دولتهاي غيرپاسخگو و ناکارآمد بودهاند و اين ناکارآمدي دولتها به يک احساس تنفر و انزجار تبديل شده که افراطيگرايي يکي از نتايج آن است.
وي ادامه داد: براي اينکه با اين ناکارآمدي مقابله شود عدهاي از کشورها در اين منطقه به خصوص در جهان عرب تلاش کردهاند که عصبانيت مردم از ناکارآمدي نهاد دولت را دچار منحرف کنند و آن را در سطح دعواهايي چون دعواي عرب و عجم و يا شيعه و سني مطرح کنند.
ظريف تاکيد کرد: اگر بخواهيم شرايط منطقه را در چند جمله خلاصه کنيم بايد بگويم که منطقه ما از يک ناکارآمدي همراه با تشخيص و نسخه غلط رنج ميبرد.
وي با بيان اينکه «براي ايجاد نظم مطلوب در منطقه بايد به چالشهاي جهاني و منطقهاي توجه کنيم» به موضوع نظم در اين زمينه نيز اشاره کرد و گفت: نظم در اين منطقه بايد درونزا باشد. نظمي که امنيت خود را از درون اين منطقه بگيرد نه اينکه خانمي بيايد به اين منطقه و قول دهد که ما امنيت شما را تامين ميکنيم و نه اينکه از کاخ سفيد درخواست و تقاضا شود که آنها را رها نکند. همانطور که گفتم امنيت بايد درون زا باشد و منطقه ما بايد بپذيرد که دوران هژموني پايان يافته است و هژمونيپذيري و هژمونيطلبي در منطقه ما جايي ندارد و همانطور که در قانون اساسي ما به درستي تشخيص داده شده است سلطهناپذيري بايد يکي از مولفههاي اين نظم باشد.
وي در بخش ديگر از صحبتهاي خود تصريح کرد: ما نياز به ائتلاف در منطقه نداريم بلکه نياز به امنيت شبکهاي به خصوص در منطقه خليج فارس داريم نبايد در اين ارتباط يعني ايجاد امنيت در منطقه به ديگران متکي بود؛ چراکه اين موضوع منجر به هزينههاي زيادي خواهد شد.
وزير خارجه کشورمان در همين چارچوب خاطر نشان کرد: امنيت منطقه نيازمند همکاريهاي کشورهاي منطقه و نيازمند شبکهسازي منطقهاي است و در درونش به مولفههايي چون اعتمادسازي، همکاري و ... نياز دارد تا براساس آن بتوان يک رابطه مستحکم منطقهاي ايجاد کرد. اينها همه ميتوانند پايههاي نظم آتي در اين منطقه باشد و انتخابها و گزينههاي جايگزين هزينه هاي بسيار سنگيني را براي تمام بازيگران ايجاد خواهد کرد. با توجه به اين مسائل بهترين گزينه مراجعه به عقل مردم، اعتماد به مردم و اعتمادسازي منطقهاي است.
منبع: دانشجو