آخرین اخبار

به چي فکر ميکردي وقتي 2500 سکه مهريه قرار دادي؟ حوادث

به چي فکر ميکردي وقتي 2500 سکه مهريه قرار دادي؟

  بزرگنمايي:

چه خبر - پرداخت مهريه 2500 سکه‌اي براي «فرهاد» آمدن به دادگاه خانواده مثل يک خواب آشفته بود. از روزي که عاشق «لاله» شد تا همين دو سال پيش، حتي يک لحظه هم به اين روزها فکر نکرده بود، چه رسد به اينکه مجبور به پرداخت مهريه 2500 سکه‌اي باشد يا خانه‌اش را از دست بدهد.فرهاد در گوشه اي از شعبه 268 دادگاه خانواده نشسته بود و مطالبي را روي کاغذ سفيد مي‌نوشت تا به عنوان لايحه به پرونده دادخواست مهريه همسرش اضافه کند. هنگام نوشتن گاهي سرش را بلند مي‌کرد و از پنجره به بيرون زُل مي‌زد، چهره و اندامي درشت داشت که قامت مردانه‌اش را به رخ مي‌کشيد. به نظر مي‌رسيد با آن نگاه انديشناکش توجهي به آسمان دودآلود تهران ندارد و به جاي آن گذشته‌اش را ورق مي‌زند. ماجرا از 23 سال پيش شروع شد. در يک روز بهاري که ترنم باران، زيبايي شهر را دو چندان مي‌کرد دختران خوابگاه دانشجويي پشت پنجره جمع شده بودند. در همان جا و همان لحظات فرهاد داشت نجاري مي‌کرد که يکي از دخترها نظرش را جلب کرد. دختري که بشدت شبيه خواهرش بود و سال‌ها پيش به خارج از کشور مهاجرت کرده بود. بهانه‌ و فرصتي پيدا کرد و پنهان از ديگران موضوع علاقه‌مندي‌اش را مطرح کرد، اما دختر اهميتي نداد و رفت. ولي فرهاد از فکر اين دختر جوان بيرون نرفت. با گذشت زمان همه چيز فراموش شد اما سه ماه بعد در حال نصب سفارش چوبي يک آپارتمان بود که ناگهان با ديدن صحنه‌اي خشکش زد؛ همان دختر دانشجو را ديد که در آشپزخانه داشت شربت درست مي‌کرد. چند دقيقه بعد معلوم شد که اسم‌اش «لاله» است و اهل شهرستان که آمده به فاميل‌هايش سر بزند. فرهاد تا پايان کار فکر کرد و قبل از رفتن موضوع خواستگاري را پيش کشيد. چند روز بعد نخستين ديدارشان در پارک نزديک خوابگاه اتفاق افتاد، فرهاد يک دسته گل سرخ به دست داشت و نخستين جمله‌اي که لاله به زبان آورد اين بود: «شما هميشه براي دخترها گل مي‌بريد؟» و فرهاد جواب داده بود: «نه...نخستين بار است، اما اگر با من ازدواج کني قول مي‌دهم هميشه يک دسته گل توي خانه مان باشد...» اما لاله قول ازدواج به فرهاد نداد و همه چيز را به موافقت پدر و مادرش موکول کرد که صدها کيلومتر دورتر از تهران زندگي مي‌کردند. همان هفته فرهاد به خواستگاري رفت، اما پدر لاله داشتن کارت پايان خدمت را پيش کشيد. فرهاد دو سال در آرزوي ازدواج با اين دختر ماند و دلش به چند تماس تلفني خوش بود تا اينکه کارت پايان خدمتش را به پدر لاله نشان داد ولي خانواده لاله بهانه آوردند که «کار درست و حسابي نداري.» دو سال ديگر هم گذشت تا يک شرکت توليد مبل راه انداخت، اما باز هم پدر دختر شرط خريد خانه شخصي را مطرح کرد و سه سال هم طول کشيد تا صاحب يک خانه بزرگ شود. بعد گفتند که بايد يک خودروي گرانقيمت براي لاله بخري، بالاخره آنقدر بين تهران و شهرستان رفت و آمد کرد و واسطه فرستاد تا به ازدواج آنها راضي شدند. هفت سال از نخستين ديدار فرهاد و لاله گذشته بود که روز «بله‌برون» رسيد. در شرط جديد، مهريه 