بزرگنمايي:
چه خبر - هزينه ساخت فيلم يتيم خانه ايران از زبان ابوالقاسم طالبي
ابوالقاسم طالبي کارگردان «يتيم خانه ايران» اعلام کرد برآورد هزينه هاي ساخت اين فيلم 28 ميليارد بوده است در حالي که آن را با 8 ميليارد ساختهاند!
فيلم سينمايي «يتيم خانه ايران» اين روزها بر پرده سينما است و روايتگر قحطي سال هاي 1295 تا 1297 است، قحطي که در آن تلفات زيادي برجاي گذاشت و علاوه بر ضرر مالي و جاني مردم ايراني را به لحاظ روحي هم تضعيف کرد، به طوري که ديگر توان مقاومت برابر ديکتاتورهاي آن دوران را نداشتند.
ابوالقاسم طالبي نويسنده و کارگردان، جعفر دهقان، برايان طرفه، بهار محمدپور، سحر جراح بازيگران اين فيلم درباره روند ساخت اين اثر صحبت کردند.
ابوالقاسم طالبي در بخش نخست گفتگويش از دلايل وقوع اين قحطي و نقش موثر انگليس در آن گفت. از اينکه انگليسي ها يک هوشمندي در استعمارها و استثمارهاي خود داشته اند که اول استحمار مي کنند بعد استثمار.
به گفته او، انگليسها اتاق فکري براي انجام سياست ها و عملياتي کردن آنها در هند و لندن تشکيل مي دادند و افراد هوشمند را براي رساندن اطلاعات صحيح به اين اتاق فکر ها جذب مي کردند به طوري که حتي کوچکترين اطلاعات از کاخ شاهان گرفته تا خانه هاي رعيت در خدمت انگليسي ها قرار مي گرفت و آنها اين اطلاعات را جمع بندي و سپس بر اساس آنها اقدام مي کردند.
*آقاي طالبي روند انتخاب بازيگران خارجي اين اثر چگونه بود؟
ابوالقاسم طالبي: هنگامي که مي خواستم اين بازيگران خارجي را انتخاب کنم آنها مشغول ايفاي نقش در يک نمايش با نام «اوليورتوئيست» بودند و از آنجا با همديگر آشنا شديم.
*آقاي برايان طرفه! شما در يک فيلم عليه نظام سلطنتي انگلستان بازي کرده ايد؟ اين موضوع براي شما مشکلي پيش نمي آورد؟
برايان طرفه: من ايرلندي هستم و فکر نمي کنم مشکلي به خاطر ايفاي نقش در اين فيلم براي من به وجود بيايد. ايرلندي ها هم مثل ايراني ها دل خوشي از انگلستان ندارند. ما ضرب المثلي در ايرلند داريم که مردم هر اتفاق بدي که مي افتد مي گويند کار، کار انگليس است.
ايرلندي ها هم مثل ايراني ها دل خوشي از انگلستان ندارند. ما ضرب المثلي در ايرلند داريم که مردم هر اتفاق بدي که مي افتد مي گويند کار، کار انگليس است*شما پيش از حضور در پروژه «يتيم خانه ايران» اطلاعي از قحطي پيش آمده در ايران در سال هاي 1295 تا 1297 داشتيد؟
طرفه: نه من نمي دانستم. هنگامي که فيلمنامه را خواندم و با قحطي ايران آشنا شدم، فهميدم که چه بلايي بر سر ايرانيان آمده است. براي آشنايي بيشتر با اين موضوع کتاب هاي تاريخي زيادي درباره آن خواندم البته اين موضوع که در چنين فيلمي بازي کرده ام به معني اين نيست که لزوما صد در صد موافق با تصويري که از انگليسي ها ارايه شده است، باشم اما به هر حال خوشحالم در فيلمي که قسمتي از تاريخ فراموش شده را روايت مي کند، بازي کرده ام. در حال حاضر مهم اين است که با ساخت اين فيلم توسط ابوالقاسم طالبي، مردم ايران با حلقه مفقوده تاريخ ايران آشنا شده اند.
