بزرگنمايي:
چه خبر - ساغر عزيزي بازيگر نقش فرح ديبا
روانه شدن به سمت روزهايي نهچندان دور، ورود به عمارتي با ستونهاي سر به فلک کشيده و پر زرقوبرق، واکاوي در زيروبم تاريخ ديروز و اهالي آن، فرازوفرودهاي بيشمار، به بندکشيدن و بهخون نشستن فرزندان ايران، همهوهمه در مجموعهاي بهنام «معماي شاه»؛ آشنايي با چهرههايي که شايد نسل امروز با آنها غريبه باشد و نباشد، فرح ديبا؛ سومين همسر محمدرضا شاه پهلوي از شخصيتهاي آشنايي است که محمدرضا ورزي، ساغر عزيزي را براي ايفاي نقش او انتخاب کرده است، عزيزي که پيش از اين تجربه همکاري با ورزي را داشته است از سختيها و شيرينيهاي اين نقش ميگويد.
آخرين کاري که در آن حضور داشتيد «ديوار شيشهاي» به کارگرداني احمد معظمي است، بازي شما در اين سريال به اتمام رسيد؟ کمي از جزئيات اين مجموعه بگوييد.
«ديوار شيشهاي» يک سريال اپيزوديک است که من در يک اپيزود آن بازي کردم. اين سريال مضموني شبيه به برنامه «ماه عسل» با اجراي احسان عليخاني دارد، بهطوري که دو مجري جوان در استوديو مستقر هستند و از مهمانان دعوت ميکنند تا قصههايشان را تعريف کنند، بيننده با روايت هر داستان وارد قصه زندگي او شده و با کارهمراه ميشود؛ ما در «ماه عسل» فلاشبکي به گذشته مهمانان نميبينيم اما در اين مجموعه بخش اصلي کار بر اين اساس است، قصهها طبق داستانهاي واقعي نوشته شدهاند و مدت زمان هر قسمت 45 تا50 دقيقه خواهد بود، نقش مقابل من در اين اپيزود را عليرضا استادي ايفا ميکند.
پيشنهاد بازي در نقش فرح ديبا چگونه مطرح شد؟
سر سريال «تبريز در مه» که دومين همکاري من با آقاي ورزي بود، يک روز با پالتو و کلاه پوست سر صحنه رفتم و آقاي ورزي به من گفت چقدر شبيه فرح ديبا هستي و آنجا قرار شد تا من نقش او را بازي کنم، سه سال بعد هم زماني که من در شاهرود سر کار «يلدا» بودم آقاي ورزي در حال بستن عواملشان بودند، ظاهرا روي يکيدو بازيگر ديگر تست گريم انجام شده بود که هيچکدام نتيجه دلخواه را نداده بود اما گويا روي عکس من کارهايي انجام شده بود و بعد از مدتي من به پروژه پيوستم.
گريم ساغر عزيزي در سريال معماي شاه
گريم در مجموعه «معماي شاه» يکي از ويژگيهاي بارز بهشمار ميآيد؛ گريم شما چقدر زمان ميبرد و چقدر سخت بود؟
بعد از بستن قرارداد دو ماه تست گريم ميشدم؛ اين کاراکتر، گريم بسيار سنگيني داشت، گذاشتن سربند، قطعه بيني، مو، ابرو و ... مراحل زيادي داشت، فاصله چشم و ابروي من با چهره نقش، تفاوت زيادي داشت بههمين دليل براي شبيهسازي، ابروهايم را ميتراشيدند، گريم من در يک سال اول 10 تا 12 ساعت طول ميکشيد اما با گذشت زمان دوستان گريمور و طراح لباس در حدود هفت،هشت ساعت کار گريم را به اتمام ميرساندند، در نهايت با اين زمان طولاني گريم، در يک روز بيشتر از ضبط يک سکانس امکانپذير نبود. چراکه هر روز ساعت 6 صبح سرکار حاضر ميشدم،بعد از 12 ساعت گريم، ساعت هشت ونيم، نه شب جلوي دوربين ميرفتم و تا 12 شب کار طول ميکشيد و هر روزي که فيلمبرداري بود همين منوال را داشتيم؛ در يکي از روزها خانمي که از بچههاي لباس بود کاموايي که بهعنوان مو در نظر گرفته شده بود را به پوست سرم دوخت، يا براي برداشتن قطعهاي که روي بيني من کار ميشد از الکل و استون استفاده ميکردند که بعضي اوقات از شدت سوزش چشم فريادزنان به محوطه کاخ ميدويدم تا کمي هواي تازه استنشاق کنم و موارد ديگري که بهوجود ميآمد. بعد از دقيق شدن به اين سختيها تازه متوجه شدم چقدر عاشق کارم هستم و اين مشقات را با عشق تحمل کردم.
بازي در نقش يک ملکه (همسرشاه) چه جذابيتهايي براي شما داشت؟
آنجلينا جولي که از بازيگران مورد علاقه من است، در يکي از مصاحبههايش درخصوص يکي از کارهايش يعني بازي در نقش ملکه جنها، گفته بود هر بازيگري مايل است تجربه نقشهاي مختلف را در کارنامه کاري خود داشته باشد، مگر به چند نفر پيشنهاد بازي در نقش ملکه داده ميشود، البته بايد درنظر داشته باشيم همه نقشهايي که تا امروز ايفا کردهام را دوست دارم، نقش اقدس در نمايش «ماشين نشينها» که بهياد ماندني بود، بههمان اندازه ايفاي نقش ملکه ايران کاري بسيار متفاوت محسوب ميشد. من بههيچوجه علاقهاي به مسائل سياسي ندارم اما اگر به تاريخ چند هزارساله خود مراجعه کنيم در هر دورهاي از تاريخ ايران فقط يک زن شهبانو شده است که من در نقش او ظاهر شدم، بهيقين اين جذابيتها در نقش وجود داشت اما بهطور کل فکر ميکنم که آرتيست جماعت از سياست سررشته اي ندارد! و من سردسته آنها هستم، زيرا هيچ سواد سياسياي ندارم و به خودم اجازه قضاوت درباره وقايع تاريخي را نميدهم.
