هيچ کس را مانند او نديده ام که ...
تئاتر
بزرگنمايي:
نويسندگي فقط داشتن يک نثر زيبا يا تسلط به ادبيات نيست؛ شخصيت نويسنده و صبورياش مهم است. لبخندي که در چشمان چرمشير هست، مرا تشويق ميکند از او انتقاد کنم. با دکتر علي رفيعي در سالروز تولد محمد چرمشير
محمد چرمشير همان اندازه که شوق نمايشنامه نوشتن دارد از مصاحبه گريزان است؛ به ويژه اگر اين گفتوگو درباره خودش باشد، آن هم به مناسبت روز تولدش.
21 شهريور ماه سال روز تولد محمد چرمشير است، همان نمايشنامهنويسي که عنوان «شاعر صحنهها» را دارد. ميدانستيم تن به گفت وگو نميدهد اما به سراغ دکتر علي رفيعي، کارگردان برجستهاي رفتيم که هم با چرمشير همکاري دارد و هم او را بسيار دوست دارد.
همين که موضوع گفتگو را با دکتر رفيعي در ميان گذاشتيم، به گرمي پيشنهاد ما را پذيرفت و به فاصله يک روز بعد، در خانه بسيار زيبايش نشستيم و ساعتي درباره چرمشير گفتوگو کرديم و شايد بتوان گفت که اين گفتوگو هديه تولد دکتر رفيعي به محمد چرمشير است و ما فقط واسطهي آن هستيم.
چرمشير و سد جوشان واژهها
علي رفيعي در اين گفتگو از شوق فراوان چرمشير براي نوشتن گفت، از فريادي که هميشه در گلوي اين هنرمند است و از سد واژگاني که جوشان و خروشان منتظرند تا با قلم او بر سپيدي کاغذ جان بگيرند.
اولين همکاري چرمشير و رفيعي به سال 81 بر ميگردد که نتيجه آن اجراي نمايش «در مصر برف نميبارد» بود، نمايشي که شاعرانگي کلام چرمشير و تصاوير جادويي علي رفيعي را همراه خود داشت.
بعد از اينکه رفيعي پيشنهاد اين همکاري را داد، چرمشير مدتي طولاني به خانه رفيعي رفت تا در کنار هم، نمايش نامهاي را بر اساس داستان «يوسف و زليخا» بنويسند.
رفيعي با به ياد آوردن اين همکاري گفت: «نمايش «در مصر برف نميبارد»، اولين و مهمترين همکاري ما و فوقالعاده بود. شاعرانگي متن چرمشير، عميقا مرا به هيجان ميآورد. او غيبت پر از حضور «يوسف» را به خوبي درک کرده بود. ايرادهايي که من ميگرفتم، فقط به طولاني بودن نمايشنامه برميگشت، من به مدت زمان اجرا فکر ميکردم و او بيمحابا مينوشت چون چرمشير، در نهايت گشاده دستي و سخاوت مينويسد اما به هنگام اجراي نمايش، از متن او لذتي بينظير بردم.»
بعد از اجراي «در مصر برف نميبارد»، رفيعي 5 سال از صحنه دور بود تا اينکه مشغول آماده سازي «شکار روباه» شد؛ يکي از نمايشنامههايي که سالها قبل نوشته بود و باز هم از چرمشير دعوت کرد تا دراماتورژي کار را بر عهده بگيرد.
او درباره اين همکاري نيز توضيح داد: « ويرايش «شکار روباه» ، فقط يک ويرايش ساده نبود؛ بلکه خيلي فراتر و خلاقانهتر از يک ويرايش بود. تاثير شعر چرمشير در دو نمايشي که با هم کار کرديم، جانانه بود و هميشه اين را با صداي بلند گفته و ميگويم.»
مردي با تحملي بي نظير
رفيعي در ادامه، از طرحهاي ديگرش هم گفت و اينکه آرزو دارد اين طرحها را در کنار چرمشير به نتيجه برساند. اما چه چيزي سبب ميشود کارگرداني مانند او مشتاق کار با چرمشير باشد؟
رفيعي چنين پاسخي داد: «او از چند ويژگي برخوردار است؛ يکي صبوري و تحمل بينظير اين مرد بزرگ است که وقتي به خواسته و سفارش کارگرداني متني مينويسد، در مقابل هر نوع انتقاد، انعطاف و نرمش فوقالعادهاي دارد و هرگز نميگويد اين اثر من است و بايد واو به واو اجرا شود. او حتي ميتواند کل اثرش را در لحظه پاره کند و در سطل زباله بريزد و دوباره بنويسد. علاوه بر اين، گستره نگاه چرمشير در ادبيات است؛ او همواره در حال خواندن آثار تازه است.»