من براي آگاهي بيشتر از اين موضوع 2 کتاب تاريخي با عنوان هاي «خاطرات دانسترويل» و «افسر اطلاعاتي داناهو» را خواندم و متوجه شدم که در پشت پرده قحطي ايران چه چيزي بوده است! البته در طول کار ابوالقاسم طالبي هم به من بسيار کمک مي کرد. من قسمت هايي از آن کتاب ها را يادداشت و آنها را با طالبي چک مي کردم.
طالبي: با توجه به اينکه حجم آن کتاب ها کم بود من خودم موضوعاتي را به زبان انگليسي به بازيگران خارجي مي دادم و از آنها مي خواستم که اين مطالب را جستجو کنند البته اين کار را براي درگير شدن بيشتر آنها با نقش نيز انجام مي دادم.
*آقاي برايان! در قسمتي از فيلم به قحطي سيب زميني در ايرلند اشاره مي شود، فکر مي کنيد قحطي سال هاي 1295 تا 1297 با قحطي ايرلند تناسبي داشته باشد و آيا اين ها به هم نزديکي دارند؟
برايان: براي انگليس قطحي ايران يک موضوع کوچک و عادي بود. آنها فکر مي کردند اين رخداد اتفاق کوچکي است که از تاريخ فراموش مي شود، هر چند در هر 2 قحطي يک اتفاق افتاده ولي هدف آنها متفاوت بوده است. درايرلند براي تصاحب زمين ها از دست کشاورزان قحطي سيب زميني به وجود آمد اما در ايران هدف انگيسي ها دستيابي به نفت ايران و باز کردن راه کشور به سمت باکو و حفاظت از هند بود اما با اين وجود در ايرلند 4 ميليون نفر بر اثر انقلاب سيب زميني کشته شدند که اکثر آنها کاتوليک ها بودند به همين دليل هنوز هم که هنوز است جمعيت کاتوليک ها به آن اندازه قبلي خود نرسيده است.
*خانم بهار محمدپور! ايفاي نقش در پروداکشن هاي تاريخي کار آساني نيست. چگونه براي ايفاي اين نقش انتخاب شديد؟
بهار محمدپور: زماني که پيش توليد «يتيم خانه ايران» شروع شد من مشغول ايفاي نقش در يک تئاتر بودم در همان زمان عوامل اين فيلم براي تماشاي آن نمايش آمده بودند، در همان جا در نظر گرفتند که بروم و تست بدهم. خوشبختانه با عنايت خداوند براي ايفاي اين نقش انتخاب شدم. البته ابتدا قرار بود نقش اعظم يعني دختر خودم را در فيلم بازي کنم اما به يکباره نقش اول «يتيم خانه ايران» يعني قدسي را بازي کردم. به هر حال هر بازيگري هنگامي که چنين فيلمنامه اي به او پيشنهاد شود حاضر به ايفاي نقش در آن است.
*به هرحال بازيگري در مديوم تئاتر و سينما با همديگر متفاوت است. چگونه توانستيد از عهده اين نقش برآييد؟
محمدپور: از آقاي طالبي خيلي ممنونم که اين فرصت را به من دادند که بتوانم توانايي خودم را نشان دهم. اين کار بسيار سخت بود. به هر حال من يک بازيگر تئاتر هستم، بازيگر تئاتر صداي بلندي دارد و مسلما حرکاتش غلو شده است و بايد خودش را جمع و جور کند و صدايش را به کنترل خودش در بياورد. روي اين موضوعات خيلي تمرين شد و چند کتاب و دست نوشته به من دادند که آنها را مطالعه کنم. من مطالعه کردم و تازه به عمق قضيه پي بردم که واي ما کجاييم. بسيار قصه ناراحت کننده اي بود و تاکنون هيچکس به آن نپرداخته بود، بنابراين براي من بسيار ارزشمند بود که اين اطلاعات را در اختيارم قرار دادند. بر همين اساس تمرين هاي بسيار زيادي انجام شد. من بسيار براي اين نقش تمرين کردم تا بتوانم آقاي طالبي را راضي نگه دارم. نکته بعد حضور بازيگران بسيار قوي بود که در اين فيلم سينمايي ايفاي نقش ميکردند. بازيگران اين فيلم همه در سطح استادي و پيشکسوت بودند و من از همه کوچکتر بودم که مي توانستم نقش اول اين فيلم را بازي کنم. به همين دليل زماني که فيلم کليد خورد و در مقابل دوربين قرار گرفتم آنقدر ترسيده بودم که نه راه پس داشتم و نه راه پيش. فقط گفتم خدايا خودت کمکم کن که از عهده بازي اين کاراکتر بر بيايم.
