بزرگنمايي:
چه خبر - تهديد ترسناک روي آينه
چهار سارق نقابدار با حمله به خانههاي شمال پايتخت و سرقت گاوصندوق، براي ترساندن طعمههاي خود آنها را با نوشتهاي وحشتناک روي آينه تهديد ميکردند. «ما دوباره برميگرديم»؛ اين همان نوشتهاي است که چهار سارق خطرناک با رژلب روي آينه خانهها مينوشتند تا طعمهها را از شکايت منصرف کنند. قربانيان اين سرقتها نيز پس از ديدن نوشته روي آينه آنقدر وحشتزده شدند که هر شب کابوس ميبينند و حتي تصميم به تغيير محل زندگيشان گرفتهاند. با اين حال اين نوشتههاي ترسناک هم نتوانست جلوي شکايت مالباختهها را بگيرد و آنها يک به يک در حالي که بهشدت وحشتزده بودند با مراجعه به پليس پايتخت از اعضاي باند وحشت شکايت کردند.
چند ماه پيش بود که زني ميانسال وقتي پس از چند روز از شهرستان به خانهاش برگشت، با صحنه عجيبي روبهرو شد. قفل در آپارتمانش شکسته شده بود و تمام وسايل خانهاش هم به هم ريخته بود. او که با ديدن اين صحنه متوجه شد دزد به خانهاش حمله کرده است، بلافاصله به سراغ گاوصندوقش رفت. درست حدس زده بود. سارقان با ورود به خانهاش و به هم ريختن تمام وسايل، گاوصندوق پر از طلاي او را سرقت و فرار کرده بودند. اما اين پايان ماجرا نبود. زن ميانسال که هنوز در شوک سرقت گاوصندوق خانهاش قرار داشت، در حاليکه ميخواست سراسيمه با پليس تماس بگيرد، ناگهان با صحنه ترسناک و عجيبي در آينه خانهاش روبهرو شد. روي آينه با رژلب قرمزي نوشته شده بود: «ما دوباره برميگرديم». زن ميانسال از ترس تقريبا داشت از هوش ميرفت اما سعي کرد خودش را کنترل کند. او خيلي زود تصميم خودش را گرفت و با وجود تهديد سارقان باز هم موضوع را به پليس اطلاع داد.
کابوسهاي شبانه
اين زن زماني که در دادسراي ويژه سرقت در مقابل بازپرس قرار گرفت، در حاليکه وحشت داشت و هنوز سراسيمه بود، به بازپرس گفت: «من در طبقه آخر يک آپارتمان در شمال پايتخت زندگي ميکنم. چند روز پيش براي مسافرت به شهرستان رفتم و وقتي برگشتم، متوجه شدم که قفل در آپارتمانم شکسته است. وقتي وارد خانه شدم، همه جا به هم ريخته بود. بلافاصله به سراغ گاوصندوقم رفتم که متوجه شدم آن را دزديدهاند. از آنجا که خانه من تکواحدي است، مشخص بود که دزدان از اين فرصت استفاده کرده و بهراحتي قفل در را شکستهاند. وقتي متوجه اين سرقت شدم، بلافاصله گوشي تلفن را برداشتم تا با پليس تماس بگيرم. هنوز هم شوکه بودم، چراکه درون گاوصندوقم پر بود از طلا و جواهرات گرانقيمت که بيشتر آنها متعلق به خواهرم بود که در آمريکا زندگي ميکند. او طلاهايش را نزد من امانت گذاشته بود و ارزش آنها نيز نزديک به يک ميليارد تومان است اما وقتي تلفن را برداشتم ناگهان روي آينه ميز آرايشم ديدم که دزدان با رژلب نوشتهاند «ما دوباره برميگرديم». خيلي وحشت کردم. نميدانستم با پليس تماس بگيرم يا نه. اولش ترسيدم و گفتم اگر شکايت کنم، مرا به قتل ميرسانند ولي بعد تصميم گرفتم موضوع را به پليس بگويم. ولي از آن شب به بعد کابوس ميبينم. هر لحظه احساس ميکنم کسي در خانه است. از تصور اينکه دزدان به خانهام برگردند يک لحظه هم آرامش ندارم. با هر صدايي تن و بدنم ميلرزد و حس ميکنم که دزدان بالاي سرم ايستادهاند.»