دکتر علي رفيعيکارگردان نمايشهاي«يرما» و «رومئو و ژوليت» درباره ديگر ويژگيهاي چرمشير ادامه داد: «موضوع ديگر شناختي است که چرمشير از جامعه خود و تئاتر مملکت دارد، او آثار خود را با اين شناخت خلق ميکند و شخصا خيلي از او ياد گرفتهام.»
رفيعي افزود: «چرمشير اصلي را قبول دارد که اکثر نويسندگان ما قبول ندارند. وقتي اواسط دهه 50 به ايران آمدم، دو نويسنده را ميشناختم؛ هوشنگ گلشيري و غلامحسين ساعدي. به آنها پيشنهاد همکاري دادم و از آنان خواستم در خلق يک اثر مشترک همراهم باشند به اين صورت که من نگاه کارگردانانه خود را داشته باشم و آنها خلاقيتهاي نوشتاريشان را، اما هيچ کدام نميپذيرفتند و معتقد بودند نويسنده بايد در خلوت خود بنويسد. اين چيزي است که چرمشير به آن معتقد نيست و کاملا ميپذيرد شخص ديگري به نام کارگردان در کنار او و در خلق اثر، مشارکت داشته باشد. وقتي خوب توجه ميکنيم، ميبينيم تمام اعصار طلايي تئاتر در جهان اعصاري بودهاند که نويسنده خود جزو جدا نشدني گروه نمايشي بوده است. »
شخص دوم چرمشير را نميشناسم
او با اشاره به ذات گروهي تئاتر سينما و تئاتر تصريح کرد: «سينما و تئاتر در تمام ابعادشان فعاليت گروهي هستند. همکاري مستمر ميان يک نويسنده و کارگردان موهبت فوقالعادهاي است که نبايد از دست برود چون هيچ کدام در خدمت ديگري نيستند وهر دو در خدمت اثر هستند. همچنان که هرگز فکر نکردهام نمايشهايم فقط کار من هستند، نوشتن هم چنين است. مثلا در نمايش «در مصر برف نميبارد»، ابتدا با هم روي متن کار کرديم و بعد از شروع تمرين، فاز جديدي از همکاريمان شروع شد. آيا کس ديگري را سراغ داريد که با اين همه صبر، لبخند، صداقت و صميميت با يک کارگردان همکاري کند، من شخص دوم چرمشير را نميشناسم.»
رفيعي خاطرنشان کرد: «نويسندگي فقط داشتن يک نثر زيبا يا تسلط به ادبيات نيست؛ شخصيت نويسنده و صبورياش مهم است. لبخندي که در چشمان چرمشير هست، مرا تشويق ميکند از او انتقاد کنم. هميشه مثل يک کودک شگفتزده به دهان طرف مقابلش نگاه ميکند که او چه ميگويد.»
کارگردان نمايشهاي «يک روز خاطره انگيز از زندگي دانشمند بزرگ وو» و «يادگار سالهاي شن» اضافه کرد: «چرمشير به تمام ولع من پاسخ ميدهد. هرگز فراموش نميکنم روزي با هم گفت وگويي داشتيم و گفتم دوست دارم اقتباسي متفاوت از شاهنامه اجرا و ارتباط ديگري با اين اثر پيدا کنم. مثلا دوست دارم «رستم» که قهرمان شاهنامه است، خسته از جنگ، شمشير و سپر و رخش را کنار بگذارد و برود دنبال عشق و عاشق شود. ديدم چشمهاي چرمشير شروع کرد به برق زدن و چيزي نگذشت که نمايشنامه بسيار زيبايي به نام «روايت عاشقانهاي از مرگ در ماه ارديبهشت» را برايم آورد. بارها اين اثر زيبا را خواندهام و سعي کردم بعد از ذوق زدگي اوليه، نگاه نقادانهاي به آن داشته باشم. اين نمايشنامه مدام روي ميز کار من است و منتظرم چرمشير را ببينم و درباره اجراي آن گفت وگو کنم.»
ممد جان!اين همه با سرعت ننويس!
