بزرگنمايي:
چه خبر - رفتارهايي که خيانت به همسر مي باشد
7 اقدام ناشايست در زندگي زناشويي وجود دارند که روانشناسان آنها را معادل خيانت به همسر خواندهاند. انتخاب شخص ايدهآل براي زندگي مشترک کار دشواري است. اما آنچه دشوارتر محسوب ميشود، حفظ رابطه و مديريت درست آن است. ميدانيم عوامل بسياري باعث جدايي ميشوند که از جمله آن مي توان به خيانت، اختلاف ارزشهاي اجتماعي، اختلاف سليقه و غيره اشاره کرد.
روانشناسان بر اين باورند خيانت يکي از مهمترين اتفاقاتي است که در بسياري از مواقع نقطه پايان رابطه را رقم ميزند. عمل خيانت باعث از بين رفتن اعتماد زن و شوهر شده و زخم عميقي را در دل آنان ايجاد ميکند. با اين حال، خيانت تنها يکي از عوامل مخرب رابطه محسوب ميشود و عوامل ديگري وجود دارند که درست به اندازه خيانت باعث سلب تعهد و امنيت رابطه عاطفي ميشوند.
روانشناسان 7 اقدام زير را معادل خيانت به همسر دانسته و تصور ميکنند. اين عوامل درست به اندازه خيانت رابطه را تخريب ميکند.
اهميت بيشتر به نيازها و خواستههاي خود
رابطه عاطفي بايد بر مبناي مساوات و رفاقت دوطرفه به جلو پيش رود. حتي عدهاي ميگويند عاشق هميشه معشوق را در جايگاه اول قرار ميدهد. ارزش قائل شدن براي هم و غم همسر ارتباط زن و شوهر را تسهيل کرده و مهر و عاطفه را در دلشان تقويت ميکند. اهميت ندادن به همسر و حذف او از اولويتها به معناي ورود به سراشيبي رابطه است. توجه شود که منظور از اهميت قائل شدن براي همسر اين نيست که فرد از خواستههاي خود بگذرد، بلکه بايد بين نيازهاي خود و خواستههاي همسرش تعادل برقرار کند. فراموش نکنيد دوست داشتن در "عمل" ثابت ميشود، نه "حرف".
انتخاب همسر بدون دليل و تشکيل زندگي بدون معيار
رابطه عاطفي ممکن است پس از مدتي به سمتي کشيده شود که در آن مهرورزي بين زن و شوهر به حداقل ميرسد، زوجين تمايلي براي شاد بودن ندارند و هنگام
صحبت کردن با يکديگر از واژههاي محترمانهاي مثل "لطفاً" استفاده نميکنند. اين وضع درست زماني شکل ميگيرد که زن و شوهر به يکديگر به چشم صرفاً يک همخانهاي نگاه ميکنند و ملاکي فراتر از آن براي ادامه رابطه ندارند. اين حالت که به مرور زمان ايجاد ميشود، بسيار خطرناک است. زماني که زوجين
کارهاي خانه را به عنوان "وظيفه" همسر قلمداد کنند دلخوريها بيشتر و بيشتر ميشود. سرانجام تصور ميکنند قرباني اين رابطه شده و انگار به دنيا آمدهاند تا همواره در اختيار همسرشان باشند.
حمايت نکردن از همسر
زن و شوهر بايد مثل يک تيم عمل کنند. زماني که شخصي همتيمي شما را مورد تمسخر قرار ميدهد، قطعاً در صدد حمايت از همتيميتان بر ميآييد. همسر درست مثل همتيمي است که احتياج به حمايت دارد. روانشناسان در توصيف اين عامل به روابط بيشماري استناد ميکنند که در آنها
عدم حمايت از همسر منجر به از هم پاشيدگي رابطه و جدايي شده است.
دروغ گفتن به همسر
دروغ گفتن به همسر حتي در مورد مسائل پيش پا افتاده آثار جبرانناپذيري در پي دارد. يک دکتر روانشناس در اين خصوص ميگويد: «دروغ گفتن مخصوصاً به افراد نزديک مصداق بارز نقض حقوق بشر است». شايد بتوان گفت خيانت به اين دليل غير قابل توجيه و ناشايست محسوب ميشود که با پنهانکاري و دروغ همراه است. اساس رابطه موفق بر پايه اعتماد، صداقت، احترام مشترک و آزادي فردي استوار است. انتخاب اين سبک زندگي به معناي ادامه زندگي مشترک است.
استفاده ابزاري از نقاط ضعف و حساسيتهاي همسر براي آسيب رساندن به او
رفتارهاي بسياري در زندگي زناشويي وجود دارند که سواستفاده از همسر به حساب ميآيند. يکي از اين رفتارهاي ناشايست کنترل همسر است. سو استفاده از عواطف همسر به منظور کنترل او معمولاً بدين شکل صورت ميگيرد که فرد دائماً از همسر خود انتقاد ميکند و احساساتش را هدف قرار ميدهد. با مشخص شدن اهداف اين فرد براي همسر، رابطه سير سراشيبي پيدا ميکند، صحبتها و پيشنهادات فرد ديگر رنگي ندارد و رابطه وارد مرحله جدايي ميشود.
فاصله گرفتن از لحاظ عاطفي
ناديده گرفتن همسر منجر به فاصله گرفتن زن و شوهر از يکديگر ميشود. منظور از فاصله، "جدايي عواطف" زوجين است که زندگي مشترک را به کلي مختل ميکند. با کاهش مهرورزي زن و شوهر رابطه در موقعيتي حساس قرار ميگيرد. از جمله نشانههاي فاصله گرفتن احساسات زوجين ميتوان به بياعتنايي و صحبت نکردن با همسر، بيش از حد وقت گذراندن با دوستان و همکاران و غرق شدن در مسائل کاري اشاره کرد.
اعمال فشار بر روي همسر براي ايجاد تغييرات
همسرتان را با تمام ويژگيهايي که دارد، بپذيريد. صحبت کردن در مورد رفتارهاي آزاردهنده همسر مسئلهاي است که پيش از انتخاب همسر بايد حل و فصل شود. تغيير رفتار زماني امکانپذير است که خود فرد "بخواهد" رفتار خود را تغيير دهد. در اين خصوص بد نيست به اين موضوع اشاره کنيم که افراد سيگاري يا افراد داراي اضافه وزن به خوبي ميدانند مصرف دخانيات يا پرخوري مشکلاتي را براي سلامتيشان به وجود ميآورد. اما اين خودشان هستند که نهايتاً بايد تصميم بگيرند تغييراتي را در زندگيشان ايجاد کنند.
فشار آوردن به همسر به منظور ايجاد تغييرات منجر به اختلاف و دلخوري ميشود و در شديدترين حالت خاتمه رابطه زناشويي را در پي دارد. سادهترين اصل زندگي را ميتوان به اين صورت بيان کرد که «ما فقط ميتوانيم خودمان را تغيير دهيم».
فراموش نکنيد که سازش با همسر لازمه زندگي زناشويي موفق است. در اين روابط زناشويي موفق، زوجين به تدريج تغييرات مساعد و مطلوبِ همسر را در زندگي مشترک مد نظر قرار داده و آنها را به مرحله اجرا در ميآورند. با اين حال، اين تغييرات با تمايل خود فرد صورت ميگيرند.
منبع : سپيده دانايي