نقابي که کار پليس را سختتر کرد
با اعلام اين شکايت، موضوع در دستور کار مأموران قرار گرفت و کارآگاهان پليس به دستور بازپرس تجسسهاي خود را براي شناسايي و دستگير دزدان خانه اين زن آغاز کردند. تيم تحقيق در نخستين گام از تجسسهاي خود به سراغ دوربين مداربسته خانه زن مالباخته رفت و آن را بررسي کرد ولي در بررسيها مشخص شد که سارقان با نقاب وارد خانه اين زن شده بودند و چهرهشان اصلا مشخص نبود. براي همين کار پليس سختتر شد و آنها اقدامات ديگري را براي شناسايي سارقان انجام دادند.
شکايت ٧ مالباخته ديگر از باند وحشت
در حالي که پليس عمليات خود را براي شناسايي سارقان ادامه ميداد، هفت شاکي ديگر نيز در حاليکه بهشدت ترسيده بودند، به دادسرا مراجعه و شکايتهاي مشابهي را مطرح کردند. تحقيقات از اين مالباختهها نيز نشان داد که سارقان به صورت سريالي به خانههاي ثروتمندان ميرفته و از آنجا سرقت ميکردهاند. در بيشتر سرقتهايشان هم براي ترساندن مالباختهها روي آينه با رژلب جمله معروف و تهديدآميز خود را مينوشتند: «دوباره برميگرديم». همچنين مشخص شد که مالباختهها نيز پس از ديدن اين جمله دچار وحشت ميشوند و كابوسهاي وحشتناك ميبينند. حتي پليس متوجه شد که بعضي از آنها خانه خود را ترک کرده و محل زندگيشان را تغيير دادهاند تا از کابوسهايشان رها شوند.
پليس در تحقيق از مالباختهها و بررسي سرقتها دريافت که سارقان اگر رمز گاوصندوق را پيدا ميکردند، در همان محل سرقت تمام محتويات داخل گاوصندوق يعني پول و طلا و سکه را سرقت ميکردند اما اگر موفق به پيداکردن رمز نميشدند، گاوصندوق را با خود ميبردند تا سر فرصت آن را باز کنند.
با توجه به حساسيت اين پرونده، مأموران پليس در محل بقيه سرقتها و بررسي دوربين مداربسته آنها متوجه شدند دزدان چهار نفر هستند که يکي از آنها در مقابل ساختمان ميايستاد و نگهباني ميداد. سه نفر ديگر هم وارد ساختمان ميشدند و پس از سرقت نيز با يک خودروي پرشيا از محل فرار ميکردند.
بازداشت متهمان
با به دست آمدن اين اطلاعات، مأموران پليس موفق شدند شماره پلاک خودروي پرشيا را بهدست آورند. در نهايت با به دست آمدن شماره پلاك خودرو، هر چهار متهم در عملياتي غافلگيرانه در مخفيگاهشان دستگير شدند. آنها خيلي زود تحت بازجويي قرار گرفتند و به سرقتهاي سرياليشان اعتراف کردند اما منكر سرقت طلا و جواهرات ميلياردي زن ميانسال که نخستين شاکي اين پرونده بود، شدند.
يکي از آنها که سردسته باند هم بود، در بازجوييها گفت: «از چند وقت پيش با همدستي سه نفر از دوستانم يک باند تشکيل داديم و قرار شد با ورود به خانهها قفل درها را بشکنيم و از گاوصندوق سرقت کنيم. همه همدستانم تازهكار بودند و هيچ سابقهاي نداشتند. ما با سرقت گاوصندوقها رمز آنها را به دست ميآورديم و پول و طلاي داخلش را سرقت ميكرديم. براي ترساندن مالباختهها هم روي آينه خانهشان با رژلب مينوشتيم كه برميگرديم تا از ترسشان شکايت نکنند. اما زن ميانسال دروغ ميگويد. ما هيچ طلاي ميلياردي در هيچکدام از سرقتها گيرمان نيامد. داخل گاوصندوق آن زن تنها ٣٠ هزار تومان پول بود. براي همين ادعايش را اصلا قبول نداريم.»
با اعترافات متهمان تحقيقات در اينباره ادامه يافت.
منبع: سلامت نيوز