اما دکتر رفيعي در کنار بيان اين سخنان، توصيهاي هم براي چرمشير دارد؛ احتمالا حدس ميزنيد موضوع به پرکاري چرمشير بر ميگردد، مطلبي که رفيعي اين گونه توضيحش داد: «شايد کسي به پرکاري چرمشير نديدهام و اگر بخواهم توصيهاي به او بکنم اين است که اين همه پرکار نباشد. نبايد اين همه بنويسد. او با سرعت کار ميکند و گاه نگران ميشوم سرعت در خلق کردن، کار او را در سطح نگه دارد.»
او يادآور شد:« زماني که داشتيم بر متن «در مصر برف نميبارد» کار ميکرديم، من که سخت تحت تاثير شاعرانگي يکي از تابلوها قرار گرفته بودم، به چرمشير گفتم تو را به خدا به جاي نوشتن 50 نمايشنامه پنج اثر بنويس اما پنج اثر سترگ و پر مايه! اما نوشتن براي او مانند فريادي است که بايد بزند و اگر اين فرياد را نزند، حالش خوش نيست، بيمار ميشود. کسي را مانند او نديدهام که براي زندگي کردن، اين اندازه به نوشتن نياز داشته باشد.»
«سريع نوشتن و سريع کار کردنهاي او باعث ميشود برخي از آثارش آنگونه که بايد دلخواه من نباشد، همچنان که دوستي دو نمايشنامه از او را برايم فرستاد و مرا براي طراحي صحنه دعوت کرد اما چه افسوس خوردم که اين نمايشنامهها را چرمشير نوشته است و نتوانستم طراحي کنم. خيلي دوست دارم به او بگويم «ممد جان! اين همه با سرعت ننويس!» دوست ندارم بعضي از اين کارها را تو نوشته باشي. دوست دارم شعر صحنهاي تو هميشه ماندگاري خود را داشته باشد.»
کارگردان نمايش«خاطرات و کابوسهاي جامهدار از زندگي و قتل ميرزا تقي خان فراهاني» ادامه داد: «چرمشير با واژگان راحت کار ميکند. او مرا ياد طراحاني مياندازد که هر کجا حتي روي حاشيه سفيد روزنامه، طراحي ميکنند. چرمشير همين ولع طراحان را در به کار بردن واژگان دارد. مانند سدي است که پشت آن تمام واژگان جوشان و خروشان منتظرند تا در خدمت يک مضمون فوقالعاده قرار بگيرند.»
چرمشير مانند جواهرساز است
علي رفيعي عاشق تصوير است و محمد چرمشير هم به همان اندازه شاعرانه مينويسد.
رفيعي درباره همراهي اين دو ويژگي توضيح داد: «کلام چرمشير، ما بهازاي تصويري دارد و من اين ويژگي را بسيار دوست دارم. مثلا در نمايش «در مصر برف نميبارد» که اين تصوير سازي به اوج خود رسيده بود، واژه و جمله فقط خواندني نبود بلکه تماشايي بود. ذات تئاتر در کلام چرمشير خود به خود وجود دارد و آن نمايش هزاران لحظه اين چنيني داشت. چرمشير مانند جواهرسازي است که دانههاي جواهر را کنار هم ميچيند و نگين انگشتري زيبايي ميسازد، او با واژگان چنين ميکند.»
علي رفيعيجاي خالي رمان
محمد چرمشير بعد از اکبر رادي آقاي نمايشنامه نويس است نويسندهاي که هيچ قالب ادبي ديگري را تجربه نکرده و همچنان به نمايشنامه نويسي وفادار است.
علي رفيعي اما جاي خالي رمان و داستان را در آثار چرمشير يادآور شد و افزود: «يک جاي خالي هنوز در آثار چرمشير هست براي رمان و قصه. مطمئنم زمانش خواهد رسيد و چرمشير قصههاي خود را خواهد نوشت. زيرا اتفاقا براي او که اشتياق فراوان به نوشتن دارد، با تمام سخاوتي که در قلمش است، ميتواند در خدمت رمان هم باشد.»
هنرمندي که اقتباس ميکند، هنري دو چندان دارد
چرمشير جزو معدود هنرمنداني است که بسيار اقتباس ميکند؛ از رمان، داستان، نمايشنامه و حتي فيلم. اما عدهاي به غلط تصور ميکنند هنرمندي که اقتباس ميکند، از خودش هنري ندارد.
