بزرگنمايي:
چه خبر - حکم قصاص براي مأمور سد معبر
اين پرونده مرداد سال ٩٣ تشکيل شد؛ در آن زمان بين چهار مأمور سد معبر شهرداري منطقه چهار تهران با راننده وانتي که پسر ١٣سالهاش را همراه داشت، درگيري مرگباري رخ داد.
مأموران سد معبر وقتي با مقاومت علي، راننده وانت، روبهرو شدند، با او درگير شده و ضرباتي که به او وارد کردند باعث شد تا مرد راننده بيهوش شود. فرزند مرد راننده سعي کرد با مأموران پليس تماس بگيرد و از آنها کمک بخواهد. زماني که مأموران به محل رسيدند مرد راننده را بيهوش پيدا و او را به بيمارستان منتقل کردند، مدتي بعد مرد راننده جانش را از دست داد.
وقتي از فرزند او بازجويي شد، درباره اينکه چه اتفاقي افتاده است، گفت: مأموران سد معبر آمدند و با پدرم درگير شدند يکي از آنها با مشت به سر پدرم کوبيد و او را کشت. با شناسايي و دستگيري متهمان، آنها به درگيري با مرد راننده اعتراف کردند و گفتند: ما با متوقفکردن وانتيها، آنها را به کيوسکمان در خيابان اتحاد ميبرديم و در ازاي ١٥٠ هزار تومان و پرداخت آن به پيمانکار، براي اين وانتيها کارت تردد صادر ميکرديم.
يکي از متهمان گفت: روز حادثه قرباني با وانتپيکان آمده بود و با استفاده از بلندگو ضايعات ميخريد. من به سمتش رفتم و گفتم مجوز داري؟ جواب داد نه! همکارم از خودرو پياده شد داخل وانت وي نشست تا به ايستگاهمان برويم. راننده وانت کمي دنبالمان آمد و سر خيابان ايستاد و گفت با ما نميآيد، بايد به پليس اطلاع دهد.
همزمان حسن - همان دوستمان که فراري است - دو سيلي محکم به وي زد و من به هواخواهي دوستانم رفتم. قرباني به ما ناسزا ميگفت. در يک لحظه خون جلو چشمانم را گرفت و با مشت ضربه محکمي به سر وي زدم. ناگهان سرش به زمين خورد و افتاد. از دهانش کف بيرون ميزد. ابتدا تصورم اين بود که خودش را به مردن زده است و آب خيلي سردي روي او ريختم. همزمان مردم نيز جمع شدند و ديدم اين مرد تکان نميخورد.
ترسيدم و همراه دوستانم با خودرو پا به فرار گذاشتيم. ساير متهمان اين نزاع خياباني نيز در بازجوييها مدعي شدند فقط براي تنبيهکردن، چند سيلي به علي زده، اما در مرگ او هيچ نقشي نداشتهاند و ضربه اصلي را «محمد» وارد کرده است.
در جلسه رسيدگي به اين پرونده نيز بعد از اينکه اوليايدم در جايگاه حاضر شده و درخواست قصاص را مطرح کردند، متهم اصلي پرونده در جايگاه حاضر شد و ضمن اعتراف به اينکه مقتول را کتک زده است، گفت: قبول دارم مشت من باعث مرگ علي شد، اما باور کنيد هيچگاه قصد کشتن وي را نداشتم. او به ما ناسزا گفت. خيلي عصبي شده بودم، نتوانستم خودم را کنترل کنم و به سمت او رفتم، در حالي که با موبايلش سرگرم صحبت بود، با مشت ضربه محکمي به سرش زدم.
همزمان به زمين افتاد و کف از دهانش بيرون زد. بعد که ديدم انگار وضع خراب است، ترسيدم، مردم نيز سر رسيدند و پا به فرار گذاشتيم. من قصد کشتن او را نداشتم و ميخواستم وادارش کنم به حرف گوش کند. با پايان جلسه رسيدگي، باوجود اينکه اوليايدم درخواست قصاص کرده بودند، اما دادگاه، محمد را در قتل عمدي مجرم تشخيص نداد و به اتهام قتل غيرعمد به حبس و پرداخت ديه محکوم کرد.
اين رأي مورد اعتراض اوليايدم قرار گرفت و پرونده براي رسيدگي به شعبه ٢٩ دادگاه کيفري استان تهران رفت. ديوان رأي صادره را رد و اعلام کرد اعتراض اوليايدم درست است و پرونده بايد در شعبه همعرض رسيدگي شود. بهاينترتيب پرونده به شعبه ١٠ دادگاه کيفري استان تهران رفت متهم يکبار ديگر پاي ميز محاکمه رفت و اعلام کرد بهعمد مرتکب قتل نشده و مشتي که به مقتول زده، براي کشتن او نبوده است.
بااينحال، هيأت قضات متهم را در قتل عمدي مجرم شناختند و او را به قصاص محکوم کردند. اينبار ديوانعالي کشور رأي صادره را تأييد کرد در صورتي که متهم نتواند رضايت اوليايدم را جلب کند، نامش در فهرست اعداميان قرار خواهد گرفت.
منبع: روزنامه شرق