جعفر دهقان: من نيز ميخواهم بگويم که بازي کردن در آثار تاريخي کار هر کسي نيست. به نظرم تنها يک چيز است که کساني را که در آثار تاريخي به ايفاي نقش مي پردازند در طول کار نگه ميدارد که بتوانند چنين شرايط سختي را تحمل کنند و آن هم عشق است. اگر بازيگري علاقه به بازي در فيلمهاي تاريخي نداشته باشد و اعتقاد و باور قلبي در درونش وجود نداشته باشد، نميتواند چنين بازه زماني طولاني را تاب بياورد و تحمل کند که هر روز ساعت 5 صبح تا 6 غروب سر صحنه فيلمبرداري باشد. تنها عشق ميتواند اين کار را ممکن کند. در يک کلام مي گويم کارهاي بزرگ را بايد آدم هاي بزرگ انجام دهند تا بتوانند تا آخر کار با عشق ادامه دهند و تمام کنند و من اين عشق را در خانم محمدپور ديدم چون تئاتري بود.
*آقاي طالبي تاکيدتان بر اين که حتما بازيگري که انتخاب ميکنيد تئاتري باشد چه بوده است؟ آيا شما هم به اين سختکوشي و توانايي تئاتري ها اعتماد کرديد؟
طالبي: بله حتما همين بوده و به همين علت نزديک به 110 بازيگر تئاتر را به «يتيم خانه ايران» آورديم. برخي از بازيگر سينما، همزمان ميخواهند در چند پروژه سينمايي ديگر بازي کنند و به هيچکس «نه» نگويند و همه جا باشند ولي کار ما به شکلي بود که نميتوانستيم شرايط را اينطور فراهم کنيم. ما اصل را بر بازيگران خارجي گذاشتيم که از وقتي وارد پروژه مي شوند، خيلي خرج روي دست ما نگذارند چرا که آنها هفتهاي دستمزد ميگرفتند که تقريباً اين مبلغ 300 پوند ميشد. براي همين دستمزد تمام بازيگران خارجيمان حدود پانصد ميليون تومان شد. واقعا طوري تنظيم کرديم که کمترين هزينه ها را داشته باشيم به همين دليل سعي کرديم که تئاتري ها را بياوريم که هم دل به کار بدهند و هم درگير پروژه سينمايي ديگري نشوند. به همه آنها هم گفته بوديم که يک سال در اختيار ما هستيد و نبايد ريش ها و موهاي خود را بزنيد. آنها هم واقعا رعايت ميکردند. کساني هم که نقشهاي يتيم خانه را ايفا کردند همهشان تئاتري بودند و تحصيلاتشان هم در همين زمينه بود. خانم محمدپور هم يکي از آنها بود براي من بسيار تجربه خوبي بود و به اين نتيجه رسيدم که از پتانسيل بازيگران تئاتر ميتوان استفاده کرد.
دهقان: من مي خواستم به اين نکته اشاره کنم که همواره آثار تاريخي در تلويزيون ما جزو پر مخاطبترين آثار بودهاند. به طوري که از هر فردي بپرسيد که کدام يک از آثار رسانه ملي را دوست داريد؟ مطمئناً در ميان علاقهمنديهاي وي آثار تاريخي مشاهده ميشود. اما شايد سينماروهاي امروز خيلي به اين نکته توجه نداشته باشند. واقعيت اين است که سينمارو ها يک ذائقهاي پيدا کردهاند که چيزي شبيه به قبل انقلاب است، البته ارزش گذاري نميکنم که خوب يا بد است. به هر حال برخي مثلا ميخواهند با نامزد خود به سينما بروند و به همين دليل دوست ندارند شاهد ديدن صحنههاي ناراحت کننده باشند.
طالبي: واقعيت هميشه تلخ است. من آنچه را که نشان دادم شايد يک صدم آنچه رخ داده است، باشد. مثلا در آن زمان يک روستاي پانصد نفره همه از گرسنگي و قرض مردهاند. چنين فاجعهاي را ميتوانيد تصور کنيد؟
دهقان: به هر حال مخاطب بايد اين نوع فيلم ها را ببيند و با تاريخ خود آشنا شود. بايد ببيند که قحطي چه چيزهايي را با خود به همراه دارد.