چهره ساغر عزيزي بازيگر نقش فرح ديبا در معماي شاه
عکسالعملهاي بعد از اتمام اولين گريم چطور بود؟
خيلي خوب. همه گروه، کارگردان، طراح گريم، طراح لباس، من و دوستاني که مجري گريم بودند از اين که ماحصل کار به اين شکل نتيجه داده بود خوشحال و راضي بوديم.
کموبيش همه ما در جريان نقدهايي که به اين سريال وارد شد قرار داريم، شما بهعنوان بازيگر اين پروژه با نقد غيرمنصفانهاي روبهرو شديد؟
من بهطور کل با نقد مخالف نيستم، هرکسي با ديدگاه مختص به خود کارش را ميسازد و هيچکدام از ما تاريخ را صددرصد نميدانيم، شايد برخي از ما اعتراضهايي که در گذشته داشتهايم را به فراموشي سپرده باشيم، من فکر ميکنم بهجاي اينکه يکديگر را نقد کنيم، فکر کنيم؛ البته با انتقادهاي زيادي مواجه شدم، حتي فحش هم شنيدم، هنوز برخي من را با نام شهبانو صدا ميزنند، من شهبانو نيستم، شهبانو را بازي کردم؛ همانطور که نقشهاي ديگر را بازي کردم در قالب اين کاراکتر هم قرار گرفتم، من دوبار قراردادم را با اين پروژه بههم زدم اما وقتي که در خاتمه پذيرفتم در کار حضور داشته باشم، ديگر تمام شده بود و هيچ گلايهاي بابت آن ندارم و منتش برسر خودم است خير و شر آن را هم خودم ميپذيرم. فکر ميکنم اگر ذرهاي درايت و انصاف را بتوانيم رعايت کنيم شاهد اتفاقات بسيار خوبي خواهيم بود. ممکن است بعضي از اين نقدها اذيتکننده باشند اما با ريختن چند قطره اشک در تنهايي فراموششان ميکنم. خدارا شکر ميکنم که روحيه منفک از سياست دارم و اهل هيچ بازي سياسياي نبوده و نيستم، تا جايي که، در جمعهايي که بحث سياسي باشد محل را ترک ميکنم. اصولا اهل حاشيه نيستم.
سطح دستمزدي که براي نقش فرح ديبا گرفتيد رضايتبخش بود؟
ابتدا قرار بود دستمزد ديگري بگيرم اما همانطور که گفتم قرارداد بههم خورد؛ من دستمزد نرمال گرفتم نه بالا و نه پايين؛ همان چيزي که در قرارداد قيد شده بود را دريافت کردم، يعني کمي بيشتر از مبلغي که در سريال «يلدا» گرفتم. کمي پرداختها خوب نبود؛ من بعد از دو سال و هفت ماه قسطهاي آخر را دريافت کردم، نميدانم! ميگويند بودجهاي ميلياردي پشت کار بوده، گاهي عوامل مشکلات مالي داشتند و حتي مواقعي کار بهعلت بروز کمبودهاي بودجه متوقف شد، شايد اين قضايا به وضعيت اقتصادي تلويزيون ربط داشت که در برههاي بههم ريخته بود، سررشتهاي از اقتصاد ندارم، البته بعضي اوقات دوستان فکر ميکنند مبلغ هنگفتي را براي بازي نقش فرح ديبا گرفتهام اما اينطور نيست، البته هيچ اعتراضي ندارم چون روزيِ من دست کس ديگري است، دست خدا نه بنده خدا؛ تا به امروز در نماندهام، براي اين نقش دستمزد ويژهاي نگرفتم و شنيدهام که اين اتفاق شامل حال برخي از دوستان هم شده است اما در مورد من اينطور نيست. در نهايت بايد بگويم که با همه اين شرايط باز هم راضي هستم.
براي قرار گرفتن در قالب درست نقش خود چقدر به مطالعه و تحقيق پرداختيد؟
از زمان سريال «سالهاي مشروطه» (نقش همسر اميرکبير) به اجبار تاريخ مشروطه را بهطور کامل مطالعه کردم، براي «تبريز در مه» هم همينطور تا اينکه رسيديم به پهلوي دوم؛ درواقع من تاريخ معاصر را از زمان قاجاريه تا پهلوي دوم خواندم، اين مطالعات ديدگاههاي بسيار عميق و خوبي را در اختيار من قرار داد، ناخواسته مجبور شدم تاريخ ايران را ورق بزنم و چيزي که ميتوانم بگويم اين است که فهميدم مردم هميشه از اشتباهات خودشان ضربه ميخورند، مردم هستند که تغييرات را ايجاد ميکنند و به حق خودشان آگاهي پيدا ميکنند بنابراين افرادي که چشم و گوش خود را ميبندند و فقط دهانشان را باز ميکنند در معرض هر بلايي از جانب هرکسي قرار دارند، اميدوارم مردم کشور من که از هوش بسيار بالايي برخوردارند، مطالعه را فراموش نکنند و شنوندگان خوبي باشند، در اين صورت انسانهاي آگاهي خواهيم بود که هيچکسي نميتواند آزاري به ما برساند.
منبع : khabargozarisaba.ir