2000 سکه طلا به ميان آمد ولي فرهاد همچنان پافشاري کرد و حتي پيشنهاد داد با 2500 سکه دختر مورد علاقه‌اش را عقد کند. يک مراسم مجلل ترتيب داد و سرانجام زندگي مشترک فرهاد عاشق با دختر مورد علاقه‌اش آغاز شد. لاله کارش در آزمايشگاه را ترک کرد و سرگرمي‌اش شد رفتن به کلاس‌هاي زبان و نقاشي و شنا؛ حتي سفرهاي داخلي و خارجي آنها به راه بود و فرهاد نمي‌گذاشت آب در دل همسرش تکان بخورد، تا اينکه. در لحظاتي که فرهاد در مقابل قاضي «حسن عموزادي» کاغذ سفيد لايحه را سياه مي‌کرد، 14 سال از زندگي مشترکش با لاله مي‌گذشت و به ياد مي‌آورد که در آن سال‌ها چند بار دلش شکسته بود، اما به روي خودش نياورده بود. نخستين بار بر سر موضوع بچه دار شدن با هم اختلاف پيدا کرده بودند. سال سوم زندگيشان بود که لاله آب پاکي را روي دست شوهرش ريخت و اعلام کرد بايد شوهرش را خوب بشناسد تا بچه دار شوند و بهتر است تا 10 سال ديگر حرفش را نزنند. فرهاد روي قولش در مورد گل‌هاي سرخ هم باقي ماند و تا سال هفتم هميشه با دسته گل‌هاي سرخ به خانه مي‌آمد، اما يک سفر کاري باعث وقفه در خريد گل‌هاي سرخ و بهانه مشاجره جديدي بين آنها شد. سال دهم ازدواج بود که لاله بتدريج دچار بيماري افسردگي شد و دو سال زير نظر مشاور قرار گرفت. در دوازدهمين سالگرد ازدواج آنها بود که لاله از حال رفت و خيلي زود معلوم شد اقدام به خودکشي کرده است. فرهاد همان شب پس از رساندن لاله به بيمارستان و بازگشت به منزل وصيتنامه‌اي از همسرش پيدا کرد. لاله نوشته بود بعد از مرگش چمدان سياه بزرگي را به دست خواهرش برسانند. فرهاد براي نخستين بار از روي کنجکاوي محتويات چمدان را بررسي کرد و از دانستن واقعيتي تلخ سرش گيج رفت و روي پيشاني‌اش عرق نشست، تا صبح در گوشه‌اي کز کرد و به فکر رفت. او فهميده بود که همسرش به مرد جواني دل بسته و صدها سطر به ياد او نوشته است، فرهاد حتي پيامک‌هاي عاشقانه‌اي را در گوشي موبايلش شناسايي کرد، هر چند سند و شاهدي درباره اين آشنايي پنهان پيدا نکرد. با آنکه فرهاد نسبت به همسرش دل‌چرکين شده بود چند روز بعد از مرخص شدن لاله از او خواست به زندگي دوران عاشقانه‌شان برگردند و همه اشتباه‌هاي يکديگر را ببخشند. در مقابل لاله همه چيز را انکار کرد و در مورد خواندن دفترچه شخصي‌اش به شوهرش اعتراض کرد، کار به مشاجره کشيد و فرهاد براي نخستين بار دست روي همسرش بلند کرد، انگار عشق از آنها رو برگردانده و تبديل به نفرت شده بود. بتدريج افسردگي لاله بيشتر شد و با کمک وکيلش مهريه 2500 سکه‌اي را به اجرا گذاشت و خانه را هم مصادره کرد، بعد هم به خاطر ضرب و جرح توسط شوهر و نپرداختن اجرت‌المثل به دادگاه شکايت کرد و در نهايت هم دادخواست طلاق داد. در آن روز دودآلود و پر ترافيک شهر، فرهاد در دادگاه خانواده با دلي شکسته، در پايان عشقي نافرجام و الزام به پرداخت مهريه‌اي سنگين تنها مانده بود. چند دقيقه بعد قاضي عموزادي لايحه او را در مورد تمکين نکردن همسرش تحويل گرفت و لاي پرونده گذاشت. فرهاد قبل از خروج رو به قاضي کرد و گفت: «انگار همه اين ماجراها در خواب گذشته است، کاش مي‌شد کسي بيدارم مي‌کرد...»



