بزرگنمايي:
چه خبر -
يافتههاي پژوهشي نشان ميدهد آموختن act باعث افزايش کيفيت زندگي، افزايش مراقبت از خود، افزايش تمايل به خلاقيت، کاهش خطر فرسودگي شغلي و جذب بهتر و مؤثرتر اطلاعات نو ميشود
چرا act را ياد بگيريم؟
درمان مبتني بر تعهد و پذيرش acceptance and commitment therapy که با عنوان act (اَکت) شناخته ميشود نوعي رفتاردرماني مبتني بر توجه آگاهي (mindfulness) است که قواعد بنيادين بخش اعظم روانشناسي غرب را به چالش کشيده و طرحي نو در زمينه رفتار و شناخت ارائه داده است که مبتني بر فلسفه علم رفتار بافتاري (contextual behavioral science)، نظريه چارچوبهاي ارتباطي (rft) و تحليل رفتاري است.
act اولين و معروفترين رفتاردرماني موج سومي است و در اين درمان التقاطي از استعاره، جملههاي متناقض نما و مهارتهاي توجه آگاهي و طيف گستردهاي از تمرينهاي تجربهگرايانه و مداخلات رفتاري هدايتشده توسط ارزشها بهکاربرده ميشود اما شايد اين سؤال بهصورت آشکار يا ضمني در ذهن بسياري از روانشناسان، مشاوران، روانپزشکان و مددکاران اجتماعي وجود داشته باشد که آموختن act چه سودي دارد؟
بهبيانديگر مزيتهاي آموختن act چيست؟
سه دسته مزيت براي act ميتوان شمرد:
مزيتهاي علمي
فايده آموختن act براي رواندرمانگران و مشاوران
فايده act براي درمانجويان
مزيتهاي علمي
شايد مزيت act نسبت به بسياري از رويکردها اين است که رويکردي علمي است و اثرات پيشنهادشده براي آن، صاحب حمايت پژوهشي هستند. انبوه شواهد پژوهشي مؤيد act نشان ميدهد ک اثربخشي اين مدل درماني در طيف گستردهاي از وضعيتهاي باليني نظير افسردگي، اختلال وسواس فکري-عملي، استرس محيط شغلي، استرس سرطان در مراحل پاياني، اضطراب، اختلال استرس پس از سانحه، کماشتهايي رواني، مصرف هروئين و حتي اسکيزوفرني تائيد شده است. با اين حساب ميتوان نتيجه گرفت گفت که آموختن و به کار بستن act مستدل و خردمندانه است.
مزيت act بهعنوان درمان اين است که برخلاف بسياري از رويکردهاي ديگر صاحب مبناي فلسفي و نظري روشن و منسجمي است. فلسفه زيربنايي act (بافتار گرايي کارکردي) برساختن مدلي مطابق با واقع را پيشنهاد نميکند بلکه اصل و اساس کار را پيشبيني و اثرگذاري بر رفتار بهصورت دقيق و وسيع و عميق ميداند.
اين رويکرد باعث ميشود که فاصله بين نظريه و فناوري درماني کاهش يابد و اصولي تدوين شود که کاربردپذيري وسيعي دارند. به اين شيوه act منحصر در راهنماهاي درماني نميشود و همواره امکان فرا رفتن و گسترش يافتن را دارد.
به همين خاطر است که ميتوان به زبان استعاره گفت act هنر آشپزي است و نه کتاب آشپزي. درمانگر ماهر act همچون يک آشپز ماهر وابسته به دستورالعمل يا کتاب آشپزي نيست و بدون آن هم ميتواند مشکلات گوناگون را مفهومپردازي کرده و در صورت نياز دست به ابداع تکنيکهاي نو بزند. چنين شرايطي به act کمک کرده است که به لحاظ تکنيکي دچار فترت و رکود نشود.
يک مزيت ديگر act يا بهتر است بگوييم پژوهشگران act اين است که سازوکار مشخصي براي تغيير درماني (انعطافپذيري روانشناختي) پيشنهاد کردهاند و فعالانه واسطهگري آن را موردپژوهش قرار دادهاند.
