بزرگنمايي:

چه خبر - مي ترسم شوهرم را از من بگيرند

سوال کاربر : من عقد کردم ولي خيلي روي شوهرم حساسم. خيلي زياد به زنگ زدن و زنگ خوردن گوشي اش و سلام عليک کردن با اين و آن حساسم. به همه چيز حساسم. زندگي ام دارد خراب مي شود. نمي دانم ديگر چه کار کنم؟ به شدت هم فکرهاي منفي مي کنم و بدبين و بي اعتماد و شکاک شدم. شوهرم را دارم از خودم دور مي کنم. مي ترسم فردي از من بگيردش. زندگي ام مختل شده. لطفا راهنمايي ام کنيد.

پاسخ کارشناس

مخاطب گرامي! اين که روي شوهرتان حساسيت داريد نه تنها امر بدي نيست بلکه يکي از مواردي است که هر زن و شوهري بايد نسبت به يکديگر و زندگي مشترک خود داشته باشند ولي نکته اينجاست که در قبال اين حساسيت چگونه بايد رفتار کنيد تا صدمه اي به زندگي مشترک تان وارد نيايد. يادتان باشد نگه داشتن عشق و محبت همسر همچون پرنده اي است که در مشت خود گرفته ايد. اگر خيلي آزاد نگه داريد و هيچ گونه جاذبه اي هم براي ماندن وجود نداشته باشد، ممکن است پرواز کند و برود و اگر هم خيلي او را تحت فشار قرار بدهيد خواهد مرد. پس سعي کنيد طوري نگه داريد که احساس امنيت و آرامش در او ايجاد شود و به شما اعتماد کند. با اين حال، چند نکته را در رابطه با وضعيت فعلي شما يادآور مي شوم.

شوهر شما قبل از اين که يک همسر يا شريک زندگي براي شما باشد يک انسان است با ويژگي هاي شخصيتي خاص خودش. او حريم شخصي و غرور و استقلال و خيلي چيزهاي ديگر را براي خودش قائل است و اجازه نمي دهد کسي به اين موارد تعرض کند. همان طور که همه انسان ها اين حقوق را براي خود محفوظ مي دانند و در مقابل ضايع شدن آن ها واکنش نشان مي دهند. پس شما بايد در رابطه با کنجکاوي کردن و سرک کشيدن در امور شخصي همسرتان و پرس و جو کردن در رابطه با تلفن هايي که به وي مي شود يا صحبت هايي که با ديگران دارد و حتي رفت و آمدهاي وي با احتياط بيشتري رفتار کنيد.

با شرايطي که شما ايجاد کرده ايد، نيازي نيست فردي شوهرتان را بگيرد چون مطمئن باشيد خودتان او را فراري خواهيد داد زيرا يک انسان و مخصوصا يک مرد اگر غرور و هويتش گرفته شود ديگر آن انسان قبلي نيست بلکه اعتماد به نفس و رضايتمندي خود را از دست مي دهد. بازجويي شدن از يک مرد توسط همسرش بدون دلايل منطقي و کافي، بدترين شکنجه براي او محسوب مي شود و اگر از روي بي اعتمادي باشد بيشترين اثر تخريبي را روي روح و روان وي مي گذارد.

براي بهبود وضعيت روحي و رواني خود ، هم اکنون بايد سعي کنيد تمرين مثبت انديشي را شروع کنيد؛ بنابراين به ويژگي هاي مثبت شوهرتان توجه بيشتري داشته باشيد و آن ها را براي خودتان بزرگنمايي کنيد. توجه داشته باشيد اعتماد متقابل يک اصل در زندگي زناشويي است بنابراين اگر مي خواهيد ديگران به شما اعتماد کنند شما نيز بايد به آن ها اعتماد کنيد. اگر تصور مي کنيد با کنترل کردن و سخت گرفتن و نظارت هميشگي مي توانيد همسرتان را در کنار خود نگه داريد بايد خدمتتان عرض کنم که سخت در اشتباه هستيد و حتي اگر هم در کنار شما بماند محبت قلبي نسبت به شما نخواهد داشت. شما بايد به گونه اي رفتار کنيد که حتي اگر فرصت دور شدن از شما يا ارتباط فرا زناشويي براي شوهرتان فراهم باشد، خودش تمايل به آن نداشته باشد.

اميدواريم با به کار بستن توصيه هاي کارشناس محترم بتوانيد روابط استوار و بالنده اي را با همسرتان پايه ريزي کنيد. از سوي ديگر توجه به اين نکته نيز مهم است که دلايل شک، بي اعتمادي و بدبيني خودتان را نيز واکاوي کنيد که اين امر بايد با کمک روانشناس باليني مجرب و متعهد انجام بگيرد. ممکن است به دليل برخي مسائل تربيتي که به گذشته و کودکي شما ارتباط دارد، گره هايي در شخصيت تان شکل گرفته باشد که شما را به ورطه بي اعتمادي و شک مي کشاند که اين مسئله اگر حل نشود مي تواند آسيب‌ها و مشکلات زيادي را در زندگي مشترک‌تان به وجود بياورد و مشکلاتي از اين دست به راحتي حل نمي شود. از طرف ديگر با قدرت زيادي ريشه زندگي مشترک شيرين و خوب را مي سوزاند. پس حتما و حتما با يک روانشناس باليني توانمند و مجرب گفت وگو کنيد تا نسبت به نبود اين مشکل اطمينان حاصل کنيد.

منبع : khorasannews.com