آخرين پرسش از دکتر رفيعي بابت موضوع اقتباس بود و او اين مبحث را اينگونه تشريح کرد: «يکي از معضلات ما بيتوجهي به آثار منتقدمين است؛ چه ايراني و چه خارجي. چون ما سنت هنر رمان به معناي رمان مدرن در ايران نداريم، اما وسعت نظر کسي مثل چرمشير به دليل مطالعات بسيار جدي است که روي اين آثار دارد. او مرتب کتاب ميخواند و در جريان آفرينشهاي هنري و ادبي است. هنرمندي که اقتباس ميکند، هنري دو چندان دارد؛ چون بايد از يک سو به اثر مبدأ تسلط داشته باشد و از سوي ديگر تسلط به شرايط اجتماعي که قرار است اثرش در آن خلق شود، يک اقتباس درست چنين است.»
سازنده دو فيلم«ماهيها عاشق ميشوند» و «آقا يوسف» با اشاره به اينکه بسياري از شاهکارهاي هنري بر اساس آثار پيشينيان خلق شده است، يادآور شد: «برشت از هنرمنداني است که اقتباسهاي زيادي دارد؛ چه از شعر و چه از قصهها و افسانههاي هندي و فنلاندي و حتي آثاري را متاثر از نمايشنامههاي ديگران اقتباس ميکند. او گاه حتي بدون ذکر مأخذ، اثري را خلق ميکند و ميگويد تاراجگري هستم که از تمام اين ذخاير استفاده ميکنم و آنها را به خدمت ميگيرم تا بتوانم آثار نوينتري از آنها خلق کنم. همچنان که «آنتيگونه»برشت ارتباطي به آثار سوفوکل يا آنوي ندارد.»
رفيعي با توضيح ويژگيهاي يک اقتباس درست و اصولي اضافه کرد:«اقتباس صرفا غبارزدايي از يک اثر موجود از پيش نيست، بلکه نوعي نفس تازه دميدن به کالبد بيجان اثر گذشته است. ما با اقتباس، نبش قبر نميکنيم بلکه جان و روح به يک اثر از پيش نوشته شده ميبخشيم و سعي ميکنيم فاصلهاي را که تاريخ بين اثر مکتوب و امروز ما گذاشته، کم کنيم. البته اگر اين اقتباسها، سيستماتيک نباشد، خيلي بد است.»
وي افزود: «من تمام آثار چرمشير بويژه اقتباسهايش را نخواندهام ولي بعضي از اوقات اين اقتباسها ميتوانند بيثمر باشند يا به اثر اوليه لطمه وارد کنند. من نفس اقتباس را ميپذيرم و يکي از شرايط اجتنابناپذير پيشرفت نمايشنامه نويسي و فيلمنامهنويسي در ايران همين است، اما اين به آن معنا نيست که اقتباس با شتابزدگي اتفاق بيفتد. از چرمشير اقتباسي را خواندهام که دوست نداشتهام ولي کارش اشتباه نيست. شايد بتوان گفت مانند آثار ديگرش غني نيست. جالب است خارجيها اين همه فيلم و آثار خارجي خلق ميکنند، اين همه رمان مينويسند، ميليونها چاپ ميکنند اما کسي به دنبال مچگيري نيست که فلان اثر اقتباس است يا نه»
همکاري دوباره ما و آغاز يک روز ميمون
گفتگو با توضيحات دکتر رفيعي درباره طرحهاي تازهاش به پايان رسيد و او بار ديگر از اشتياقش براي همکاري دوباره با چرمشير گفت: «بسيار مشتاقم چند کار را با همکاري چرمشير به صحنه ببرم. تمام توش و توان و انرژيام را در اختيار او ميگذارم. از بابت صميميت و پرکاري او اطمينان کامل دارم. اگر روزي با من تماس بگيرد و پيشنهاد دهد فاز دوم و سوم همکاريمان را آغاز کنيم، روز ميموني برايم خواهد بود. اميدوارم بتوانم زيبايي شناسايي نثر چرمشير را با زيباشناسي تصويري خودم يکي کنم.» گردآوري: گروه فرهنگ و هنر سيمرغwww.منبع: isna.ir
مطالب پيشنهادي:حامد بهداد در کنسرت موسيقي همايون شجريان + تصويرخبر تکذيب ازدواج رز رضوي و محمدرضا شريفي نيا!مجري جنجالي، اموال شوهر سابقش را توقيف کرد!!جيمز باند و غصه هاي زندگي اشستاره امين الهي و ابداع خط-مبلمان
-
يکشنبه ۱۵ شهريور ۱۳۹۴ - ۱:۴۰:۰۳ PM
-
۳۱۴ بازدید
-
-
چه خبر