اکنون شواهد پژوهشي مناسبي وجود دارد که نشان ميدهد تغيير درماني در act از طريق تغيير در انعطافپذيري روانشناختي واسطهمندي ميشود يا مثلاً رابطه درماني به شرطي اثرگذار است که درون آن انعطافپذيري روانشناختي الگوسازي شود.
فايده آموختن act براي درمانگران
هرچند با آموختن act درمانگران و مشاوران صاحب ابزاري قدرتمند و مؤثر ميشوند اما اين تنها مزيت آموختن act نيست. يافتههاي پژوهشي نشان ميدهد آموختن act باعث افزايش کيفيت زندگي، افزايش مراقبت از خود، افزايش تمايل به خلاقيت، کاهش خطر فرسودگي شغلي و جذب بهتر و مؤثرتر اطلاعات نو ميشود.
فايده act براي درمانجويان و مراجعان
يک مزيت ديگر act اين است که رنج انساني را پزشکيسازي نميکند و حتي اين افسانه را درهم ميشکند. پزشکيسازي رنج انساني به خاطر پيامدي که دارد براي انسانها محنتافزا بوده است؛ به اين صورت که با برچسب اختلال خوردن به رنج انسان اين زمينه فراهم ميشود که انسان به نبرد با طبيعت خود برخواسته و کشمکشي بدفرجام را شروع کند که اميدي به پيروزي در آن نيست.
انسان به نيروي زبان/ذهن قادر است که حتي در غياب خطر و تهديد و ناخوشايندي عيني و آشکار براي خود رنج و ناراحتي توليد کند. به تجربه خود نگاه کنيد کدام يک براي شما راحتتر و شايعتر است نگران شدن يا اطمينان؟ حسرت يا رضايت؟ غمگيني يا شادماني؟ چطور ميتوان به پيروزي در نبردي اميدوار شد که حريف اينچنين تواناست. جالبتر آنکه اين حريف بخشي از وجود خود ما است که فقط در شرايطي از توليد تجربههاي ناخوشايند دست برميدارد که خود ما از بين برويم!
ديگر با اختلال پنداشته شدن رنج فراگير بشر، اين افسانه توليد ميشود که سلامتي به معناي شادماني است و شادماني نيز به معناي بيشينه کردن احساسات خوشايند و کمينه کردن احساسات ناخوشايند است. چنين افسانهاي نادرست و دردسرساز است. از آن جهت که اولا زندگي خود به خود پر از ناگواريها و شکستها و ناملايمتها است.
حرف مرا باور نکنيد به قول معلم بزرگ act راس هريس اگر اين حرف را باور نداريد از خود بپرسيد که آيا اکنون نيازمند دردسر و رنج بيشتري هستيد يا شادي و آرامش و رضايت بيشتري؟ تجربه زندگيتان به شما نشان داده و ميدهد که کدام يک بيشتر و گستردهتر است؟ اگر شما هم مثل من و اکثر انسانها باشيد تجربهتان به خوبي پاسخ خواهد داد که ناراحتي و رنج بسيار فراگيرتر و رايجتر از شادي و آرامش است. حال اگر اين افسانه را باور کنيم چه ميشود؟ نتيجهاش را ميتوان در مصرفگرايي، اعتياد و بازار گرم شيادان شاديفروش ديد.
با درهم شکستن رويکرد نادرست پزشکيسازي رنج انساني مزيت ديگر actخود را نشان ميدهد. در act به فرد آموخته ميشود که دست از جنگيدن با خود بردارد و زندگياش را محدود به خلاصي از دست تجربههاي ناخوشايند درونياش نکند. با تصريح و روشن سازي ارزشها، فرد زندگي اش را فراتر از نشانه و علايماش ميبيند و به صورت مستقيم براي معنادار کردن زندگياش تلاش مي کند.
علي فيضي.دکتري روانشناسي سلامت
منبع: migna.ir