بزرگنمايي:
چه خبر - معني واقعي دوستت دارم
واژهي «عشق» شکلها و مفهومهاي مختلفي به خود ميگيرد. از نوشتن عاشقتمهاي عادي در پيامهايي که به دوستانتان ميدهيد تا عشقي که به اعضاي خانوادهتان داريد، عشقي که بهترين دوستتان داريد و يک عشق بسيار بسيار عميقتر و صميمانهتر به ممکن است به يک نفر از جنس مخالفمان داشته باشيم. نوع عشقي که از هيچ راهي به جز نگاه کردن در چشمان طرف مقابل و گفتن «دوستت دارم» نميتوانيد ابرازش کنيد.
وقتي مردي به نقطهاي ميرسد که احساسش را براي دختر مورد علاقهاش ابراز ميکند، معاني ضمني متفاوتي با آن همراه خواهد بود. کلمات به تنهايي فقط کلمات هستند، چيزي که به آنها معنا و مفهوم ميدهد، تعهدي است که آن مرد بعد از گفتن آن کلمات ميپذيرد.
شادي و خوشبختي تو خوشبختي من است
دوست داشتن کسي يعني احساساتتان را به او وصل کنيد. يعني در شادياش سهيم باشيد و براي اينکه بتواند با درد و غصههايش کنار بيايد از قدرت خودتان به او بدهيد. همانطور که رابرت اي. هايلاين ميگويد، «عشق وضعيتي است که در آن خوشبختي طرفمقابل برايتان لازم و ضروري ميشود.»
فکر ميکنم کامل و ايدآلي، هر چند ميدانم که نيستي
مطمئناً هيچکس کامل نيست. وقتي مردي زني را واقعاً دوست داشته باشد، همه چيز درمورد آن زن براي او زيبا ميشود. و نه فقط زيبايي ظاهري، حتي طريقه راه رفتن و حرف زدن او برايش جذاب ميشود. اين مرد ميداند که اين زن هم نقصهايي دارد ولي برايش مهم نيست چون عشق يعني بديهاي آن فرد را هم در کنار خوبيهايش بپذيريد.
حرفهايم را با عمل به تو ثابت ميکنم
همانطور که «دوستت دارم» فقط کلمه هستند، قولها و وعدهها هم اگر عملي نشوند چيزي جز کلماتي نيستند به زبانتان آمدهاند. مرد عاقل ميداند کسي که به وعدههاي خود عمل نميکند شايسته احترام نيست، کسي شايسته احترام است که به قولهاي خود وفا کند.
من به تو احترام ميگذارم
هيچ وقت نميتوانيد عاشق کسي شويد که احترامي براي او قائل نيستيد. وقتي کسي را واقعاً دوست داريد، احترام شما به او بيشتر و عميقتر خواهد شد. شما به افکار، احساسات و نظرات او احترام ميگذاريد. در تصميمگيريهايي که روي هر دو شما اثر دارد حتماً اينها را در نظر ميگيريد. و مهمتر اينکه، هيچوقت طوري که اعتماد بينتان را خدشهدار کند رفتار نميکنيد.
من به تو اعتماد دارم
يک وجه بسيار مهم ديگر عشق اعتماد است. نقل قولي وجود دارد که ميگويد، «عشق يعني به طرفتان قدرت از بين بردن خودتان را بدهيد ولي اعتماد داشته باشيد که او اينکار را نميکند.» اعتمادي که همراه با عشق ميآيد فقط به اين معني نيست که اطمينان داشته باشيد او به شما خيانت نميکند. اعتماد به اين است که او هم همان تعهدات را نسبت به شما دارد.اعتمادي که باعث ميشود بتوانيد در روزهاي سختي به او تکيه کنيد و برعکس. اعتمادي که ميگويد او با شما صادق است و شما هم همينطور.
از هيچ تلاشي بخاطر تو فروگذار نميکنم
عشق فقط يک کلمه نيست، فقط يک اسم نيست، يک فعل است. براي اينکه واقعاً وجود داشته باشد بايد عملي شود. نياز به تلاش دارد. نياز به پشتکار دارد. در نسل ما عشق ما را ياد آتشبازي مياندازد. تصويري بسيار زيبا و جذاب ولي غيرقابل پيشبيني و بسيار کوتاه در ذهنمان ايجاد ميکند. چيزي که فقط خاطرهاش در ذهنهايمان ميماند.
نسل قديميتر آتش روشن ميکردند. آتش آنها با يک شعله بسيار کوچک شروع ميشد و کمکم زبانه ميکشيد و بزرگ و بزرگتر ميشد. انسان عاقل تلاشي که براي بزرگ کردن و نگه داشتن آن شعله لازم است را درک ميکند.
هر اتفاقي هم که بيفتد، من کنارت هستم
عاشق کسي بودن و به او تعهد داشتن به اين معني نيست که فقط در خوشيها کنار او باشيد. اين يک کار پارهوقت نيست. يا هستيد يا نيستيد. اين يعني هم روزهاي آفتابي کنارش باشيد و هم در روزهاي باراني چتر روي سرش شويد. وقتي بيمار است از او مراقبت کنيد، وقتي نياز دارد کمکش کنيد و مشکلات زندگي را با هم و در کنار هم پيش ببريد.
تعهد اصلاً ساده نيست. تعهد يعني روي تمام گفتههايتان بايستيد، حتي اگر مدت زيادي از گفتن آنها گذشته باشد.
ميتوانم آيندهام را با تو تصور کنم
وقتي مردي عاشق زني ميشود، زندگياش ديگر فقط براي خودش نيست. من و تو ديگر تبديل به ما ميشود و وقتي شروع به فکر کردن درمورد آيندهاش ميکند، او را کنار خود ميبيند. عاشق يک زن شدن يعني بتوانيد زندگيتان را با تمان لذتهايش با او متصور شويد.
نميدانم واقعاً زندگي بدون تو چطور خواهد بود
ممکن است وقتي يک پيام محبت آميز از طرف او دريافت ميکنيد اين فکر به سراغتان بيايد يا وقتي دست در دست هم خيابانها را طي ميکنيد. ممکن است يکدفعه به ذهنتان خطور کند که واقعاً زندگيتان قبل از اينکه اين زن وارد آن شود چطور بوده است. البته خيلي خوب است که هر از گاهي نگاهي به گذشته داشته باشيم و از تجربياتمان درس بگيريم ولي با حضور اين فرد در زندگيتان به يکباره تمام توجهتان فقط و فقط معطوف به آيندهتان با او خواهد شد.
گذشتهات هيچ اهميتي براي من ندارد، فقط ميخواهم آيندهات من باشم
بلوغ به ما ميآموزد که همه ما گذشتهاي داشتهايم که بخشهايي از آن ممکن است بهتر از گذشته ديگران بوده باشد. نکته اينجاست که بااينکه ما هميشه گذشتهمان را به دنبال خود ميکشيم، قرار نيست آن گذشته تعريفکننده ما باشد. و وقتي کسي را دوست داريم، مطمئناً گذشته او هم تعريفکننده او نخواهد بود. ما شروع به ساختن دنياي خودمان با اين فرد ميکنيم. خاطرات خودمان، سنتهاي خودمان، زندگي خودمان با همديگر.
متوجه ميشويم که کسي که او بوده است، کسي نيست که الان هست. البته اشکالي ندارد که هر ازگاهي نگاهي به پشت سر بکنيم ولي اگر قرار باشد براي مدتي طولاني روي آن متمرکز شويد، مطمئناً به هم خواهيد ريخت.
منبع : mardoman.net