منبع: روزنامه ايران





ارسال نظر شما

Protected by FormShield

اخبار خواندنی

تنبيه معلم، دانش‌آموز را روانه بيمارستان کرد

باند دختر رزمي‌کار و همدستانش متلاشي شد

قتل همسر در ملاقات زندان

کشف 288کيلوگرم هروئين از کاميون ايراني در اروپا

حريق يک مدرسه در محمودآباد

اعتراف به همسرکشي بعـد از 55روز

عامل تبليغ خاص آرايشگاه زنانه دستگير شد

بازداشت معلم به اتهام کتک زدن دختر دانش‌آموز

تهديد به انتشار تصاوير دختر جوان توسط خواستگار

خودکشي پدر به خاطر اعتياد پسر

مرگ 7 دختر و پسر در ويلاي دماوند

سارق موبايل‌قاپ زمينگير شد

زلزله 5 ريشتري هرمزگان را لرزاند

جوان ايراني بعد از قتل از کانادا گريخت و برگشت

توضيح پليس کرمانشاه درباره برخورد با يک مجرم

قاتل کودک 11 ساله: خودم قرباني تجاوز هستم

حمله انتحاري به اتوبوس سپاه در سيستان و بلوچستان

سقوط هواپيماي فوق سبک در کاشمر

پسر 12 ساله خودش را حلق‌آويز کرد

فريب دختران با خودروي شاسي بلند و ويلا

دانش‌آموز متهم به قتل معلم در آستانه اجراي حکم

کشته شدن 6 سرباز پاکستاني در مرز ايران

انهدام باند سرقت «اقدس گاو باز»

تجاوز به دختران جوان به بهانه تست بازيگري

دستگيري 8 نفر در ارتباط با حادثه زاهدان

گردش ماليِ عجيب قاچاقچيان انسان در ايران

محاکمه جواني که دلال ارز را کشت

قاتل «سُلاله» اعدام شد

قتل زن صيغه‌اي به خاطر فحاشي به مادر شوهر

قتل در افغانستان، دستگيري در ايران

ضرب و شتم دانش‌آموز اين بار در اروميه

آمريکا، يک پيرمرد 70 ساله را اعدام کرد

وقوع زمين لرزه 7.1 ريشتري در پرو

قصاص، عاقبت قتل به خاطر ظرف شستن

دستگيري مرد شيطان‌صفت در نياوران

سقوط يک فروند بالگرد اورژانس با 4 سرنشين

اسامي شهداي حادثه سقوط بالگرد اعلام شد

مردي با کمک پسرش زن خود را تکه تکه کرد

تجاوز مرد ماساژور به 4 کودک

جوان 27 ساله همسر و دخترش را به قتل رساند

خودکشي دسته جمعي در مرکز ترک اعتياد هرمزگان

سرقت 3 ميلياردي توسط کارمند اخراجي شرکت

تجاوز، پايان شوم عشق اينستاگرامي

ماجراي ضرب و شتم يک زن در نمايندگي سايپا

سقوط مجدد يک جنگنده هندي در مرز پاکستان

حمله سگ‌هاي ولگرد به يک خانم در لواسان

سرقت 500 ميليوني راننده سرويس مدرسه

کلاهبرداري با عنوان آژانس و تور‌هاي گردشگري

دستگيري مزاحم اينستاگرامي دختر جوان

نقشه سرقت از جواهرفروشي سعادت‌آباد لو رفت