طالبي: در مجموع نشان دادن گرسنگي به افرادي که سير هستند، سخت است. به هر حال ما تلاش خودمان کردهايم. اين را هم بايد بگويم که برآورد ما از هزينه هاي ساخت اين فيلم 28 ميليارد بوده است در حالي که آن را با 8 ميليارد تمام کرديم. دستمزدهاي مان هم بسيار پايين بود. يادم است که آقاي علياکبري گفتند ما 3-4 سال قبل از ساخت «يتيم خانه ايران»، فيلم سينمايي «استرداد» را نزديک به همين هزينهها ساختيم.
* آقاي طالبي ما طي اين چند ساله در سياستهاي خارجي خود دچار تحول شدهايم و شما در برخي از صحنههاي فيلم صراحتاً اعلام ميکنيد اگر يک کشور دنباله رو ليدر خود نباشد دچار مشکل ميشود که گويا ميخواستيد نسبت به شرايط کنوني هشدارهايي بدهيد.
طالبي: واقعيت اين است که اگر ما راه امام راحل (ره) را گم کنيم حتما سيلي خواهيم خورد. زماني قائم مقام فراهاني را در يک اتاق گرسنه نگه داشتند تا شهيد شد، زماني رگ امير کبير را زدند، زماني شيخ فضل الله را به دار کشيدند، حتي زماني دکتر مصدق و آيت الله کاشاني را منزوي کردند. به جز سي تير، مردم حمايت از رهبران اجنبي ستيز را رها و فراموش مي کنند. نميشود که بزرگانمان را که با اجانب چنگ در چنگ مي اندازند جلو بيندازيم و بعد رهايشان کنيم.
*آقاي برايان شما قبل از آمدن به ايران يک نگاهي به ايران و وضعيت آن داشتيد که قطعا با حضورتان در ايران اين ديدگاه کاملتر شده است. مي خواهم در مورد اين تجربه حرف بزنيد.
برايان: من قبلا کتاب هاي تاريخي به خصوص درباره تاريخ ايران خوانده بودم اما اين قسمت از تاريخ هم در تاريخ ايران و هم در تاريخ انگلستان گمشده بود که برايم جديد بود.
*ايران در اين دوره که فيلم «يتيم خانه ايران» در آن ميگذرد تحت استثمار بوده است و مردم ما روحيه مبارزه طلبي نداشتهاند، اما ايران امروز نه تنها تحت سلطه نيست بلکه گفتمان جديدي را در جهان به وجود آورده است. در مورد اين تفاوت چه نظري داريد؟
برايان: اين همان اتفاقي است که در اروپا در قرن 19 افتاد اما در آسيا اين اتفاق در قرن 20 افتاده است.
*خانم جراح شما در اين اثر هم بازيگر بوديد هم مترجم. شما هم از کارتان بگوييد.
سحر جراح: من در سمت مترجم و بازيگر بدون تعارف از آقاي طالبي تشکر ميکنم، او واقعا به من اعتماد کرد، زيرا من فکر نميکردم که دستيار کارگردان پروژه بزرگ اين چنيني شوم. همسر من نيز هلندي است و در فيلم نيز بازي داشت. نتيجه سکانسي که بازي کردم حاصل اعتماد آقاي طالبي بود البته بايد بگويم که به دلايل خاصي استرس داشتم و نميخواستم بازي کنم، اما آقاي طالبي شب قبل از سکانس مورد نظر گفتند ميخواهيد يک بار بازي کني که من ببينم و متوجه باشي که کارت را درست انجام دادهاي و استرس نداشته باشي؟ من هم گفتم اگر اجازه بدهيد چون اين سکانس حسي است تنها يکبار انجام دهيم. درباره ترجمه هم بايد بگويم کار ترجمه فيلم برايم سخت نبود، تعداد بازيگران و شرايط محيطي سخت بود که همسرم به من بسيار کمک کرد تا کم نياورم. به هر حال در مجموع اين پروژه بسيار سخت بود. واقعا گاهي فشار کار بسيار زياد ميشد.
منبع : mehrnews.com